چند کلمه درباره خبرانتشاریافته درباره نظراسانلو نسبت به انتخابات نمایشی
تقی روزبه taghi_roozbeh@yahoo.com
براساس ادعای روزنامه نوروزارگان اینترنتی جبهه مشارکت،اسانلو رئیس سندیکای اتوبوس رانی تهران درتماسی تلفنی اززندان اوین اعلام کرده است "که رأی به یاران خاتمی تنها راه نجات کشوراست".مطابق این روایت او ازمردم خواسته است که درپاسخ به درخواست خاتمی برای بهم زدن بازی به ائتلاف حداکثری اصلاح طلبان رأی بدهند.
انتشاراین خبردردقیقه 90،آنهم درشرایطی که گزارش های متعدد ازمنابع گوناگون حاکی ازوجود فضای سرد وخالی ازجنبش وجوش انتخاباتی است ودرشرایطی که حتا نیروها وجریاناتی چون تحکیم وحدت و کمیته دفاع از انتخابات آزاد وتحکیم وحدت و ... ویا سازمانی مانند اکثریت نیز به جرگه تحریم کنندگان پیوسته وجریان ولرمی چون اتحاد جمهوری خواهان بدوشقه تقسیم شده و دوموضعگیری اعلام داشته اند، بی تردید ازجهات گوناگون سؤال برانگیزاست.بویژه درشرایطی که همکاران اسانلو درسندیکا نسبت به نظراواظهاربی اطلاعی می کنند و می گویند ماه هاست که ازحال وهوای وی-بجزاطلاعات اندکی که ازطریق همسرش دارند- بی خبرند.البته باید اضافه کنیم که خوشبختانه آنها درواکنشی سریع ومسؤلانه، آن را حداکثرنظرفردی وی دانسته با تأکید برنظرمتفاوت سندیکا ونیزگوشزدکردن نقش ضدکارگری وضدسندیکائی خانه کارگروعناصری چون محجوب که درصف اصلاح طلبان قراردارند، بسهم خود مانع سوء استفاده رژیم ازآن شدند. درهرحال نظراعلام شده ازسوی وی نه قبلا باسندیکا هم آهنگ شده و نه با مواضع سندیکاهم آهنگ است. آنچه که دراین میان سؤال برانگیزمی نماید، این است که اگراسانلو درشرایط طبیعی قرارداشته باشد، چراباید مواضع خویش را قبل ازتماس با نوروز با همکاران خویش درمیان نگذاشته باشد؟ ودیگرآنکه با وجود اینکه به گفته همکاران سندیکائی وی، ماه ها است که ازحال واحوال او بی خبرهستند؛ چگونه وی اجازه یافته است که با خارج آنهم با بخش ولایه ای از اصلاح طلبان که جناح حاکم بیش ازسایرجریانات دیگر نسبت به آن حساسیت دارد تماس بگیرد؟. پاسخ به این سؤال نشان دهنده وجود پروژه سازمان یافته ای است که هردوجناح رژیم به یکسان درطراحی ومشارکت درآن سهیم اند.البته نفع جناح حاکم که ریش وقیجی کنترل تمامی مراحل "انتخابات" را دردست دارد، وآنچه هم که ازصندوق ها بیرون می آید،نمی تواند خارج ازاراده وتمایلات وی باشد، و حتی اجازه نظارت و حضورتشریفاتی جناح رقیب را درپای صندوق ها و شماره آراء نمی دهد، روشن است. اومی تواند با یک تیردونشان بزند،هم باصطلاح باکشاندن کارگران به پای صندوق ها یخ تحریم گسترده را بشکند وهم مطابق معادله آشنادرجمهوری اسلامی مبنی بر"بنویس بنام اصلاح طلبان،بخوان بنام اصول گرایان" آرای ریخته شده را بحساب خود واریزکند. اما درمورد اصلاح طلبان،اولا آنها درعمل دارند پاداش اجازه حضورمحدود خوددرانتخابات را به حریف می پردازند.وثانیا آنها برپایه یک خودفریبی باوردارند که هرچه یخ تحریم شکسته شود،بسودبالارفتن وزن آنها درنتایج حاصل ازانتخابات خواهد بود. وثالثا باید به آن پیوند عاطفی وپاره تن نظام بودن این جریان اشاره کرد که علیرغم اخم وتخم رقیب،درهرشرایطی حفظ نظام برای آنها ازاهم واجبات است.
بااین توصیفات وبا درنظرگرفتن اینکه هیاهوهای خاتمی و اصلاح طلبان نیزخود بخشی ازبازی جناح حاکم وسناریوی تنظیم شده توسط وی بشمارمی رود،روشن می شود که برای "بهم زدن بازی" باید کل این بازی را بهم زد ونه آنطورکه ازقول اسانلو نقل می شود تنها بخشی ازبازی را.درحقیقت شرکت درانتخابات شرکت درهمان بازی حاکمیت است که قراراست بهم زده شود.
همه درمورد آنچه که درزندان های جمهوری اسلامی برسرزندانیان می گذرد،آشناهستیم. وهمین مساله باعث آن شده است که درگذشته برخی ازافراد سرشناس وباتجربه-بعنوان نمونه مهندس سحابی-با اطلاع ازفضای زندان وظرفیت های خود،پیشاپیش و قبل ازدستگیری طی سخنانی اعلام بدارند که هرگونه اظهارات پیش ازدستگیری آنها فاقد اعتباراست و ملاک نظرواقعی آنها،شرایط قبل از دستگیری وبازجوئی وزندان ومواضعی است که درشرایط آزاد اعلام می شود.البته ازاین واقعیت ها نمی توان فرمول واحدی برای همه موارد بیرون کشید.اما همین تجربه ها نشان میدهد که باید باقید احتیاط به انتشاراین گونه خبرها بویژه دردقیقه 90 برخوردکرد.
بااین همه صرفنظرازصحت وسقم این خبر،مساله مهم اصل درست یا نادرست بودن آن وآن شرایطی که درمتن آن اظهارمی شود نیست.بلکه این سوء استفاده رژیم اززندانیان اسیروتحت انواع فشارهای روانی وفیزیکی است که باید خنثی شود. ومهترازآن-بازهم صرفنظرازاینکه تاچه حد این مورد مشخص درست باشد یا نه- مهم گرفتن این درس است که درجنبش باید تلاش شود که نظرهرکس به عنوان نظر یک فرد درنظرگرفته شود،مگرآنکه به مثابه سخن گو ویا نماینده نظرجمع را منعکس کند و اجازه داده نشودکه بورژوازی وارتجاع برای کارگران و جنبش رهبران مطاع الامر وکاریزماتیک وخزعبلاتی مشابه آن بتراشد که درسربزنگاه ها با فشاربه آنها جنبش را خلع سلاح کند. برای کاستن ازآسیب های این چنینی باید علی العموم در جنبش ها اولا "رهبران" نقش سخن گویان تصمیمات جمع و بدنه راداشته باشند واجازه نیابند که بجا و به نیابت ازآن ها به تصمیم گیری-بویژه درموارداساسی وپایه ای- بپردازند و ثانیا تا آنجا که ممکن است درتکثیر وتعویض سخن گویان پای بفشارندوثالثا درصورت بروزانحراف واشاعه نظرخود بجای نظربدنه ومجامع عمومی موردبازخواست قرارگیرند.باید تلاش کرد که با جاری کردن یک دموکراسی فعال و مشارکتی مرکزثقل تصمیم گیری های اصلی ومهم به مجامع عمومی وبدنه جنبش منتقل شود. هم اکنون تجربه مشابهی ازسوء استفاده ازمقوله رهبری را درجنبش معلمان هم شاهدیم که اصلاح طلبان 9 نفرازشورای رهبری کانون صنفی معلمان را برای اسم نویسی درانتخابات به صحنه عمل کشاندند. گرچه آنها درمرحله تأیید صلاحیت ردشدند. اما فشاربه معلمان برای شرکت درانتخابات ازسوی آنها و اصلاح طلبان هم چنان ادامه دارد. درهرحال داشتن حق اظهارنظر وحق تغییرنظرازحقوق بدیهی هرانسان است. چنین نظری می تواند درست باشد و یا نادرست و انحرافی. آنچه که دراین میان مهم است وموجب آسیب پذیری می شود وجود چنان مناسبات و چنان سیستمی است که چنین افرادی، دارای چنان قدرت و منزلت و جایگاه ویژه ای باشند، که بهمراه تغییرنظرخود بتوانند یک جمع و یا یک جنبش را به دنبال خود بکشند و آنرا خلع سلاح کنند.
2008-03-14-24-12-86
http://www.taghi-roozbeh.blogspot.com/
تقی روزبه taghi_roozbeh@yahoo.com
براساس ادعای روزنامه نوروزارگان اینترنتی جبهه مشارکت،اسانلو رئیس سندیکای اتوبوس رانی تهران درتماسی تلفنی اززندان اوین اعلام کرده است "که رأی به یاران خاتمی تنها راه نجات کشوراست".مطابق این روایت او ازمردم خواسته است که درپاسخ به درخواست خاتمی برای بهم زدن بازی به ائتلاف حداکثری اصلاح طلبان رأی بدهند.
انتشاراین خبردردقیقه 90،آنهم درشرایطی که گزارش های متعدد ازمنابع گوناگون حاکی ازوجود فضای سرد وخالی ازجنبش وجوش انتخاباتی است ودرشرایطی که حتا نیروها وجریاناتی چون تحکیم وحدت و کمیته دفاع از انتخابات آزاد وتحکیم وحدت و ... ویا سازمانی مانند اکثریت نیز به جرگه تحریم کنندگان پیوسته وجریان ولرمی چون اتحاد جمهوری خواهان بدوشقه تقسیم شده و دوموضعگیری اعلام داشته اند، بی تردید ازجهات گوناگون سؤال برانگیزاست.بویژه درشرایطی که همکاران اسانلو درسندیکا نسبت به نظراواظهاربی اطلاعی می کنند و می گویند ماه هاست که ازحال وهوای وی-بجزاطلاعات اندکی که ازطریق همسرش دارند- بی خبرند.البته باید اضافه کنیم که خوشبختانه آنها درواکنشی سریع ومسؤلانه، آن را حداکثرنظرفردی وی دانسته با تأکید برنظرمتفاوت سندیکا ونیزگوشزدکردن نقش ضدکارگری وضدسندیکائی خانه کارگروعناصری چون محجوب که درصف اصلاح طلبان قراردارند، بسهم خود مانع سوء استفاده رژیم ازآن شدند. درهرحال نظراعلام شده ازسوی وی نه قبلا باسندیکا هم آهنگ شده و نه با مواضع سندیکاهم آهنگ است. آنچه که دراین میان سؤال برانگیزمی نماید، این است که اگراسانلو درشرایط طبیعی قرارداشته باشد، چراباید مواضع خویش را قبل ازتماس با نوروز با همکاران خویش درمیان نگذاشته باشد؟ ودیگرآنکه با وجود اینکه به گفته همکاران سندیکائی وی، ماه ها است که ازحال واحوال او بی خبرهستند؛ چگونه وی اجازه یافته است که با خارج آنهم با بخش ولایه ای از اصلاح طلبان که جناح حاکم بیش ازسایرجریانات دیگر نسبت به آن حساسیت دارد تماس بگیرد؟. پاسخ به این سؤال نشان دهنده وجود پروژه سازمان یافته ای است که هردوجناح رژیم به یکسان درطراحی ومشارکت درآن سهیم اند.البته نفع جناح حاکم که ریش وقیجی کنترل تمامی مراحل "انتخابات" را دردست دارد، وآنچه هم که ازصندوق ها بیرون می آید،نمی تواند خارج ازاراده وتمایلات وی باشد، و حتی اجازه نظارت و حضورتشریفاتی جناح رقیب را درپای صندوق ها و شماره آراء نمی دهد، روشن است. اومی تواند با یک تیردونشان بزند،هم باصطلاح باکشاندن کارگران به پای صندوق ها یخ تحریم گسترده را بشکند وهم مطابق معادله آشنادرجمهوری اسلامی مبنی بر"بنویس بنام اصلاح طلبان،بخوان بنام اصول گرایان" آرای ریخته شده را بحساب خود واریزکند. اما درمورد اصلاح طلبان،اولا آنها درعمل دارند پاداش اجازه حضورمحدود خوددرانتخابات را به حریف می پردازند.وثانیا آنها برپایه یک خودفریبی باوردارند که هرچه یخ تحریم شکسته شود،بسودبالارفتن وزن آنها درنتایج حاصل ازانتخابات خواهد بود. وثالثا باید به آن پیوند عاطفی وپاره تن نظام بودن این جریان اشاره کرد که علیرغم اخم وتخم رقیب،درهرشرایطی حفظ نظام برای آنها ازاهم واجبات است.
بااین توصیفات وبا درنظرگرفتن اینکه هیاهوهای خاتمی و اصلاح طلبان نیزخود بخشی ازبازی جناح حاکم وسناریوی تنظیم شده توسط وی بشمارمی رود،روشن می شود که برای "بهم زدن بازی" باید کل این بازی را بهم زد ونه آنطورکه ازقول اسانلو نقل می شود تنها بخشی ازبازی را.درحقیقت شرکت درانتخابات شرکت درهمان بازی حاکمیت است که قراراست بهم زده شود.
همه درمورد آنچه که درزندان های جمهوری اسلامی برسرزندانیان می گذرد،آشناهستیم. وهمین مساله باعث آن شده است که درگذشته برخی ازافراد سرشناس وباتجربه-بعنوان نمونه مهندس سحابی-با اطلاع ازفضای زندان وظرفیت های خود،پیشاپیش و قبل ازدستگیری طی سخنانی اعلام بدارند که هرگونه اظهارات پیش ازدستگیری آنها فاقد اعتباراست و ملاک نظرواقعی آنها،شرایط قبل از دستگیری وبازجوئی وزندان ومواضعی است که درشرایط آزاد اعلام می شود.البته ازاین واقعیت ها نمی توان فرمول واحدی برای همه موارد بیرون کشید.اما همین تجربه ها نشان میدهد که باید باقید احتیاط به انتشاراین گونه خبرها بویژه دردقیقه 90 برخوردکرد.
بااین همه صرفنظرازصحت وسقم این خبر،مساله مهم اصل درست یا نادرست بودن آن وآن شرایطی که درمتن آن اظهارمی شود نیست.بلکه این سوء استفاده رژیم اززندانیان اسیروتحت انواع فشارهای روانی وفیزیکی است که باید خنثی شود. ومهترازآن-بازهم صرفنظرازاینکه تاچه حد این مورد مشخص درست باشد یا نه- مهم گرفتن این درس است که درجنبش باید تلاش شود که نظرهرکس به عنوان نظر یک فرد درنظرگرفته شود،مگرآنکه به مثابه سخن گو ویا نماینده نظرجمع را منعکس کند و اجازه داده نشودکه بورژوازی وارتجاع برای کارگران و جنبش رهبران مطاع الامر وکاریزماتیک وخزعبلاتی مشابه آن بتراشد که درسربزنگاه ها با فشاربه آنها جنبش را خلع سلاح کند. برای کاستن ازآسیب های این چنینی باید علی العموم در جنبش ها اولا "رهبران" نقش سخن گویان تصمیمات جمع و بدنه راداشته باشند واجازه نیابند که بجا و به نیابت ازآن ها به تصمیم گیری-بویژه درموارداساسی وپایه ای- بپردازند و ثانیا تا آنجا که ممکن است درتکثیر وتعویض سخن گویان پای بفشارندوثالثا درصورت بروزانحراف واشاعه نظرخود بجای نظربدنه ومجامع عمومی موردبازخواست قرارگیرند.باید تلاش کرد که با جاری کردن یک دموکراسی فعال و مشارکتی مرکزثقل تصمیم گیری های اصلی ومهم به مجامع عمومی وبدنه جنبش منتقل شود. هم اکنون تجربه مشابهی ازسوء استفاده ازمقوله رهبری را درجنبش معلمان هم شاهدیم که اصلاح طلبان 9 نفرازشورای رهبری کانون صنفی معلمان را برای اسم نویسی درانتخابات به صحنه عمل کشاندند. گرچه آنها درمرحله تأیید صلاحیت ردشدند. اما فشاربه معلمان برای شرکت درانتخابات ازسوی آنها و اصلاح طلبان هم چنان ادامه دارد. درهرحال داشتن حق اظهارنظر وحق تغییرنظرازحقوق بدیهی هرانسان است. چنین نظری می تواند درست باشد و یا نادرست و انحرافی. آنچه که دراین میان مهم است وموجب آسیب پذیری می شود وجود چنان مناسبات و چنان سیستمی است که چنین افرادی، دارای چنان قدرت و منزلت و جایگاه ویژه ای باشند، که بهمراه تغییرنظرخود بتوانند یک جمع و یا یک جنبش را به دنبال خود بکشند و آنرا خلع سلاح کنند.
2008-03-14-24-12-86
http://www.taghi-roozbeh.blogspot.com/
No comments:
Post a Comment