Saturday, April 13, 2019

به مناسبت دستگیری آسانژ: طناب داربر گلوی دموکراسی!

بازتکثیر، به مناسبت دستگیری بنیان گذارویکی لیکس!
طناب داربر گلوی دموکراسی!
جولیان آسانژمؤسس سایت افشاگر ویکی لیکس درمحاصره پلیس لندن است. به رغم اعطای پناهندگی به وی ازسوی کشور اکوادور و در مغایرت با کنوانسیون مربوط به حقوق بشرو پناهندگی، پلیس اعلام کرده است او را دستگیر و روانه سوئد (و باحتمال زیاد از آن جا به آمریکا) خواهد کرد.
دراینجا یکجا چندین قانون شناخته شده ومصوب توسط خود این دولت، نقض می شود: حق پناهندگی هرشهروند براساس قوانین حقوق بشر، قانون منع استرداد توسط کشورهای اروپائی به کشوری که در آنجا خطر اعدام وجود دارد (با توجه به آنکه دولت سوئد حاضرنیست وعده عدم استرداد آسانژ به آمریکا را که خواهان آن است بدهد) و بالأخره قواعد مربوط به مصونیت سفارتخانه ها. بهانه نقض هم، مثل همه جای جهان استناد به قوانین محلی است که خود در نقض قواعد جهانی و مصوب کنوانسیون ها، فاقد وجاهت قانونی است.
انحصاراطلاعات، طبقه بندی کردن آن ها و از جمله به عنوان حفاظت از اسرار و مصالح حکومتی، یکی ازمؤلفه های اقتدار و بقاء نظام های سلطه و سلسه مراتب از یکسو وبی معنا کردن دموکراسی و توان کنشگری و تصمیم گیری ازسوی شهروندان به مثابه سوژه های آزاد و مختار از سوی دیگراست. ازهمین رو طبیعی است که قدرت های بزرگ درهم شکستن این انحصار را برنتابند و تلاش ورزند که با تنبیه تخطی کننده، نشان دهند که جهان دارای ارباب است تا دیگرکسی هوس عبور ازاین خط قرمزها را به خود راه ندهد. این که هنوزهم، سرنوشت سرباز زندانی آمریکائی که متهم است بخشی از اطلاعات ویکی لیکس را تأمین کرده روشن نشده و گفته می شود با غل و زنجیر در زندان نگهداری می شود، نمونه گویائی ازخشم اربابان جهان نسبت به نادیده گرفتن تقدس اطلاعات طبقه بندی شده است. اگر به دلخواه قدرت های حاکم باشد، آنها در بهترین حالت تنها حاضرند، پس ازگذشت چهل سال و بطور گزینشی، گوشه هائی از عملکرد خود را آنهم دربرابر نسل های جدید و فاقد ذهنیت وحساسیت، هم چون اطلاعات مرده و سترون، از صندوق های طبقه بندی شده بیرون بکشند و البته باهزارمنت و تبلیغات کرکننده ژست دموکراتیک هم بگیرند. در اینجا ما با مفاهیم مهمی هم چون اطلاعات مرده و زنده، رابطه انباشت قدرت و ثروت با انباشت و انحصاراطلاعات، کنش گری، دمکراسی و یا نظارت عمومی برقدرت و عملکرد طبقه حاکم و بالأخره با مقوله جریان آزاد و شفاف اطلاعات مواجهیم. در واقع سلسه مراتبی کردن اطلاعات و سلسه مراتبی کردن دامنه دسترسی به آن بخشی از کل نظام سلسه مراتبی و بخشی از کشاکش بین مناسبات عمودی و افقی در میان انسانها است که درپشت منازعات کنونی جاری بوده و به واقعه ویکی لیکس اهمیتی هم چون یک رخداد تاریخی می دهد.
ازهمین رو از هرزاویه که بنگریم، دفاع از حق گردش آزاد اطلاعات و علیه طبقه بندی کردن آنها تحت عنوان اسرارحکومتی و امنیتی و منافع ملی و نظایرآن و در اصل برای حفظ منافع طبقه حاکم، بخشی از کارزارمهم مبارزات طبقاتی و رهائی را تشکیل می دهد. اگر اطلاعات زنده و جاری به یکسان وبه موقع دراختیارهمه شهروندان قرارگیرد، بی تردید با فعال شدن آنچه که "ابرقدرت افکارعمومی" خوانده می شود، دست کنسرن ها و دولت های حامی آنها ، همان یک درصدی ها، در مبادرت به استثمار و جنگ و غارت و تخریب محیط زیست و ارتکاب فجایع دیگر دشوار تر می شود. درحقیقت کارگران و لایه های تهی دست و مدافعان آزادی اطلاعات از چنگ حکومتها و طبقات حاکم، چیزی برای پنهان کردن ندارند.
دفاع از حق پناهندگی جولیان آسانژ و مشارکت فعال در کارزار آزادی او، دفاع از حق جریان آزاد اطلاعات و دفاع از دموکراسی و تقویت جنبش ضد سانسوراست. وجود زمینه های مثبت برای دفاع گسترده از حق آزاد گردش اطلاعات در بخشهای بزرگی از مردم جهان و بطور اخص در آمریکای جنوبی و از جمله حمایت اتحادیه آمریکای جنوبی از ویکی لیکس و بنیان گذارآن، بعید است اجازه بدهد که آن ها به آسانی آسانژ را هم چون لقمه چرب و نرمی از گلوی خود عبوردهند. (*به عنوان مثال، نگاهی به پاسخ های چندصدنفر ایرانی به سؤال سایت بی بی سی فارسی، نشانگر ستایش و حمایت قاطع بیش از90% آن ها از آسانژ و ازگردش آزاد اطلاعات و غیرقانونی بودن اقدام دولت انگلیس است).

حال که پلیس انگلستان و درپشت آن دولت آمریکا به همراه برخی از دولت های دیگر درصدد دستگیری و تنبیه جولیان آسانژ به عنوان کسی که خطوط مقدس و قرمز مراکزقدرت جهانی را زیر پاگذاشته است برآمده اند، بی مناسبت ندیدم که یک باردیگر مروری داشته باشیم براهمیت واقعه ویکی لیکس. رویدادی که به عنوان یکی از علائم بالینی تحولات مهمی است که در زیرپوست جامعه جهانی و در دفاع از گردش آزاد اطلاعات بشمار می رود. ...
[جالب است تشابه بین توطئه های دیروز و امروز، انگار که این نوشته شش هفت سال قبل وصف الحال امروز او هم هست! ] .....


No comments: