فرخنده باد هشت مارس روزجهانی زن!
جنبش زنان وچند چالش پیشاروی آن!
Taghi_roozbeh@blogspot.com تقی روزبه
هشت مارس همواره فرصت مناسبی بوده است که علاوه برتبریک این روزفرخنده، فعالان وعلاقمندان جنبش زنان نگاهی به مسیرطی کرده وکاستی ها ونقاط قوت آن ونیزشرایط متحول ِ حاکمی که دردل آن پیشروی می کنند،بیافکنند.بی شک یک جمع بندی برآمده ازمتن گفتگو( ودیالوگ) خودفعالین جنبش ازارزش عملی والائی برخورداراست وهیچ ارزیابی دیگری نمی تواند جای خالی آن را پرنماید.ولی تأکید براین نکته درست نافی ارزیابی ونقددیگرانی که دورازصحنه ولی ناظربرآن هستند واین تجربیات را دورادوربررسی می کنند نیست ونوشته کوتاه حاضرهم نگاهی است به برخی از نقاط قوت ونیز برخی چالش هائی که جنبش زنان درسالی که گذشت با آن مواجه بودند و نیز آنچه که درسال پیش رو با آن مواجه اند:
الف-مهمترین نقطه قوت فعالین جنبش زنان،تمرکزآنان بروی خواست های ملموس وبی واسطه وفراگیر زنان است. هیچ حرکت وفعالیت معطوف به جنبش، بدون گذاشتن پای خود برچنین تکیه گاه محکمی ،نمی تواند امیدی برای تبدیل شدن به یک جنبش واقعا توده ای وقادربه تغییرشرایط اجتماعی داشته باشد.
ب-بااین وجود داشتن چنین نقظه اتکائی، فقط یکی ازشروط پایه ای موجودیت یک جنبش فراگیرو قادربه تغییراست.برای تبدیل شدن به یک جنبش واقعا توده ای علاوه برآن، باید ازدوسو پیشروی صورت گیرد:ازنظر عملی جنبش فعالین باید بتواندگام بگام با بدنه توده زنان ومبارزات آنان در کوچه وخیابان ومحلات وکارخانه ها وسایر اماکن کار،ودرمدارس ودانشگاه ها و ...پیوند تنگاتنگ برقرارنماید. وازنظر نظری وآگاهی بتواند گام بگام حوزه مطالبات بیواسط را بامطالبات معطوف به ریشه ها وخواست های کلان و به سمت رهائی وساختن جهان نو گره بزند.
ج-درپیش روی به سوی دوهدف پایه ای فوق،بی شک چالش های متعدد وواقعی وجود دارند که شماری ازآنها بدین قرارند:
1-تشدید سرکوب ومزاحمت های هم جانبه حاکمیتی که تامغز استخوان ضدزن است .هدف رژیم مسدودکردن فضا های موجود فعالان زن اعم ازقلمروهای واقعی ویامجازی وتشدید هزینه مبارزه است.بنابراین یافتن فضای های جدید،دورزدن مسیرهای سدگزاری شده وتقویت اعتماد به نفس و روحیه مقاومت ازمهمترین دعدغه های کنونی جنبش زنان است. بی شک رژیم جمهوری اسلامی علیرغم تشدید سرکوب،قدرت سرکوب همه را ندارد ودرهمان حال با افزودن بردامنه نارضایتی علیه خود و قراردادن هرچه بیشتر زنان دربرابرخویش، علیرغم میل خود فضاهای بالقوه وبالفعل جدیدی را بوجود می آورد. رژیم درمستی ابلهانه خود بسوی اعماق کویرشن زاربه پیش می رود. آنچه که مهم است آگاهی جنبش براین نکته است که هدف رژیم ازتشدید سرکوب فعالین،قطع پیوند آنها با پهنه بیکران وترمیم کننده توده زنان جامعه است که جملگی ازتبعیض جنسی درکنارسایرتبعیضات دررنج وخشم اند. وبی شک حفظ این پیوند وتقویت آن می تواند مهمترین شاخصی باشد که موفقیت های بعدی جنبش زنان را رقم خواهد زد. تشدید سرکوب درکوتاه مدت ممکن است موجب کاهش دامنه فعالیت درمقایسه با شرایط علنی بشود واین امرغیرعادی نیست.اما مهم آنست که رژیم نتواند به هدف اصلی خو،گسستن رابطه درحال تکوین فعالین با بدنه توده ای وپاشیدن بذرناامیدی ، برسد. نباید فراموش کنیم که رژیم قادرنخواهد بود که همین ریتم سرکوب را بطورطولانی ادامه به دهد.وهمواره مقاطعی وشرایطی-که خود ناشی ازفشارهای گوناگون وبویژه فشارتوده ای ازپائین است- بوجودمی آیند که کنترل رژیم را لااقل برای مدتی، دچاروقفه وسستی وانواع تنگناهای گوناگون می سازند. درچنین فضائی"خرده جنبش هائی" که سمت وسوی خود را ازدست نداده باشند می توانندیک شبه ره صدساله بروند وهم چون لاله های بهاری دشت ها را درخود غرق کنند.
درهرحال اقدام براساس فصل مشترک ها درکنار اختلافات، وگشودن دیالوگ وگفتگوحول اختلافات و تجربه ها-هم تجربیات خود وهم جهانی- دواهرم گشاینده ای هستند که عرصه های جدانشدنی عمل ونظر را بهم پیوند میزنند و وموجب ارتقاء آگاهی و تقویت مبارزات اجتماعی می شوند.
2-یکی ازنقاط قوت جنبش زنان باورآنان به حرکت وساختارهای جنبشی-شبکه ای واحترازازسازمان یابی سنتی ومتمرکزومبتنی برسلسه مراتب است.بااین همه همین نقطه قوت نه تثبیت وتضمین شده است و نه کامل. درزیرجوسرکوب ورسوبات باور به سازماندهی های سنتی و دم دست ودرپاسخ به هم آهنگی بیشتر وقوام دادن به حرکت جمعی،همواره آزمون قرارگرفتن دربرابردوراهی های برآمده ازسؤال "کدام نوع سازماندهی؟" وگزینش درمیان آن ها مطرح است. وبنابراین همواره امکان رویکرد مبتنی برعدم تحمل پلورالیسم وتک نظری وتوسل به سازمان یابی های تمرکزگرا وجود دارند.بویژه با توجه به آنکه نوع سازمان یابی جنبشی ومبتنی بریک دموکراسی فعال ومشارکت جویانه بدنه، تجربه تازه ای است که باید درهرگام پیشروی،راه خود رابگشاید و برای اینکارباید با سلوک وفرهنگ وعادات ریشه دارکهن وجایگیرشده وبعضا تبدیل شده به غزائزثانوی درخود و درصفوف خود به مقابله بپردازد.
3-جنبش زنان ایران تاهمین جا به عنوان یکی ازجنبش های زنده و مهم منطقه وجهان خود را مطرح ساخته است.بی شک این یکی ازدست آوردهای مهم آن است وبسهم خود می تواند فرصت هائی را برای جنبش تحت فشارقرارگرفته زنان فراهم آورد.هدف اصلی ازفعالیت بین المللی جنبش زنان علی القاعده گسترش دامنه پیوند همه جانبه وتقویت همبستگی متقابل با جنبش های اجتماعی ومترقی فمنیستی درسطح جهان وسایرجنبش های اجتماعی است. اما دراین میان نباید فراموش کرد که نهادهای رسمی وبوروکراتیزه شدن جهانی نیز وجود دارند که بدنبال تأثیرگذاری برجنبش برای نیل به اهداف خویش اند؛اهدافی که الزاما با اهداف رهائی بخش جنبش زنان خوانائی ندارد.بنابراین باید هوشیاربود که برقراری روابط رسمی جایگزین رابطه با جنبش ها نگردد.
2009-03-07-16-11-87
http://www.taghi-roozbeh.blogspot.com/
Taghi_roozbeh@blogspot.com تقی روزبه
هشت مارس همواره فرصت مناسبی بوده است که علاوه برتبریک این روزفرخنده، فعالان وعلاقمندان جنبش زنان نگاهی به مسیرطی کرده وکاستی ها ونقاط قوت آن ونیزشرایط متحول ِ حاکمی که دردل آن پیشروی می کنند،بیافکنند.بی شک یک جمع بندی برآمده ازمتن گفتگو( ودیالوگ) خودفعالین جنبش ازارزش عملی والائی برخورداراست وهیچ ارزیابی دیگری نمی تواند جای خالی آن را پرنماید.ولی تأکید براین نکته درست نافی ارزیابی ونقددیگرانی که دورازصحنه ولی ناظربرآن هستند واین تجربیات را دورادوربررسی می کنند نیست ونوشته کوتاه حاضرهم نگاهی است به برخی از نقاط قوت ونیز برخی چالش هائی که جنبش زنان درسالی که گذشت با آن مواجه بودند و نیز آنچه که درسال پیش رو با آن مواجه اند:
الف-مهمترین نقطه قوت فعالین جنبش زنان،تمرکزآنان بروی خواست های ملموس وبی واسطه وفراگیر زنان است. هیچ حرکت وفعالیت معطوف به جنبش، بدون گذاشتن پای خود برچنین تکیه گاه محکمی ،نمی تواند امیدی برای تبدیل شدن به یک جنبش واقعا توده ای وقادربه تغییرشرایط اجتماعی داشته باشد.
ب-بااین وجود داشتن چنین نقظه اتکائی، فقط یکی ازشروط پایه ای موجودیت یک جنبش فراگیرو قادربه تغییراست.برای تبدیل شدن به یک جنبش واقعا توده ای علاوه برآن، باید ازدوسو پیشروی صورت گیرد:ازنظر عملی جنبش فعالین باید بتواندگام بگام با بدنه توده زنان ومبارزات آنان در کوچه وخیابان ومحلات وکارخانه ها وسایر اماکن کار،ودرمدارس ودانشگاه ها و ...پیوند تنگاتنگ برقرارنماید. وازنظر نظری وآگاهی بتواند گام بگام حوزه مطالبات بیواسط را بامطالبات معطوف به ریشه ها وخواست های کلان و به سمت رهائی وساختن جهان نو گره بزند.
ج-درپیش روی به سوی دوهدف پایه ای فوق،بی شک چالش های متعدد وواقعی وجود دارند که شماری ازآنها بدین قرارند:
1-تشدید سرکوب ومزاحمت های هم جانبه حاکمیتی که تامغز استخوان ضدزن است .هدف رژیم مسدودکردن فضا های موجود فعالان زن اعم ازقلمروهای واقعی ویامجازی وتشدید هزینه مبارزه است.بنابراین یافتن فضای های جدید،دورزدن مسیرهای سدگزاری شده وتقویت اعتماد به نفس و روحیه مقاومت ازمهمترین دعدغه های کنونی جنبش زنان است. بی شک رژیم جمهوری اسلامی علیرغم تشدید سرکوب،قدرت سرکوب همه را ندارد ودرهمان حال با افزودن بردامنه نارضایتی علیه خود و قراردادن هرچه بیشتر زنان دربرابرخویش، علیرغم میل خود فضاهای بالقوه وبالفعل جدیدی را بوجود می آورد. رژیم درمستی ابلهانه خود بسوی اعماق کویرشن زاربه پیش می رود. آنچه که مهم است آگاهی جنبش براین نکته است که هدف رژیم ازتشدید سرکوب فعالین،قطع پیوند آنها با پهنه بیکران وترمیم کننده توده زنان جامعه است که جملگی ازتبعیض جنسی درکنارسایرتبعیضات دررنج وخشم اند. وبی شک حفظ این پیوند وتقویت آن می تواند مهمترین شاخصی باشد که موفقیت های بعدی جنبش زنان را رقم خواهد زد. تشدید سرکوب درکوتاه مدت ممکن است موجب کاهش دامنه فعالیت درمقایسه با شرایط علنی بشود واین امرغیرعادی نیست.اما مهم آنست که رژیم نتواند به هدف اصلی خو،گسستن رابطه درحال تکوین فعالین با بدنه توده ای وپاشیدن بذرناامیدی ، برسد. نباید فراموش کنیم که رژیم قادرنخواهد بود که همین ریتم سرکوب را بطورطولانی ادامه به دهد.وهمواره مقاطعی وشرایطی-که خود ناشی ازفشارهای گوناگون وبویژه فشارتوده ای ازپائین است- بوجودمی آیند که کنترل رژیم را لااقل برای مدتی، دچاروقفه وسستی وانواع تنگناهای گوناگون می سازند. درچنین فضائی"خرده جنبش هائی" که سمت وسوی خود را ازدست نداده باشند می توانندیک شبه ره صدساله بروند وهم چون لاله های بهاری دشت ها را درخود غرق کنند.
درهرحال اقدام براساس فصل مشترک ها درکنار اختلافات، وگشودن دیالوگ وگفتگوحول اختلافات و تجربه ها-هم تجربیات خود وهم جهانی- دواهرم گشاینده ای هستند که عرصه های جدانشدنی عمل ونظر را بهم پیوند میزنند و وموجب ارتقاء آگاهی و تقویت مبارزات اجتماعی می شوند.
2-یکی ازنقاط قوت جنبش زنان باورآنان به حرکت وساختارهای جنبشی-شبکه ای واحترازازسازمان یابی سنتی ومتمرکزومبتنی برسلسه مراتب است.بااین همه همین نقطه قوت نه تثبیت وتضمین شده است و نه کامل. درزیرجوسرکوب ورسوبات باور به سازماندهی های سنتی و دم دست ودرپاسخ به هم آهنگی بیشتر وقوام دادن به حرکت جمعی،همواره آزمون قرارگرفتن دربرابردوراهی های برآمده ازسؤال "کدام نوع سازماندهی؟" وگزینش درمیان آن ها مطرح است. وبنابراین همواره امکان رویکرد مبتنی برعدم تحمل پلورالیسم وتک نظری وتوسل به سازمان یابی های تمرکزگرا وجود دارند.بویژه با توجه به آنکه نوع سازمان یابی جنبشی ومبتنی بریک دموکراسی فعال ومشارکت جویانه بدنه، تجربه تازه ای است که باید درهرگام پیشروی،راه خود رابگشاید و برای اینکارباید با سلوک وفرهنگ وعادات ریشه دارکهن وجایگیرشده وبعضا تبدیل شده به غزائزثانوی درخود و درصفوف خود به مقابله بپردازد.
3-جنبش زنان ایران تاهمین جا به عنوان یکی ازجنبش های زنده و مهم منطقه وجهان خود را مطرح ساخته است.بی شک این یکی ازدست آوردهای مهم آن است وبسهم خود می تواند فرصت هائی را برای جنبش تحت فشارقرارگرفته زنان فراهم آورد.هدف اصلی ازفعالیت بین المللی جنبش زنان علی القاعده گسترش دامنه پیوند همه جانبه وتقویت همبستگی متقابل با جنبش های اجتماعی ومترقی فمنیستی درسطح جهان وسایرجنبش های اجتماعی است. اما دراین میان نباید فراموش کرد که نهادهای رسمی وبوروکراتیزه شدن جهانی نیز وجود دارند که بدنبال تأثیرگذاری برجنبش برای نیل به اهداف خویش اند؛اهدافی که الزاما با اهداف رهائی بخش جنبش زنان خوانائی ندارد.بنابراین باید هوشیاربود که برقراری روابط رسمی جایگزین رابطه با جنبش ها نگردد.
2009-03-07-16-11-87
http://www.taghi-roozbeh.blogspot.com/
با تشکر از زحمات شما و نوشتن این مقاله خوب.من با شما هم عقیده هستم. تنها مطلب مورد نظر مساله ای خارج از موضوع مقاله و در ارتباط با زبان ملی ایرانیان است. من پیشنهاد میکنم بجای تبعیض جتسی از تبعیض جنسیتی استفاده شود. زیرا تبعیض جنسی بمعنای تبعیض در عمل جنسی و سکسی است ولی تبعیض جنسیتی بمعنای تبعیض بین افراد دو جنس بشری است.
ReplyDeleteبا تشکر و به امید پربار بودن کار ما در همه زمینه ها و این که امثال شما که این مقالات مستدل و خوب را مینویسید حتما مورد تقلید جوانان واقع خواهید بود و لازم است در نوشتن علاوه بر موضوع مقاله به جوانب اطراف کار و بویژه در رابطه با زبان ملی فارسی هم توجه شود و واژه سازی دقیق بکار رود تا این زبان تواناتر و مناسبتر بشود. با احترام
حمایت وبلاگنویسان ایران و افغانستان از جنبش زنان بمناسبت 8 مارس
ReplyDeleteما, جمعی از وبلاگ نویسان ایران و افغانستان, روز جهانی زن یعنی 8 مارس را مناسبتی قلمداد میکنیم تا از طریق آن از زنان شجاع و مبارز در ایران و افغانستان حمایت کرده تا آن عزیزان را در تلاشهای مستمر برای مطالبات و احقاق حقوق مسلم و بدیهییشان ولو بشکلی جزئی یاری کرده و همدردی و حمایت خود را با آنان اعلام کنیم. همچنان که با صدور و امضای این بیانیه سعی بر این خواهیم داشت تا قلمهایمان را در این روز بزرگ در خدمت آن مبارزان قرار داده و فریادشان را در حیطه کاری و عرصه هنرنمائی خود فریاد زنیم