آیا بسوی تعین یافتن یک طبقه کارگر جهانی پیش می رویم؟!
تنها شتاب و تقویت فرایند
جهانی شدن طبقه گارگراست که می تواند توازن نیرو را بسود کارگران و محرومین بهم
بزند.
1- معمولا وقتی از کارگران و
طبقه کارگرصحبت می شود، همه به یاد مطالبات معیشتی و اقتصادی و اتحادیه ها و تشکل هائی که دراین چهارچوب معنا دارند می
افتند. رسانه ها و مطبوعات کلان و
تأثیرگذار بورژوازی نیز عموما درهمین راستا تلاش می کنند. گوئی کارگران به عنوان
یک طبفه ربطی به مطالبات و سیاست های کلان
درحوزه های اقتصادی و سیاسی و زیست محیطی و انواع تبعیض های اجتماعی ندارد و سیاست متعلق به حوزه شهروندی است. گوئی
کارگر وقتی ازکارخانه بیرون می آید هویت خود را درهمان جا درقفسه های کارخانه و
محل کار جا می گذارد و باهویت دیگری به عنوان شهروند رأی دهنده و در قالب مبارزات
مدنی و درچهارچوب سازوکارهای بورژوائی هویت دیگری می یاید. این هویت سازی دوگانه
بازتابی از جداکردن مبارزه اقتصادی از سیاسی -سیاستی دیگر- و به عبارتی مثله کردن مبارزه طبقاتی
است. بخشی هائی از نیروی چپ نیز با کوبیدن
برطبل جدائی مبارزات صنفی- اقتصادی از
مبارزات سیاسی و با تأکید برتشکل های صنفی- اقتصادی صرف در دامن زدن به آن سهیم
هستند. این جداسازی سیاست و اقتصاد در مبارزه
ضداستبدادی نیز به شکل جداکردن مبارزه ضداستبدادی از مبارزه مطالباتی نمود پیدامی
کند. و حال آن که مبارزه ضداستبدادی و مبارزه طبقاتی از منظرطبفه کارگر و
سوسیالیسم ازهم جدائی ناپذیرند. نتیجه این
نوع جداسازی ها جز تحکیم انقیاد طبقه کارگر به سرمایه و سیطره طبقه حاکم نیست.