Thursday, October 27, 2011




اهمیت کنشگری مادران پارک لاله
مبارزه مادران پارک لاله الگوئی قابل تعمیم
مادران پارک لاله  اخیرا یک باردیگر تجمع اعتراضی خود را درپارک لاله بگذارکردند.آنها هم چنین درطی بیانیه ای*1 مطالبات خود را مطرح ساخته وانتقادات خود را نسبت به ناقص بودن گزارش گزارشگرویژه سازمان ملل ابرازداشتند. محتوای این بیانیه واقدام عملی اشان وهمزمانی آن با انتشارگزارش گزارشگرویژه سازمان ملل برای ایران،باین آکسیون ویژگی هائی بخشیده است که آن را به الگوئی مناسب وقابل تعمیم والهام بخش تبدیل کرده است.هدف این نوشته درنگی برخصایص وپتانسیل نهفته درآن است.
  تضاد آشتی ناپذیرجمهوری اسلامی وحقوق بشر
الف-نقض خشن حقوق انسانی شهروندان درجمهوری اسلامی دیروز وامروزندارد.بلکه ازهمان زمان پیدایش این نظام همزاد وهمراه آن بوده است: ازاعدام های اولیه در مدرسه علوی(اولین ستاد عملیاتی خمینی وحامیانش درورود به خاک ایران) وتحمیل حجاب ونقض حقوق زنان،سرکوب تشکل های مستقل وازجمله شوراهای کارگری تازه جوانه زده درکارخانه ها وبخصوص سرکوب خشن قومیت ها وملیت های دیگر وفعالان سیاسی ودگراندیش شروع شد و تاکنون ادامه داشته است. با این همه نقض خشن آن امروزه بدلیل گسترش سطح تصادم و اصطکاک اقشارولایه های گوناگون اجتماعی با رژیم وسیاست های سرکوب گرانه آن فراگیرترشده وبی استثناهمه لایه های اجتماعی ازدانشجویان وکارگران ومعلمان وزنان واقلیت های مذهبی وقومی وملی و ازفرقه های دینی اعم از شیعه تااهل تسنن وتا بهائی وهمه دیگرباوران را دربرمی گیرد.امروزه تضاد رژیم باهرجنبده غیرخودی  دراوج است وقادربه تحمل هیچ فردوجریان مستقل ازخود ولودرسطح  فعالیت های مدنی وغیرسیاسی هم نیست.امروزه ابعاد نقض حقوق بشرازجمله سانسوربی حد وحصربیدادمی کند وهیچ قانونی جزاراده عنان گسیخته سردمداران نظام برجامعه حاکم نیست.گستاخی وقاحت آمیز رژیم تا آن حداست که شلاق زدن به زندانیان سیاسی به مثابه حکم قضائی را ویااعدام زندانیان سیاسی را درابعاد تازه ای مجددا دردستورکارخود قرارداده است(نمونه اخیرآن شلاق زدن به پیمان عارف بود که باکنش تحسین برانگیزوی جزرسوائی عالمگیرحاصلی نداشت). کشتارخاموش زندانیان غیرسیاسی وجنائی همچون سریال اعدام های وکیل آباد مشهد-نیزبیدادمی کند.بهرحال سرکوب عریان وخشن به بخشی ازسازوکار وبازتولید چرخه حیات حکومت اسلامی  تبدیل شده است.ودرنتیجه آن این خود زندگی درتمامی وجوه وابعاد آن است که درچنگ انگل زندگی خواری بنام جمهوری اسلامی گرفتارشده وبه نفس تنگی افتاده است.
ب-قدرتهای بزرگ هیچوقت تمایل نداشته اند که مسأله نقض حقوق بشردرایران ویا سایرکشورهای مستبد مشابه را که اکثرا متحد وهم پیمان همین قدرتهای بزرگ مدعی حقوق بشر به شمارمی روند، چنان عمده کنند که اهداف ومنافع اقتصادی وسیاسی آنها را تحت الشعاع خود قراردهد. بهمین دلیل تنها ازحقوق بشربه عنوان ابزارفشارسیاسی و تکمیل کننده سایرابزارها بهره گرفته اند و ازآن برای بندوبست های علنی وپشت پرده خود استفاده کرده اند. حتی درشرایطی که فشارافکارعمومی این دولتها را وادارمی سازد که مساله نقض حقوق بشررا برجسته کنند بازهم درخروجی گزارشها ازبیان همه جانبه واقعیت ها  واعمال فشارهای متناسب وکارساز ومعطوف به این هدف اکراه دارند.چراکه مبارزه علیه نقض حقوق بشربرای آنها حکم شمشیردودم را دارد.ابزارهای اصلی فشارآنها چیزی جزتحریم وجنگ ودیپلماسی وغیره برای هدف های سیاسی واقتصادی نبوده است.
ج- گزارش اخیرگزارشگرویژه سازمان ملل،احمدشهید، درمورد ایران نیزباتوجه به ابعاد جنایات ودامنه نقض خشن حقوق بشر،درحکم موش کوه زائید است که بدرستی مورد اعتراض مادران پارک لاله وخانواده های جان باختگان وفعالان حقوق بشروشماری ازمخالفین آزادیخواه قرارگرفته است. آنها براین نظرندکه این گزارش بهیچ وجه تمام حقیقت را درمورد ابعاد وشدت نقض حقوق بشر نگفته است. بزعم آنها این نوع گزارش کمرنگ ورقیق باهدف جلب رضایت جمهوری اسلامی برای موافقت با سفرگزارشگر به ایران ودیداروگفتگووچانه زنی با مقامات حکومت  ودرحاشیه آن با زندانیان ومردم صورت گرفته است که حتی قادربه برآوردن همین هدف محدودخودنیزنیست. چراکه نه جمهوری اسلامی اجازه چنین سفری را به آنها میدهد(همانطورکه رئیس قوه قضائیه ودیگرسردمداران آن را سخیف ودروغ وسخن دشمنان خوانده و سریعا گفته اند اجازه بازدید داده نخواهد شد) ونه حتی اگربدهند اجازه دیدارهای واقعی(ونه سنبلیک) بازندانیان  وفعالان وخانواده های جان باختگان وزندانیان خواهند داد (همانطورکه در مورد گالین دوپل چنین کردند). دراین میان  تنها حقیقت وشفاف گوئی قربانی شده است که بیان آن می توانست ومی تواند برفشاربه جمهوری اسلامی برای کنارگذاشتن این نوع رفتارها  جنایت ها ویا لااقل کاستن ازآنها بیافزاید .ازهمین رو ازنظرخانواده های زندانیان وقربانیان و فعالان حقوق بشر دلایلی هم چون مقطعی بودن گزارش ووعده دادن به آینده برای تهیه وارائه گزارش مبسوط ترویاامید به دیداربا مقامات جمهوری اسلامی وآزمودن صحت وسقم شنیده ها  ازطریق آنها و... چیزی جزتوجیه این گزارش ناقص ودم بریده نیست.
واقعیت آن است که امروزه به برکت فعالان حقوق بشری ومبارزه وافشاگری های شجاعانه  زندانیان وهم چنین افشاگری های جانداروتحسین برانگیزمادران وخانواده های آنها وازبرکت امکانات تکنیکی ارتباطی ورسانه ای جهان امروز،نهادهای جقوق بشری وگزارشگران ویژه  اگرریگی به کفش نداشته باشند،براستی با کوهی ازگزارش های واقعی وقابل تأیید با فاکتها دربرابرخود مواجهندکه بهیچ وجه توجیه کننده تهیه گزارش های بی رمق این چنینی ویا دخیل بستن به کشف وشهود توسط گفتگوویادیداربا مقامات رژیم نیست.البته تلاش برای دیداربازندانیان وخانواده ها وشنیدن مستقیم سخنان آنانی که صدایشان به گوش کسی  نرسیده است وباتوجه به اینکه آنچه که افشاء شده هنوزگوشه کوچکی ازحجم جنایات رژیم را تشکیل می دهد بسیارمهم است، اما حتی این هم نمی تواند دلیلی برای تنزل سطح گزارش به پائین ترازآنچه که داده های موجود گواه برآن است،باشد .
انتقاد به نقص گزارش موجود ولزوم مداخله درتهیه یک گزارش همه جانبه
باتوجه به اهمیت بازتاب همه جوانب نقض خشن حقوق بشردرایران،باعنایت به شرایط مناسبی که امروزه برای جلب توجه بیشترافکارعمومی جهان و نهادهای حقوق بشربه نقض خشن آن درجمهوری اسلامی فراهم شده است، وباتوجه به گزارش ناقص وکمرنگ گزارشگرویژه حقوق بشر چه می توان کرد؟
البته همانطورکه تجربه گزارش کنونی هم نشان می دهد، برای  تهیه یگ گزارش کامل ورضایت بخش که بتواند بازتاب دهنده تمامی جوانب واقعیت های موجود باشد،نمی توان به گزارشگران ویژه ومنتخب نهادهای رسمی وتحت نفوذ قدرتهای جهانی دل بست.درواقع اینگونه گزارش ها تنها می توانند با فشارومداخله هرچه بیشتر فعالان سیاسی واجتماعی وزندانیان وخانواده های آنها  وبطورکلی جنبشهای سیاسی –اجتماعی صورت پذیرند.
اهمیت کنشگری مادران پارک لاله
دراین رابطه است که کنشگری مادران پارک لاله ونیزاعتراض شماری ازمادران جان باختگان وحمایت فعال سایرآزادی خواهان ازآنها، نقدوانتقاد ازگزارش موجود وخاطرنشان ساختن کمبودهای آن، واعمال فشاراجتماعی برای تکمیل آنها حائزاهمیت است. اهمیت کنشگری مادران پارک لاله را می توان درچهار محوربرجسته زیر مشاهده کرد:
1-بهره گیری ازفرصتی که درسطح جهانی با کانونی شدن توجه جهانی به نقض حقوق بشردر جمهوری اسلامی، بوجود آمده است.
2- فرموله کردن مطالبات مشخص ودرعین حال فراگیر:آنها سه خواست اصلی را  لغوهرگونه اعدام وکشتار،وآزادی  بدون قید وشرط همه زندانیان سیاسی ومحاکمه عاملان وآمران 32 سال جنایت درجمهوری اسلامی اعلام کرده اند.دربیانیه آنها تجاوزبه حقوق همه اقشارولایه ها صرفنظرازعقاید وباورهایشان وازجمله جنایت های نه فقط دوسال اخیربلکه کل 32 سال محکوم شده است.
3-این کنش هم چنین  با اقدام عملی حضوردرپارک لاله آنهم در شرایط سرکوب تکمیل شده است.
4- با طرح انتقادها واعتراضات مشخصی به گزارش گزارشگرویژه به قصد تکمیل وهمه جانبه ترشدن آن همراه شده است.
الگوی قابل تعمیم
همین شاخص ها وویژه گی هاست که باین حرکت ظرفیت سرمشق شدن والهام بخشیدن رامی دهد.
باتوجه به آن که نقض خشن حقوق بشرامروزه دامن بسیاری ازجنبش های اجتماعی گوناکون از کارگران ومعلمان ودانشجویان وزنان وملیت ها واقلیت های مذهبی ودگراندیشان و روشنفکران وفعالان جامعه مدنی و.. را دربرگرفته است سایرجنبشها وفعالان آنها نیزمی توانند دررابطه باهمین مسأله مطالبات خود را فرموله کنند وهمراه بانقض آنها درموارد کلی ومشخص،وضرورت انعکاس آنها درگزارش گزارشگرویژه را برجسته کنند.باین ترتیب امکان شکل گیری زمینه های جنبشی دردفاع ازحقوق واقعی بشروزندانیان ومحکوم کردن شکنجه وسانسوروتبعیض ها  توسط جمهوری اسلامی وامکان تکمیل گزارش ناقص موجود وتشدید فشاربه جمهوری اسلامی برای متوقف کردن ددمنشی هایش بوجود آید.هم چنین می تواند بسترمناسبی برای تقویت وجه مطالباتی واثباتی جنبش ضداستبدادی ازمنظرخواستها ومطالبات خود ویژه لایه ها واقشارگوناگون اجتماعی باشد که باگره خوردن به یکدیگرهم به جنبش عمومی سیمای  مشخص مطالباتی بدهد وهم دربرگیرنده رنگارنگی آن باشد.مثلا فرموله کردن مطالبات جنبش زنان که مورد سرکوب رژیم است،یا کارگران معلمان واقلیت های مذهبی وقومی وملی و...همه وهمه می توانند به یک حرکت گسترده ترمعنابخشند.مطالبات عمومی  همان اهداف سه گانه بیان شده دربیانیه مادران پارک لاله است،اما این هدف ها می تواند با مطالبات مشخص وبرانگیزاننده بخش ها ولایه های مختلف همراه وتقویت گردند وهم چون فرود بهمنی جمهوری اسلامی را درتنگنا قراردهند.هم چنانکه می توانند فشارهای لازم به نهادهای رسمی جهانی را برای زیرفشارقراردادن مؤثرتر جمهوری اسلامی( که شماری ازپیمان ها وکنوانسیون های حقوق بشر را امضاء کرده است) جهت دست برداشتن ازارتکاب به جنایت وشکنجه واعدام وسانسور و...بطورکلی  بهبود وضعیت حقوق بشر افزایش دهد.
بی تردید دراین میان نقش جنبش وفعالان آن ونیزحمایت آزادیخواهان و مدافعان آزادی وبرابری درخارج از کشور ونیزجلب هرچه وسیع ترافکارعمومی وحمایت جنبش ها وتشکل ها ونهادهای مستقل ومترقی جهانی، ابزارهای اصلی فشاروتحمیل این مطالبات به نهادهای رسمی برای محکوم کردن همه جانبه جنایت های جمهوری اسلامی بشمارمی رود.تنها ازاین طریق می توان برفشارهای بین المللی درچنین حوزه هائی که  بیرون ازعلائق ومنافع قدرتهای بزرگ قراردارند، افزود.بی تردید اثرات این نوع فشارها حتی اگربه نتیجه مورد نظرخود هم برسد محدود خواهد بود.چراکه باید نهایتا باتلاق را خشکاندواین کار بدون  ریشه کردن منشأ اصلی جنایتها وخشونت ها یعنی نظام های حاکم ومبتنی برمناسبات اجتماعی واستواربرسلطه واستثمارناممکن است.ولی مبارزه برای کنترل ابعاد جنایت بخشی ازفرایند خودتوانمندسازی عمومی محسوب می شودکه بدون آن خشکاندن باتلاق،ناممکن می گردد. وجمهوری اسلامی نیزنشان داده است که علیرغم ژست های ظاهری خود،بدرجاتی دربرابرافزایش فشارهای داخلی وجهانی نسبت به نقض خشن حقوق انسانها آسیب پذیراست وباافزایش فشاربازهم آسیب پذیرترخواهد شد.   
http://www.taghi-roozbeh.blogspot.com/
2011-11-01 - 10-08-1390
*1-    http://www.rahekaregarnews.com/body.php?id=3654

No comments:

Post a Comment