چه باک!
-در دررون ساختارقدرت توازن قوا به بطور نسبی به سودجناح رقیب سنگین ترمی شود و شکاف های درونی هم به همان میزان شدیدتر. یعنی که ولی مطلقه در عمل هم چندان مطق نیست و دچاربحران اقتداراست و علیرغم های و هوی خود درحالت تدافع... دو راهی سرکوب و تصیفیه و یا کنارآمدن با روندهای موجود و عقب نشینی تا تمکین به ولایت مشروطه در عمل بزرگترین چالش رژیم خواهد بود و این درشرایطی است که هرچه جلوتربرویم سرکوب جامعه و حذف نیروهای رقیب دشوارتر و پرهزینه ترخواهد بود. همه چیز به بازسازی پایگاه اجتماعی و یکدست کردن صفوف بهم ربخته اصول گرایان از یکسو و آرایش متقابل جامعه از سوی دیگر بستگی خواهد داشت.
- برای جذب سرمایه وسرمایه گذاری قانون و قانونیت مساله اصلی است. و این دقیقا چیزی است که ولایت مطلقه با ذات فراقانونی خود در تقابل با آن است . این مساله بخصوص دردوره پساتحریم برای اقتصادنیمه متلاشی و نیمه مبحرانی-مثل دوره پس از جنگ- نیازحیاتی است.
- تشدیدشکاف های درونی و انتظارات برانگیخته شده و وعده های داده شده به مردم و تهیدستان هم چون وزنه سنگینی برپای نظام عمل خواهد کرد... که خود را در گسترش جنبش مطالباتی واحتمالا با یک گام بزرگ به جلو نشان خواهدداد....
- تحولات کنونی محصول ومنتجه کل کشاکش ها و کنش های درون جامعه است از جمله کنش مقاومت معطوف به نه به هردو نظام. این کنش را نباید فقط دروجه اثباتی آن دید بلکه هم چنین شبح آن چنان نیزومند بود که اولا همه و اصلاح طلبان در داخل و خارج با تسلط بررسانه های کلان آن را رقیب وخطر اصلی روحانی عنوان کردند و با همه تلاش خود برای درهم شکستن آن مصمم شدند وثانیا این شبح خود را در شکل دادن وعده ها و قول و قرارهای فراتر از ظرفیت خود برای کشاندن مردم به پای صندوق ها نشان داد. با این همه صدای این کنش مقاومت به اندازه تاثیرگذاری اش نبود. چه باک! هرتکان بزرگی در رژیم نهایتا صفوف این کنش و سبدآن را سنگین ترمی کند.... خط الراس تهاجم جنبش مقاومت هم چنان کانون اصلی قدرت یعنی ولایت مطلقه همه چون تضادعمدشده در همه ساختارها و عرصه های جامعه است با افشاء برنامه های دولت و بدون خزیدن به زیربال وپر رقیب ، که با تضعیف و بی بینادشدن آن کل سیستم به سمت فروپاشی می رودم.. مهم آن است که قطب سوم مستقل از رژیم و سرمایه بتواند به بالد....
No comments:
Post a Comment