Friday, November 16, 2018

نگاهی به سه رویدادداخلی و جهانی





نگاهی فشرده به سه رویدادداخلی و جهانی!

مطالبات معلمان، و گفتمانی که صیقل می یاید!
ما به وضعیت آموزشی معترضیم”، “ما به وضعیت معیشتی معترضیم”، “نه به تبعیض”، “خط فقر ۶ میلیون تومان، حقوق فرهنگیان ۲ میلیون تومان”، “روحانی-لاریجانی، کو نظام هماهنگ”، “نه به طرح معلم تمام وقت”، “لغو اختلاف طبقاتی”، “ارتقای منزلت و معیشت معلمان”، “نه به آموزش خصوصی”، “آموزش رایگان حق فرزندان ایران”،
  “آموزش زبان مادری”، “آزادی معلمان زندانی”، “ایمن سازی مدارس”، “توقف پرونده سازی برای فعالان صنفی” .دو شعاربه یک اندازه مهم و از هم گسست ناپذیر«آزادی و برابری اجتماعی» در جامعه متنوع و رنگین کمان ایران و با عاملیت جنبش های اجتماعی-طبقاتی درونمایه اصلی پلاتفرم چپ در برآمدنوین جنبش عمومی مردم ایران علیه نظام مستقر است. بخش بزرگی از مردم ایران و مشخصا جنبش معلمان در تجربه زیسته خود با گوشت و پوست خود پیونداین دو را دریافته اند. گفتمان چپ بر این پایه نضج می گیرد. اما در مقابل گفتمان سرمایه دارانه و ناسیونالیستی بر انجمادمطالبات واقعی مردم و فرافکنی آن حول مقولاتی فراطبقاتی و ناسیونالیستی و باستاگراایانه و البته با دخیل بستن به قدرت های ماوراء خود متکی اند. جالب است که آن ها این شعارها را که در تضادعریان و آشکار با گفتمان آنها قراردارد به روی مبارک نمی آورند و به چندشعار رضاشاه روحت شاد که در برخی تجمعات داده شد غره شده اند. و حال آن که همین شعارها اساسا دارای جنبه سلبی و دهن کجی به حکومت اسلامی بوده  و نه زنده کردن جسدمومیائی شده...  آن ها نمی دانند که چپ از جای دیگری، از درون جنبش ها و خاک آن ریشه می زند و نه از علم و کتل این یا آن دارودسته و از آن گونه بدیل سازی های مصنوعی که خودسرگرم آنند. سوسیالیسم  یک جنبش واقعی است و چپ- چپ اجتماعی- در آنجاست...  چپ پراکنده و فرقه گرا نیز برهمین بستر می تواند به نقد و بازسازی خودو مشارکت فعال و سازنده در جنبش های نوین برآید!.
نگاه کنید به جنبش اعتراضی معلمان و تقابل دو گفتمان!
http://taghi-roozbeh.blogspot.com/2018/10/blog-post_16.html


جنگ لفظی ترامپ و مکرون بازتابی از پیچ و تاب بحران جهانی!
وقتی مکرون تجمع مهم یکصدمین سالگرد پایان جنگ جهانی اول در پاریس را که با حضوردهها رئیس دولت ها مغنم شمرد، تا در سخنرانی خود خطاب به دونالدترامپ تفاوت بین میهن پرستی و ناسیونالیسم را بیاموزد و ناسیونالیسم را خیانت به میهن پرستی بخواند و پیشتر از آن در دفاع از ایجادنیروی دفاعی مستقل اروپا اظهار کند که ما اروپائی ها باید از خودمان در برابرچین و روسیه و حتی آمریکا محافظت کنیم؛ قاعدتا باید می دانست که ترامپ کسی نیست که آن را با شدیدترین واژگان بی پاسخ بگذارد. چنان که آن سخن را توهین دانسته و یادآوری کرد که آگر آمریکا واردجنگ نمیشد، فرانسوی های باید زبان آلمانی می آموختند. پول ناتو را می دهید یانه ؟ او هم چنین با طعنه زدن به میزان محبوبیت ۲۶٪ مکرون و بیکاری ۱۰٪ با اقتباس از شعارخود در آمریکا نوشت عظمت را به فرانسه برگردانید! . واکنش ها ماکرون هم منبی بر این که چنین رویکردی بدور از نجابت بوده و فرانسه کشوری نیست که رعیت و خراجگزار آمریکا باشد... ترامپ هم چنین در گفتگوئی چالشی با ترزامی از رویکرداو هم در باره برگزیت (عدم قاطعتیش در برابراروپا) و نیز در موردتحریم های ایران زبان به انتقاددگشوده است... البته در شرایط کنونی تبادل این نوع واژگان بی ارتباط با تحولات ژرفی نیست که در زیرپوست ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک جهان یعنی فرایندچندقطبی شدن جهان در جریان است. آمریکا می خواهد هم اروپا علیرغم رویکردجانبه گرائی اش چون تاکنون اروپا زیرچترامنیتی و پدرخواندگی آمریکا و ناتو باقی بماند و هزینه های بیشتری را متقبل شود، اما اروپا و بویژه آلمان و فرانسه بر این نظرند که این دوره به پایان خود رسیده است. بدیهی است که چندقطبی شدن جهان نیازمندنیروهای دفاعی مستقل و ارزمستقل و سیاست های مستقلی است که مبنای مناسبات آینده قطب های اصلی قدرت را تشکیل می دهد. آمریکا با سیاست یک با م و دوهوا از یکسو با سیاست های یک جانبه گرای خود موازین و نهادهای موجود و شکل گرفته پس از جنگ دوم جهانی را به زیرسوال می برد و در عمل به هیچ کدام از آنها پای بند نیست ( از سازمان ملل و یونسکو و پیمان های زیست محیطی و نظامی و هسته ای -که تصمیم به خروج از موشک های میان بردهسته ای اش موردانتقادماکرون هم قرارگرفته است- و تا پیمان چندجانبه اقتصادی و تجاری و.... ) و از سوی دیگر در تلاش است که برای کسب برتری بر دیگر رفقا از نفوذخود در آن ها برای اهداف خویش سود جوید و این چیزی نیست که اروپا و چین و روسیه زیربارآن بروند... نظم کنونی زیرسوال رفته است و جدال برای نظم آتی سخت تر و شدیدتر می شود... ترامپ با شعارعظمت فرانسه را برگردانیم و خرده گرفتن به رفتارترزامی در موردبرگزیت، به شکاف و یارگیری در درون اتحادیه اروپا یا همان تقسیم قاره سبر به اروپای پیر و جوان جرج بوش پسر می اندیشد. گرچه اروپا هم چندان حال وروز خوشی ندارد و دستخوش بحران های عدیده است، با این همه ترامپ هم بویژه در پی از دست دادن اکثریت کنگره آمریکا با معضلات بزرگ و گوناگون داخلی و نیز با چالش های برزگی که در منطقه خاورمیانه از افغانستان و بحران فلسطین و اسرائیل و عربستان و یمن و سوریه و.. ..همه جا زبانه می کشند مواجه است. خطرترکیدن حباب ادعای موفقیت دپپلماسی اش درمورد کره شمالی هم در برابرش هست.... در اصل کل جهان با بحران های بزرگ مواجه است. دیگر به نظم و شیوه تاکنونی نمی توان ادامه داد، حول نظم جایگزین هم توافقی در افق کنونی مشهودنیست... دوره های بحران فراگیر و یا انتقال از وضعیتی به وضعیت یدگر با سست شدن چفت و بست های سیستم ها، چه بسا آبستن «رخدادهائی» غیرمترقبه باشد. گرچه نه الزاما مثبت. بسته به آن که گرایش های تراقی خواهانه و واپسگرایانه و حالت های بینابینی جاری درزیرپوست جامعه جهانی کدامیک بتوانند بر دیگری سبقت بگیرند. هیچ تضمین پیشینی مگر توان و درجه بلوغ هرکدام از آن ها وجود ندارد.



انتخابات میان دوره آمریکا و رویکردیهودیان به آن!
در انتخابات میان دوره ای اخیر بیش از ۷۹ درصد از یهودیان آمریکا، دموکرات‌ها را برای هر دو مجلس کنگره و فرمانداری‌ها و مجالس ایالتی برگزیدند. در یک نظرسنجی ۷۸ درصد از ۱۱۰۰ مشارکت‌کننده در پاسخ به پرسش‌های مختلف گفته بودند که یهودستیزی در آمریکا رو به افزایش است؛ ۷۹ درصد گفتند این وضع از زمان روی کارآمدن دولت کنونی تشدید شده؛ ۷۹ درصد هم گفتند احساس می‌کنند که نه تنها یهودستیزی بلکه اساساً نژادپرستی تشدید شده؛ ۸۰ درصد مهاجرستیزی را که در دوره اخیر باب شده، عامل نگرانی دانسته و ۸۱ درصد گفتند که از یهودستیزی در حال حاضر بیش از گذشته نگرانی دارند.
آیا اتحادو همراهی تمام عیاردولت اسرائیل با ترامپ و ترامپیسم واقعا به نفع یهودیان است؟! علیرغم مناسبات استراتژیکی و بسیارنزدیک بین دولت ترامپ و دولت اسرائیل، اما علیرغم پیوندهای سیاسی، اما پدیده ترامپیسم و رشدراست افراطی در جای جای جهان، بدلیل داشتن گرایش های نژادپرستانه و «بیگانه ستیزی» در خود، در اصل-حتی اکر خودترامپ و امثال او بر زیان جاری نکنند و حتی علیه آن سخن بگویند- اما کوبیدن برچنان سیاست هائی خواهی نخواهی به دامن یهودیان را نیز گرفته و خواهد گرفت. وقتی رسوبات تاریخی با تلیغ و تلقین گفنمانی در بالاترین سطوح همراه می شود، فعال شده و با یافتن مابا‌ذاء اجنماعی فعال به یک تهدید روزافزونی تبدیل می شود که ترو خشک را با هم می سوزاند. زنگ خطرآن چندی پیش در خودآمریکا به حمله و کشتاریهودیان خود را نشان داد* و در اروپا و مشخصا در فرانسه و آلمان با افزایش کیفی آزادیهودیان همراه می شود. و جالب است که در این راستا دولت ناتانیاهو خود بیشترین نزدیکی سیاسی را در سال های اخیر در همراهی و نزدیکی جریان شبه فاشیستی در جهان و بویژه در آمریکا و بویژه در حمایت از ترامپ و تقویت جریان راست شبه فاشیستی به عمل آورده است. از همین رو چنین ائتلافی بین دولت اسرائیل و دولت ترامپ، علیرغم لفاظی و ژست های زبانی ترامپ، عملا نشان دهنده وجودتضادبارزی بین سیاست های حاکم بر دولت کنونی اسرائیل با منافع واقعی و انسانی یهودیان اعم از داخل و خارج اسرائیل است و این که دولت حاکم در آن که خود راست ترین و محافظه کارترین بخش های جامعه اسرائیل و سودای جامعه خالص نژادی-مذهبی را در سرمی پروراند، در عرصه جهانی هم عملا در همکاری سیاسی با دولت ترامپ و مشابهات وی عملا با روندهای بسترسازی یهودستیزانه همکاری می کند. حتی پدر همین راستا ممکن است اهداف سیاسی منطقه ای و ائتلاف ها و اتحاد های سیاسی و نظامی اش با دولت های ارتجاعی منطقه که اساسا به تشویق و فشاردولت آمریکا صورت می گیرد و متکی بر نگاه و استراتژی های کوتاه بینانه و مقطعی، چه بسا درسطح منطقه هم به این نوع گرایشات ارتجاعی به شیوع یهودستیزی دامن بزند. و همین خطر وظایف خطیری را در برابریهودیان پیشرو، در داخل و در سطح جهانی، قرار می نهد.
جالب است در آمریکا که دارای حدودشش میلیون یهودی است، در نظرسنجی اخیری که صورت گرفته است معلوم شده با وجودحمایت همه جانبه و کامل ترامپ از اسرائیل و انتقال سفارت به بیت المقدس و افزایش کمک های نظامی ... و علیرغم رویکردناتانیاهو که تصمیم آمریکا را تاریخی خوانده و بیشترین حمایت وهمکاری را با ترامپ دارد، دوسوم یهودیان گفته اند به نامزهای حزب دموکرات رأی خواهند داد و برای انتخابات دوره دوم ترامپ تنها ۶٪ گفته اند که ممکن باو رأی بدهند. اکثریت یهودیان حتی با انتقال سفارت آمریکاه به بیت المقدس نیز مخالفت کرده اند! البته تاریخا یهودیان از حزب دموکرات حمایت می کرده اند، اما این حمایت در دوره ترامپ با وجودحمایت بیشترترامپ از اسرائیل، این رویکردیهودیان بظاهرشکفت انگیز و قابل تامل بنظرمی رسد؛ اما در واقع نشان دهنده آگاهی بالای یهودیان از ماهیت سیروقایع است که سبب شده بیش از آن که به ظواهررویدادها و به شعارها نگاه کنند به عمق روندها بنگرند. یهودیان که تاریخا رنچ و دردهای ناشی از ملی گرائی افراطی و نژادپرستی و بیگانه ستیزی را بیش از هرکسی با گوشت و پوست خود لمس کرده اند فراتر از هرکسی به معنا و پی آمدهای شعارهای عظمت طلبانه و ضدمهاجرتی و... ترامپ و تاثیرات مخرب و نژادپرستانه و ضدمهاجرتی که برروی بخش هائی از بدنه حامی خود می گذارد خوب آگاهند. در حقیقت افزایش۶۰٪ یهودی ستیزی در دوره ترامپ و از جمله عملیات تروریستی اخیر گواهی دهنده بر صحت آگاهی و رویکرد آنهاست.
یهودستیزی راست افراطی در آمریکا در عصر ترامپ





No comments:

Post a Comment