یک مقام امنیتی: ۱۷ جاسوس وابسته به سازمان سیا دستگیرشدند
وزیراطلاعات : زمان ضربه به جاسوسان سیا فرارسیده است.
«جاسوسهای شناسایی شده شامل شاغلین مراکز حساس و حیاتی،
همچنین بخش خصوصی مرتبط با این مراکز هستند که به عنوان پیمانکار یا مشاور در حال
فعالیت بودهاند».
به گفته یک
مقام وزارت اطلاعات ایران این مراکزحساس و حیاتی شامل حوزههای اقتصادی، هستهای،
نظامی و سایبری کشور است.
گزارش تازه باردیگر از نبردی خاموش و سنگین و اساسا زیرزمینی پرده برداری می کند که از مدت ها پیش در
جریان است. البته آن چه که علنی و افشاء می شود بخش کوجک و در حکم نوک کوهی
یخی است که بنا
به مصلحت های روز و نیازهای رژیم موردبهره برداری قرار می گیرد. چنان که مدتی پیش تر،علوی رئیس وزارت
اطلاعات ایران مدعی شناسائی و دستگیری ۲۹۰ جاسوس سیا شده بود که گویا حتی
توانسته اند به سرنخ های آن ها
در کشورهای دیگرهم برسند که
به گفته او ضربه بزرگی بود به شبکه بین المللی جاسوسی سازمان سیا. آن گونه که
از گفته های وزیر و
همکاران او استنباط می شود دولت ایران
در جنگ امنیتی-جاسوسی، با
برخی کشورهای دیگر جهان هم همکاری دارد. چنان که
در موردبحران نفت کش ها، ام
ای ۶ انگلیس مدعی هدایت نفت کش با پرچم انگلیس
به سوی آب های ایران از طریق
همکاری با روسیه در مختل کردن پیام رسان این کشتی شد. بهرحال نباید
فراموش کرد که سهم مهمی از این نوع افشاگری ها، خود بخشی است از
جنگ روانی که با
هدف ابراز قدرت و ایجاداعتماد به نفس در نیروهای خودی صورت می گیرد. اما آن چه که محرزاست و با تکیه با
برهان خلف - حرکت از نتایج به
سمت موضوع
پیشفرض- می توان باورداشت که در
ایران مدتهاست که قدرت ها و رقبا از آمریکا تااسرائیل و از انگلیس تا برخی کشورهای
دیگر قادرشده اند هم به شبکه های وسیع و
موازی جاسوسی و امنیتی خود شکل بدهند و هم همانطور که خودحاکمیت هم اعتراف می کند دارای نقوذقابل توجهی در حوزه های گوناگون و حیاتی و حساس کشور اعم
از دستگاه های امنیتی و فضائی و اقتصادی و سایبری و... باشند.
البته وجودچنین واقعیتی از مدتها پیش از چشم ناظران امورایران پنهان نبود. چنان که سرقت اسنادهسته ای (به مصداق عبورشتر با باری کلان از
باصطلاح سوراخ سوزن)
توسط اسرائیل و محتملا
با همکاری سیا، که باید از آن به عنوان یک رویدادتاریخی جاسوسی و یک رسوائی بزرگ برای رژیم یادکرد،
ناکامی در پرتاب ماهواره ها بدلیل نصب قطعات مجعول ( چنانکه خودوزیراطلاعات در
سخنانی به آن اذعان کرده بود: در یكی از این اقدامات ضد جاسوسی شركتی را كه در یكی
از مراكزحساس قطعات معیوب را تزریق می كرد - كه اگر كشف نمی شد و آن مركز راهاندازی
میشد سر از فاجعه بشری در میآورد - ضد جاسوسی وزارت اطلاعات موفق به كشف این
مجموعه و خنثی كردن آن و شناسایی قطعات معیوب شد). البته او نگفت که این فاجعه بشر چه می بود و اگر راست
می گوید پس چرا پرتاب آخرین
ماهواره به دلیل وجودچنین قطعاتی شکست خورد... . ترورهای هسته ای و انفجارات متعدد در مراکزهسته ای که از جمله منجر به قتل «پدرموشکی» رژیم شد،
حمله به رژه نظامی در اهوازبا چنان دست باز و بهت آور بدون کوچکترین واکنش از سوی
نگهبانان رژه، افشاشدن عملیات تروریستی
در فرانسه و... به هنگام ردوبدل کردن بسته انفجاری توسط دیپلمات رژیم ... فرارجاسوسان که مدیرکل امنیتی در آخرین گفتگوی خود نیز به آن ها اشاره کرده است... کشته شدن تعدادزیادی سپاهی در سیستان و بلوچستان
که گفته شد با نفوذ در سپاه ممکن شده است، و
بسیاری مواردمتعددی از این قبیل وجود دارند که شکی در وجودنهادهای موازی جاسوسی و
نفوذآن ها بر مهم ترین
مراکزحیاتی رژیم باقی نمی گذارد.
عوامل گوناگونی در شکل گیری چنین پدیده ای مؤثرند که به شکل تلگرافی اشاره می کنم:
روندعمومی انحطاط و فروپاشی رژیم بستراصلی است. گندیدگی پاردایم اسلام سیاسی، موجب
فرایندشتابناک از هم
پاشیدگی و بی خاصیت شدن نهادهای گوناگون رژیم شده است که حتی نهادهای امنیتی و
نظامی از آن مصون نمانده اند. بویژه تشدیدریزش نیروها و فساد وپولی شدن گسترده
مناسبات درونی رژیم، بیش از پیش زمینه را برای نفوذرقبا در این نهادها همواره کرده
است. هم چنین از آن جا که رژیم برای پیشبردپروژهای موشکی و امنیتی و هسته ای و
غیره نیازمندبه کارشناسان سطح بالا و تحصیل کرده دارد، رقبا هم توانسته اند از همین مسیر به پیشروی خود ادامه
دهند. علاوه شکاف های و رقابت های دورنی نهادهای امنیتی، دعواها و شکاف ها یین نهادهای امنیتی موازی بخصوص بین وزارت اطلاعات دولت و اطلاعات سپاه هم در ایجادچنین خلأی برای پیشروی بی تأثیرنیستند ( ماجرای
اخیرافشاگری های سرفراز-رئیس پیشین صدا و سیما- علیه اطلاعات سپاه و تهدیدبه افشاگری شرکت های ساختگی سپاه و رژیم برای خرید و انجام معاملات ممنوعه توسط شهرزاد، همکارش در خارج کشور
..... یک نمونه از آن است).
از سوی دیگر سیاست های تؤسعه طلبانه و ماجراجویانه رژیم در منطقه که خوش آیندمذاق قدرت های منطقه ای
و جهانی نیست و نیز فعالیت های پنهانی در حوزه هسته ای موجب شده است که قدرت
های بزرگ و بویژه آمریکا در مقیاس جهان و اسرائیل در منطقه، رژیم ایران را به عنوان بزرگترین خطر پیشاروی خود در منطقه در اولویت استراتژی و نهادهای امنیتی خود قراربدهند و تمامی توان و قدرت خود را برای نفوذ و کنترل و بی اثرکردن آن ها بکارگیرند. بخصوص با تکامل تکنیک
ها و اشکال
پیچیده ارتباطی، آن ها مبادرت به ایجاد شبکه های متعدد و گوناگونی زده اند که فعالیت آن ها از بیرون به شکل جداجدا تعریف و هماهنگ می شوند. در
این راستا تا آن جا پیش رفته اند که دست به اقدامات
بزرگی چون دستکاری ماهواره های پرتاب و یا انهدام هزاران
سانتری فوژها ( آن
گونه که در ماجرای استاکس نت رخ داد) و
ترورمغزها و بسیاری فعالیت های دیگری که تنها گوشه های
کوچکی از آن ها برملا
می شوند مبادرت ورزند. حتی خوددست اندرکاران امنیتی رژیم هم اعتراف می کنند که ضربات کنونی به معنی پاکسازی همه آن ها نیست. بطوری که بنظر می رسد برای مقابله با آن ها دست به دامان
همکاری و کمک گرفتن از سرویس های امنیتی روسیه و برخی کشورهای «دوست» هم شده اند.
شوی تبلیغاتی:
حکومت اسلامی که در عین حال یک رژیم نمایشی هم هست، بخشی
از کم آوردن خود در نبردجاسوسی را از طریق به صحنه آوردن این نوع سناریوها و بقول
خودشان مستندها جبران می کند.
چنین رویکردی برای پوشاندن نقاظ ضعف و رسوائی های به بارآورده و قدرت نمائی لازم
هستند. چنان که رژیم هیچ گاه نتوانسته است در مورد شکست پرتاب ماهواره و یا سرقت
چندین تن اسنادهسته ای کوچکترین توضیحی بدهد. وجه دیگر این نوع نمایشات، از طریق دادگاهی و محکوم به مرگ و مفسدفی الارض اتلاق کردن صورت می گیرد که همه و همه با هدف اشاعه ترس و هراس
جهت دشوارساختن عضوگیری و نفوذ توسط سازمان های جاسوسی رقیب است. نفس این
گونه نمایش ها خود بیانگرقدرت نمائی کاذب است و معمولا
سازمان های جاسوسی معتبر حاصرنیستند با توسل به این گونه نمایشات آب را گل
آلودکنند و حتی حاضرنیستند چنین ادعاهائی را
تکذیب یا تاییدکنند، که نشانگرناتوانی رژیم در ریشه کردن آن است. تجربه عملکردرژیم و گزارشات متعدد نشان داده اند که در غیاب دستیابی به عناصر و شبکه های اصلی، بسیاری از این نوع دستگیری
های فله ای صورت
می گیرند که در آن ترو خشک با هم می سوزند و افرادبخت برگشته و«بی گناهانی» که رژیم صرفا برای نمایش
قدرت و یا گیرآوردن سرنخ و... با کوچکترین سوء ظن و با
بهانه های مختلف آن ها را به باصطلاح در تورانداخته و بدست زندان و شکنجه و چه بسا مرگ هم سپرده است. گفته می شود که در زندان های مختلف ایران کم
نیستند از این نوع متهمین که مدعی هستند با اتهام های واهی دستگیری و زندانی شده اند. می توان گفت این نوع رفتارها
بیشتر به سوت زدن شبگردی می ماند که از ترس تنهائی و تززیق اعتمادبه نفس به خود مبادرت به سوت زدن می کند!
سخن آخر آن که حاکمیت حتی قبل از دیگران و از خیلی وقت پیش
به خطرات بزرگ نفوذهای امنیتی آن هم در مراکزحساس و حیاتی پی برده است و تلاش های
بسیاری را نیز برای خشکاندن ریشه های آن کرده است، اما وقتی کرم از درون خوددرخت
تغذیه کند، این نوع تلاش ها عموما مذبوحانه بوده و طبعا کارسازنیستند. اما از آن جا که شرط ماندن مستلزم
مسدودکردن این نوع نفوذهاست،
رژیم سعی می کند از طریق نشان دادن خشونت و بحران آفرینی های بین المللی و ایجادحالت بسیج و فضای نظامی-امنیتی و حکم اعدام و اشاعه ترس، صفوف خود را تصفیه و فشرده کند و بقول وزیراطلاعات از
حالت افندی (دفاعی) به حالت پدافندی
(تهاجمی) گذرکند.
گرچه مسأله، مسأله ماندن یانماندن است، اما پرسش این است که آیا بحران
آفرینی و ایجادفضای جنگی و امنیتی می تواند در دوران افول و پوسیدگی هم -هم چون
زمان عروج و شکوفائی اسلام سیاسی- «برکت» آفرین باشد؟- آیا خامنه ای تخم مرغ های
خود را در سبدی پوسیده و سوراخ سوراخ شده نچیده است؟ خواهیم دید!
تقی روزبه ۲۲. ۰۷. ۲۰۱۹
منابع
No comments:
Post a Comment