Sunday, April 17, 2016

انتخابات نیویورک آوردگاه سه پلاتفرم

انتخابات نیویورک آوردگاه سه پلاتفرم
نیویورک به زودی آوردگاه نهائی نبردسه پلاتفرمی خواهد بود که کلینتون، ترامپ و سندرز حامل آنها هستند. یکی مورداعتمادبوروکراسی حزب دموکرات و شرکت های مالی و صنعتی بزرگ، دیگری پاسخ شبه فاشیستی به بحران که حزب جمهوری خواه را در معرض تاخت و تاز و خطرفروپاشی قرار داده است، و سومی حامی طبقه متوسط و سواربرموج نارضایتی جوانان و پاره ای از مطالبات مطرح شده توسط جنبش اشغال وال استریت که خواهان افزایش دستمزدکارگران و مدافع کنترل و اخذمالیات از وال وال استریت، منتقدسیاست حمایت یک جانبه آمریکا در باره اسرائیل که درعرف سیاست رسمی آمریکا به معنای انتخارسیاسی تلقی شده است.
اما آنچه که در برآمدکنونی زیرسوال رفته است، درست همین سیاست های رسمی است. آیا نسل جدید و جوانان که حضوری پررنگ در کمپین های سندرز دارند، و برخلاف بخش هائی از جامعه که هنوزهم تحت تأثیرو سیطره گفتمان وال استریت و رسانه های کلان هستند، می توانند صدای نارضایتی خود را به گوش سیستم و کارگزاران آن برسانند و رأی اکثریت را به سودسندرز رقم بزنند؟ آیا نظام سرمایه داری ظرفیت بازگشت به دولت رفاه و نوعی سوسیال دموکراسی را که درعین حال به معنی پائین کشیدن تفوق سیاست های نئولیبرالیستی که عامل اصلی بحران های کنونی حاکم برجهان تلقی می شود، و سندرز 74 ساله منادی آن است را دارد؟ آیا انتخابات نیویورک که رسانه ها و نطرسنجی های رسمی برنده نهائی را کلیننون دانسته و برایش تبلیغ می کنند، امکان دارد که به یک رفراندوم برای گفتن "نه" به سیاست های وال استریت و پاسخ شبه فاشیستی به بحران تبدیل شود؟ آیا علاوه بر فعالیت گسترده جنبش و شبکه های جوانان، سندرز با انجام مانورهای ماهرانه ای چون مناظره طوفانی با خانم کلیننون با هدف نشاندادن تقابل در رویکرد وابستگی به وال استریت و مخالفت با وابستگی به آن، شرکت در اعتصابات بزرگ و کم سابقه 40هزارنفری کارگران، شرکت در نشست واتیکان برای تعدیل شکاف های اقتصادی و ... دست دادن با پاپ مخالف نئولیبرالیسم، قادر خواهد بود که بر بوروکراسی عظیم حزب دموکرات و کاندیدموردحمایت اوباما در انتخابات نیویورک، فائق آید؟ سه شنبه این هفته پاسخ به این سوال روشن خواهد شد. اما نتیجه هرچه که باشد تاهم اکنون یک صف آرائی و جنبش گسترده و چند میلیونی و اساسا متمایل به مطالبات چپ و ضدسرمایه داری در قیاس با فضای کنونی حاکم بر آمریکا، حول اعتراض به دوقطبی ثروت و فقر و شعارهائی چون درمان و تحصیل رایگان تا سطوح دانشگاهی، افزایش حداقل دستمزدکارگران تا ساعتی 15 دلار، حقوق زنان و آزادی های مدنی، علیه نژادپرستی، علیه وابستگی سیاستمداران به پول و لابی های ثروتمندان و علیه بهشت های مالیاتی، علیه تخریب پروژه های ضد محیط زیستی و سوخت فسیلی و پروژه های معطوف به آن، علیه جنگ افروزی و بالاخره علیه اشکال متعارف وسنتی آرایش سیاسی و علیه اقتدارگرائی .... شکل گرفته است. بدیهی است که چنین تحولی در دررون دژ و پدرخوانده سرمایه داری، پی آمدهائی فراتر از مرزهای جغرافی خواهد داشت...

No comments:

Post a Comment