Tuesday, July 17, 2018

ترامپ و سودای نظم جهانی جدید!

به مناسبت دیدارترامپ و پوتین:
 ترامپ و سودای نظم جهانی جدید!  
برآشفتگی طبقه سیاسی حاکم بر آمریکا از نزدیکی ترامپ به روسیه
 وقتی پای نزدیکی به روسیه به میان می آید، ترامپ در داخل آمریکا از هر مورددیگری تنهاتراست. یک جهبه کامل از سوی هردو حزب اصلی علیه او بوجود می آید. در این پانزده ما هرموقع ترامپ خواسته به روسیه نزدیک شود انواع کارشکنی ها علیه او شروع شده است. 
از فعال کردن پرونده انتخاباتی تا افشای مداخلات روسیه در انتخابات، دستگیری جاسوسان و اخراج آن ها و انواع تبلیغات هیستریک رسانه ای. این مخالفت گرچه با انواع چاشنی ها و دستاویزها پوشش داده می شود اما در اصل برای مخالفان جنبه استراتژیکی دارد و به نگاه آن ها نسبت به آرایش صفوف جهانی مرتبط است. ترامپ حتی قبل از انتخاب شدنش به ریاست جمهوری روشن ساخته بود که استراتژی وی برای کنترل بحران جهانی و  از جمله برقراری نظم جدید در خاورمیانه همکاری با روسیه است (سیاستی که به نوعی کسینجر هم آن را مطرح ساخته بود). معنای چنین رویکردی بخودی خود به معنای کم اهمیت شدن نقش اتحادیه اروپا و از جمله انگلیس متحدویژه و دیرین بود. صرفنظر از بهم ریخته شدن نظم منطقه و تاحدی جهانی که تلاش های یک جانبه تا کنونی رؤسای جمهوری آمریکا نتوانسته است بر آن ها فائق آید چند عامل مهم دیگر هم مشوق ترامپ است: اول آن که هردو به نوعی نسبت به لیبرال دموکراسی بدبین هستند و به درجاتی البته اقتدارگراهستند. گرچه در شرایط آمریکا تثبیت اقتدارگرائی طبعا با  موانع و چالش های بزرگی مواجه است.  دوم آن که روسیه ابرقدرتی اساسا نظامی است و درحوزه اقتصادی برعکس آمریکا کوتوله ای بیش نیست (حتی از هند و فرانسه ها عقب تراست)... و همین شکاف موجب می شود که دولت آمریکا بتواند در همکاری با آن خود را در موقعیت بهتری بیابد و امتیازاتی بدست آورد که در صورت تداوم چالش ها نخواهد توانست بدان ها دست یابد. علاوه بر همه این ها به لحاظ ماهیتی منازعه بین روسیه وچین و آمریکا دیگر بر خلاف جنگ سرد  به شکل آشکاری از جنس رقابت های سرمایه داری در جهانی سرمایه داری شده است و نگرانی ایدئولوژیک ناشی از غلبه رقیب «ضدسرمایه داری»  وجود ندارد. اکنون داستان انتقاد چین به آمریکا داستان طعنه سیر به پیاز است که «مسکین تو چقدربدبوئی» که تجارت آزادجهانی را قبول نداری! و شکایت بردن از آن به سازمان تجارت جهانی. ....  آن چه ترامپ و استراتژیست هائی که او از آن ها الهام می گیرد، حامل راهبردی است که بر طبق آن: 

اول واقعیت قطب بندی جدید جهان سرمایه داری و نیروهای سربرآورده از آن را بپذیر، باین ترتیب راه برای تفاهم و بر قراری نظم جدید و کلی جهان و پایان دادن به امنیت بهم ریخته آن فراهم می شود؛ سپس با تکیه به برتری های واقعی آمریکا (هم نظامی و هم اقتصادی و هم ژئوپلتیک ) هژمونی خود را مجددا بازسازی کن. باین ترتیب جنگ تجاری و رقابتی یک بازوی سیاست های ترامپ است که با بازوی دیگردپیلماسی یا معامله بزرگ جهانی ترکیب می شود.... بی گمان دو قطب مهم چین و روسیه هم از این که در معامله بزرگ حول نظم جدید به بازی گرفته شوند نباید ناراضی باشند و ترامپ هم به عنوان یک معامله گربزرگ شیفته ایفای چنین نقشی است. و  برهمین تصور بود که او برخلاف رویه دیگرسیمای خود (تهدید و فشار)  اظهارداشت جهان از ما چنین توافقی را انتظاردارد.... برعکس مخالفان عمده آن در پشت سروی یعنی داخل آمریکا و اروپا هستند.. بخصوص اروپائی که ترامپ با لحن تلخی آن ها را رقیب / دشمن  نامید و روسیه و چین را رقیب / دوست! آیا ترامپ خواهد توانست بر پشت جبهه خود غلبه کند و راه در پای آزمون جدید و چالش برانگیز نظم جدیدجهانی بگذارد؟. گرچه دو رویکرد انجام «معامله بزرگ» با روسیه و چین، بارویکرد و سیاست های معطوف به تامین فرادستی آمریکا (اول آمریکا) در دکترین ترامپ ناهمسازند، اما از نظرترامپ، آن ها دو جزء مکمل هم بشمار می روند. در نزداو اهرم فشار و تهدید بخشی از فرایند و اهرم بزرگتر سازش هم بشمار می روند!.

سیاستی که سعی کرده است آن را در موردآزمو ن های کره شمالی و برجام و ایران و جنگ های تجاری و دیگرچالش هائی که دولت آمریکا با آن مواجه است بکاربگیرد. و البته تا کنون هم هنوز هیچ نشانه بارزی از موفقیت آن ها دیده نشده است و کمتر کسی هم جزخودش لافزنی ها و ادعاهای او پیرامون موفقیت آن ها را پذیرفته است. در حقیقت سرنوشت آن چه که «ترامپیسم» خوانده می شود، تا حدزیادی به ناسازه فوق و این که چگونه و تاچه حدی بتواند آن ها را همسازکند گره خورده است.

ل و 

No comments:

Post a Comment