با وجودگزارش منفی کمیسیون منتخب در مورد حمله به عراق، دیوارحاشای تصمیم گیرندگان آن همچنان بلنداست!
این دو نفر- بلر و پوش- پس از خرابی بصره و در شرایطی که مهارنظم جهان از دست اربابان جهان و قدرت های بزرگ هم خارج شده و تلاش جانشینان آن ها برای راست و ریس کردن اوضاع بهم ریخته جهان ناکام مانده است.
حتی اوباما، علیرغم وعده های آغازین ریاست خود، در سال پایانی ریاست جمهوری اش در افعانستان در بازگشتی معکوس، به تجدیدنظر در جدول زمانی خروج سربازان آمریکا در افغانستان تجدیدنظرکرده و عمیقا درگیر جنگ های منطقه ای ازطریق هوا و زمین و در معیت نیروی زمینی متحدین منطقه ای و یک ائتلافی جهانی فرورفته است تا دست جانشین احتمالی او، خانم کلینتون که طرف راست ساست های او قرار دارد خالی نماند. با این همه، حضرات بلر و پوش هنوزهم حاضرنیستند مسئولیت فجایع به بارآمده سیاست های خود را لااقل درحد زبانی هم به عهده بگیرند. البته ابعادفاجعه و پی آمدهای ویرانگرآن رویکردها آنقدربزرگ هستند آنها بتوانند نتایج فاجعه بار تصمیمات خود را نه بینند و نفهمند، بلکه درست بدلیل بزرگی فاجعه است که پذیرش وعذرخواهی را دشوار و عملا برای آن ها ناممکن ساخته است؛ چرا که آن را شلیک به سرمایه سیاسی و افتخارات خود می دانند. روشن است که با پذیرش خطائی(جنایتی) چنین بزرگ دیگر افتخاری برای یک رهبرسیاسی باقی نمی ماند! و این یعنی تبدیل شدن به یک مرده سیاسی که تنها باید هرچه زودتر دفن شود. همانطور که آمریکا هیچ گاه مسئولیت فاجعه هیروشیما و ... را هم نپذیرفته و بابت این بزرگترین جنایت تاریخ بشر، حتی لفظا هم از مردم جهان و مردم ژاپن عذرخواهی نکرده است، اوباما شق القمرکرد و یک دسته گل برای یادگاری به گوردسته جمعی آن ها نهادد. بدیهی است که تبعات چنین عذرخواهی برای ابرقدرتی که هم چنان از طریق تهدید روزگار می گذراند، بدیمن، دردناک و نپذیرفتنی است!
البته درمورد این نوع گزارش ها هم باید گفت که اولا پس از افتادن آب ها از آسیاب و سترون سازی مدیریت شده صورت می گیرد تا به عنوان یک خبرشوک آورو برانگیزاننده وجدان و افکارعمومی، به مقدارزیادی بی مصرف شده و از حیزانتفاع افتاده باشد که مبادا نان کسی از قماش خودشان را آجربکند! ( چنانکه گزارش محافظه کارانه اخیر که محدود به حوزه خاصی بود پس از هفت سال و صرف ده میلیون پوند بدست آمده است و هیچ اشاره ای هم به جنایات جنگی که آن ها مرتکب شد ه اند نکرده ست). در حقیقت این نوع گزارش ها یا "افشاگری" ها ، سوای هدف جنبی خنثی کردن فشارافکارعمومی و خانواده قربانیان، مرده و سقط شده بدنیا می آیند. همانطور که مثلا در موردنقش عربستان در 11 سپتامبر و فروبستن چشم دولت آمریکا از نقش متحدسرسپرده و شیرده خود، اکنون بدلیل شکاف های درونی بخش کوچکی از آن 22 صفحه حذف شده به شکل بهداشتی و سربسته منتشرشده است. در موردکودتای مصدق هم که ما ایرانی ها با معنای این گونه باصطلاح اعترفات دیرهنگام و سترون شده آشناهستیم. از سترون سازی و انتشاردیرهنگام آنهم زیرفشارفعالان اجتماعی و افکارعمومی که بگذریم، تازه می رسیم به بهره برداری دولت ها و حاکمان از این نوع فتوت بخشی ها، که جزبرای جلب اعتمادعمومی به بادرفته و بازسازی صفوف به ریخته خود و ایجادسپرحفاظتی برای تداوم همان گونه اقدامات و تصممیات در شرایط تازه و زمامدارانی تازه نیست. هم چنین باید به این واقعیت هم اشاره کرد که امثال بلر و بوش فقط شخص نیستند بلکه در عین حال نمادو کارگزاریک سیستم هستند که امتناعشان ازاعتراف به جنایت ها فقط بخاطرنجات سرمایه سیاسی خودشان نیست بلکه حتی مهمتر از آن، با طفره رفتن از پذیرش عمق فاجعه و عذرخواهی، دارند از کیان سیستم و حیثیت نظام دفاع می کنند. اگر قرارباشد گذشته هم چون آواری فرودبیاید، دیگر سرپناهی برای سیاستمداران کنونی هم باقی نخواهد ماند. بهمین دلیل آنها می دانند که چگونه باید این دمل های چرکین را نیشتر بزنند تا با جلب اعتمادمتزلزل شده جامعه راه پیشروی جدیدی برای آن سیاست ها بدست آید و هم به گونه ای بهداشتی باشد که دردی جانگاه در پیکرسیستم نه پیچد و نظام متهم به نخبه کشی و قربانی کردن سیاستمداران خود نشود. البته اگر لازم افتاد، نیشگون گرفتن بخشی از این ترفندهاست....
No comments:
Post a Comment