Wednesday, July 29, 2009

«انتخابات»، مردم
گفتگو با تقی روزبه
مجید خوشدل

Tuesday, July 21, 2009



طرحه همه پرسی وواکنش ها

Monday, July 20, 2009

تظاهرات بزرگ روزجمعه وسخنان رفسنجانی
تجمع وتظاهرات میلیونی روزجمعه،شاید پنجمین مورد ازاین نوع تظاهرات اعتراضی و بزرگ باشد که پس از23 خرداد،شکل گرفته است. ازآن نوع تکانه های بزرگی که درفواصل خود بطوربی وقفه درانبوهی ازتظاهرات وتکانه های کوچک تر وگوناگون خیابانی ودرمحلات و اعتراضات شبانه واشکال دیگر مبارزاتی مبتلورگشته وتداوم داشته است .

Thursday, July 16, 2009

بازهم تجمع نمازجمعه ومسأله تاکتیک؟
نمازجمعه فردا وچگونگی برگزاری آن تبدیل به موضوع مهم وحساسی شده است. چرا که ازیکسو رفسنجانی پس ازشش هفته غیبت ودورنگهداشته شدن ازآن امامت آن را برعهده دارد وازسوی دیگراعلام شده است که موسوی وکروبی نیزدرآن شرکت خواهند کرد.

Monday, July 13, 2009

شرط موفقیت یک تاکتیک چیست؟

بحث هائی درمیان فعالین نسل جوان حول نوع وچگونگی اتخاذ تاکتیک برای یافتن راه هائی جهت ایجاد تجمعات بزرگ درشرایطی که رژیم تمام نیروی خود را برای سرکوب این نوع تجمعات وممانعت ازشکل گیری تجمعات بزرگ بکارمی گیرد مطرح است.البته نفس فعال بودن ذهن ها برای استفاده ازهرامکانی علیه حاکمیت مثبت است و حاکی از رشد ابتکارات در فضای جدیدی است که درطی هفته های اخیرشکل گرفته که بسیاری ازآنها نیزخلاق بوده ودرانطباق با اهداف ورزمندگی وبالالندگی جنبش قراردارد.اما یکی ازاین نوع پیشنهادات،تاکتیک شرکت درنمازجمعه این هفته نمازجمعه است که رفسنجانی درآن نمازخواهد خواند والبته با اهداف اعتراضی. ناگفته نماند بحث بهره گیری ازنمازجمعه وتریبونها ومراسم مذهبی نظیراعتکاف جهت اعتصاب عمومی قبل ازاین هم مطرح شده است.بیادداریم که بهنگام اقامه نمازجمعه خامنه ای درپی برگزاری نمایش انتخاباتی نیزاین بحث درمیان برخی فعالین مطرح شد که البته خردجمعی وواقع گرائی حاکم برجنبش عملا آن را منتفی کرد وبنابراین بعیداست که این بارنیزجدی گرفته شود. معهذافرصت مناسبی است برای گشوده شدن دیالوگ درمیان نسل جوان حول تاکتیک .

بنظرم اشتباه این دسته ازدوستان آن است که فکرمی کنند بکارگیری هر"تاکتیکی" درهرشرایطی به سود جنبش خواهدبود وبه ضرردشمن. ولی واقعیت آن است که بکارگیری یک تاکتیک تحت شرایطی بسود جنبش خواهد بود که صفوف جنبش را متحد ترکند(ولااقل آن را ازآنچه که وجود دارد آشفته ترنکند) ومتقابلا صفوف دشمن را پراکنده ترسازد.دراین صورت است که جنبش را یک گام به جلوترخواهد برد. تشبیه شرکت درنمازجمعه با "انتخابات" نیزنادرست است.شرکت اعتراضی درانتخابات تحت شرایط خاصی صورت گرفت. مردم وقتی تصمیم به شرکت درانتخابات گرفتند که اولا دیدند این عرصه محل جدال شدید قدرت بین بالائی هاست و ثانیا بهمین لیل بخشی ازبالائی ها برای مقابله وغلبه بررقبائی که قدرت را انحصارا تصرف کرده اند، نیازبه یارگیری ازمردم وبهر گرفتن ازنیروی فشارآنها ولاجرم طرح برخی ازمطالبات مردم داشتند که تابلکه بتوانندموازنه قوا را بسود خود تغییر دهند وازاین طریق به کسب امتیازاتی درعرصه قدرت (ونیز نجات نظام ازبحران همه جانبه ای که دامنگیرش شده ) نائل آیند.وثالثا جناح حاکم وکانون اصلی قدرت با درنظرداشت بحران مشروعیت خود،دستخوش وسوسه داغ کردن تنورانتخابات شد تابلکه از ِقبل آن هم موقعیت خویش را دربرابرفشارقدرت های جهانی تقویت کند و هم بااستناد به این مشروعیت جنبش مردم را بیش ازپیش مورد سرکوب قراردهد. حاکمیت(ودرقلب آن ولی فقیه) البته هم خدا وهم خرما را توامان می خواست. یعنی هم دوم خرداد ومشارکت گسترده را و هم اینکه برخلاف آن دفعه،برآن بود که کاندید اخص ومطلوب وسربفرمان خود را گزین کند. واقعیت آن است که چنین شرایطی همیشه فراهم نمیشود ورژیم درطول 30 سال گذشته از"انتخابات" بهره های فراوانی برای تثبیت خود و سرکوب برده است. ازقضا یکی ازدلایل رژیم برای داغ کردن تنورانتخابات ترسش ازتحریم انتخابات چهارسال گذشته بود.البته "ززنگی" رژیم وخرفت وصغیرانگاشتن مردم که ذاتی ولایت فقیه است، یعنی تلاش تؤامان برای مشارکت گسترده مردم درکنارتقلب کاردستش داد وبه مثابه بمبی دردستش منفجرشد. بااین همه باید تأکید کرد هرتاکیتک را تحت هرشرایطی نمی توان بکارگرفت وموفقیت هرتاکتیک نیازمند وجود شرایطی معینی است. اگردراینجا یک سؤال ازخودمان ومردم بکنیم مساله روشن تر میشود.وآن سؤال این است: آیا اگرمی دانستید که رژیم تقلب خواهد کرد بازهم رأی می دادید؟ به گمانم پاسخ اکثریت برزگی ازمردم به این سؤال حتما منفی خواهدبود. واین نشان میدهد که با آگاهی وآمادگی امروزمردم نمی توان مثلا همان تاکتیک دیروز را بکارگرفت چه برسد به آن که تاکتیکی عقب ترازآن را. دراین مورد مشخص نمازجمعه نه فقط جائی برای بروز شکاف داغ (ونه خرده منازعات) بین رفسنجانی با نظام نیست. بلکه همانطورکه رفسنجانی درمدت اخیرانفجاربحران نشان داده است، نگران فراتررفتن جنبش ازچهارچوب های نظام است وبنابراین مدتهاست که فتیله را پائین کشیده و ازکانال های گوناگون دارد ترمزمیزند تا آنگونه خود لازم می بیند بحران را مدیریت کند واین درشرایطی است که حتا رقیب او به حزب اخص او کارگزاران هم رحم نکرده است وثانیا رفسنجانی بدنام ترازآن است که آتشی ازقبل او برای جنبش گرم شود.اوازجمله مظاهرفساد و یکی ازفاسدترین عناصررژیم است.یعنی یکی ازمصادیق همان چیزی است که جنبش برعلیه آن به حرکت درآمده است وبنابراین نمی توان به مثابه چتری برای جنبش ازآن سود جست.نتیجه آنکه بین شیوه وهدف باید همواره سنخیت وهم آهنگی وجود داشته باشد وگرنه حاصل تلاش هایمان به جیب دشمن میریزد وبه پراکندگی صفوف جنبش منجرمیشود. 2009-07-13-22-04-88