فاجعه انسانی مهاجرت، هم چون ننگی برپیشانی
تمدن بشری!
اساس بحرانی بنام مهاجرت را فقر و جنگ و سرکوب تشکیل می دهد. کمترروزی است
که خبری دردناک و فاجعه آمیز دراین مورد بگوش نرسد. هرروزخبرهائی چون غرق شدن صدها
نفر در آب های ایتالیا و مالی- از دروازه های ورود به جهان غرب- و یا نجات صدها تن
دیگر درامواج پرخروش دریاها بگوش می رسد. زیاد دورنرویم،
اتحادیه اروپا نیزهمواره مقررات سخت تری را برای ممانعت از ورود مهاجران "غیرقانونی" تصویب می کنند ... آن چه که بویژه در مهاجرت های اخیرجلب توجه می کند میزان ریسک پذیری بالای آن است. به آب و آتش زدن مهاجران اعم از جوانان و زنان و کودکان باوجود خطرات جدی جانی و انتشاروسیع اخبار فاجعه های پیش آمده، نشان دهنده آن است که وضعیت آنان تاچه حد غیرقابل تحمل شده است که ناچارند جان عزیزخود را به داو گذاشته و چنین ریسک هائی را بجان بخرند. گوئی شعارآنها این است که یا جائی امن تر و انسانی تربرای ادامه زندگی پیدامی کنند یا با مرگشان از این همه رنج و نکبتی که گرفتارآمده اند نجات پیدامی کنند!.
اتحادیه اروپا نیزهمواره مقررات سخت تری را برای ممانعت از ورود مهاجران "غیرقانونی" تصویب می کنند ... آن چه که بویژه در مهاجرت های اخیرجلب توجه می کند میزان ریسک پذیری بالای آن است. به آب و آتش زدن مهاجران اعم از جوانان و زنان و کودکان باوجود خطرات جدی جانی و انتشاروسیع اخبار فاجعه های پیش آمده، نشان دهنده آن است که وضعیت آنان تاچه حد غیرقابل تحمل شده است که ناچارند جان عزیزخود را به داو گذاشته و چنین ریسک هائی را بجان بخرند. گوئی شعارآنها این است که یا جائی امن تر و انسانی تربرای ادامه زندگی پیدامی کنند یا با مرگشان از این همه رنج و نکبتی که گرفتارآمده اند نجات پیدامی کنند!.
با این که مهاجرت به یک بحران
جهانی تبدیل شده است و هرروزفاجعه می آفریند، اما کشورهای پیشرفته صنعتی و جوامعی
که جزایرخوشبختی تصورمی شوند و آماج مهاجرت قرارمی گیرند، هیچگاه حاضرنشده اند که
به این معضل، نه از بعد منافع تنگ این یا آن کشور و این یا آن بلوک، بلکه به عنوان
یک مسأله جدی و یک معضل جهانی، از بعدانسانی
و باهدف ریشه کردن آن نگاه کنند . واقعیت آن است که سرمایه و دولتهای سرمایه داری درحالی که درحوزه ها اقتصادی و فرهنگی برجهان روا شدن سرمایه اصرارمی
ورزند و مرزهای سنتی را درهم می نوردند، اما درهمان حال حاضرنیستند که مرزهای
جغرافیائی و امتیازات نهفته در پشت این گونه مرزها را نیز بهمان نسبت درهم بشکنند. برعکس با انسداد
بیشترمرزهای خود به روی این فلاکت زدگان که مورد یورش سرمایه جهانی قرارگرفته اند
و از زمین و تولید بومی و محلی کنده شده شده و به عرصه لامکان پرتاب شده اند، تنها
بدنبال جذب و مهاجرت متخصصان و مغزهای کشورهای فقیرند وبه موازات آن با دشوارساختن راه های ورودی، اعم
از قانونی و شبه قانونی، بیش از پیش فرایند
مهاجرت ریسک آمیزمردمان فلاکت زده به "قلمروهای جزایرخوشبختی" را تقویت می کنند.
واقعیت آن است که بدون توزیع
عادلانه خوشبختی و رفاه و تأمین حداقل شرایط زیست و منزلت انسانی در مقیاس جهانی و
بدون مبارزه قاطع برای خشکاندن ریشه های مهاجرت یعنی جنگ و فقر و سرکوب و بدون برداشتن مرزهای مصنوعی درجهانی که دهکده اش می
خوانیم و بدون رعایت حق انتخاب مکان و محل
زندگی توسط آحاد بشر که حتی درهمین قانون حقوق بشرهم برسمیت شناخته شده است و در یک
کلام بدون سامان دادن به یک شهروندی جهانی و مبارزه علیه تبعیض و ستم و برای برابری و عدالت، بشر قادرنخواهد بود مسأله
مهاجرت را حل کند. ایجاد دیوارهای جدید آهنین و این بارتوسط سرمایه داری غرب،
درجهانی که سرنوشت همه انسان ها به هم گره خورده است و جهانی شدن انسان و منزلت او
خصیصه اصلی آن را تشکیل می دهد راه حل نیست. درحقیقت پاسخ انسانی و بسنده به این
معضل عاجل به یکی از شاخص مهم برای سنجش میزان تمدن و بربریت بشرامروزی تبدیل شده
است.
No comments:
Post a Comment