نسبت عرصه خصوصی و عمومی و معنای جدال پشت آن!
اکبرگنجی مطلب بلندی پیرامون رابطه شاه سابق و البته نزدیکانش با زنان نگاشته است و اساسا هم به نقل از خاطرات اسداله علم نزدیک ترین یارغارشاه. البته چنین افشاگری برای نسل های گذشته و آنها که خاطرات علم را خوانده اند چیزتازه ای نیست و ببشترمی تواند برای نسل های جدیدقابل توجه باشد. با این همه بشدت موردموردانتقادکسانی چون زیدآبادی و هادی خرسندی و ف.م.سخن و ... قرارگرفته است. احمدزیدآبادی که یادآوری صفت ستارالعیوبی خداوند، این نوع افشاگری ها را اساسا غیرمفید و راه پرمخاطره خوانده است که با اشاعه و مدشدن آن نه تاک ماند نه تاک نشان (که متقابلا گنجی نیز باو پاسخ داده است)... هادی خرسندی اساسا ورودبه مبحث بقول وی پائین تنه را با هجوگزنده اش خاله زنگی وگرفتن بیضه تاریخ عنوان کرده است.... و این که اگر ریگی به کفش ندارد و تاریخ نویس و مولف است می توانست از اهمال و خطاکارگی او می نوشت (که بنظرهادی خرسندی این خطا کارگی او هم اهمال سرکوب شیخان دغلباز بود.... باین ترتیب بزعم او مشکل شاه در عدم قاطعیت و سرکوب بود... و این البته نظرشناخته شده ای است در بخشی از منتقدین شاه و البته هم چنین مدافعان دوآتشه سلطنت که ضعف شاه را تردید و عدم قاطعیت شاه در استفاده از مشت آهنین جستجو می کنند ....
کلا روح حاکم برانتقادها آن است که نبایدواردزندگی خصوصی افرادشد...
در این برخوردها ما با دو نکته مهمی مواجه هستیم که نادیده گرفته می شوند:
یکم: مرزصاحبان قدرت و عرصه عمومی با افرادعادی و عرصه خصوصی خلط مبحث می شود. درمناسبات قدرت و عرصه عمومی سوء استفاده از قدرت را نمی توان با شعاردفاع از حریم خصوصی لاپوشانی کرد. امروزه بویژه درخودکشورهای غرب که کم وبیش از آزادی انتقاد برخوردارند چنین تقدسی در موردصاحبان قدرت آشکارا موردچون و چرا قراگرفته است و جنبش زنان نیز در مبارزه علیه تبعیض و مردسالاری ناچارشده است که به افشاگری های مشخص و ازجمله سوء استفاده های حنبسی از سوی صاحبان قدرت و موقعیت (حتی مثلا در حوزه ای چون مناسبات حاکم برهالیوود ....). در آمریکا شاهدیم که اخیرا چگونه افشاگری یک زن درمورد گزینش یک قاضی برای دیوان عالی قضائی توسط ترامپ سروصدا به پاکرد و یا سریال افشاگری ها علیه شخص ترامپ ...و در گدشته علیه آقای کلینتون و... بنابراین تاکید برریشه ها و نیز خطاهای این نوع زمامداران که جایگاه و اهمیت خود را دارد دلیلی برنادیده گرفتن عرصه های باصطلاح خصوصی نیست. گرچه جنبش زنان بطورکلی در گیرودارمبارزه ای است که پرده از سیمای این نوع حریم های امن و خصوصی بودن ها که ابزاری برای سرکوب و نهادی شدن مردسالاری بوده است بردارد و تبدیل به امرعمومی بکند.
اما نکته دوم و مهم تری که در پشت این نوع انتقادات و ارزیابی های ظاهرا اخلاقی نهفته است همانا مربوط به تلاش ها و رقابت هائی است که پیرامون بدیل سازی ها صورت می گیرد. به همان گونه که اکبرگنجی این هدف را دنبال می کند منتقدین وی هم در آنسو در مجموع همین هدف را دنبال می کنند. در این عرصه همانطور که دفاع گنجی از نظام و نقش منفی اش در تقویت حاکمیت کنونی از جمله در همین انتخابات های اخیر مربوط به روحانی و مجلس خبرگان محکوم است و باید نقد و افشاشوند، آنهائی که دنبال ایجادچهره کاذب از دوران شاه سابق و فرزندوی هستند نیز به همان اندازه نیاز به افشاگری دارد. در حقیقت برای اصحاب قدرت چه نهادروحانیت و حکومت اسلامی که بیشترین استفاده کالائی و ابزازی از زنان و سوءاستفاده از آنها را صورت می دهند ( که مقوله پرستوها که اخیرا فشاشد تنها نوک کوک یخی از آن است یا نمونه تجاوزطوسی قاری نظرکرده خامنه ای به کودکان و نوجوانان نمونه دیگری از این نوع سوءاستفاده از قدرت است....) و چه سوء استفاده های نهادسلطنت سرنگونی شده ای که برآن است تا بهره کیری از فراموشی تاریخی بخصوص در سایه افتضاحات حکومت اسلامی، نهادسلطت را رنگ و جلا داده و پاک و مطهر جلوه بدهند باید در جای خود افشاء شوند.
در اصل نسبت عرصه خصوصی و عمومی یک روندتاریخی است که در تناسب با مناسبات قدرت و مبارزه علیه آن، چه در سطح کلان قدرت و چه حتی در سطوح خردترمدام بازتولید و بازتعریف می شود.
پاسخ زیدآبادی به اکبرگنچی:
پاسخ گنجی به زیدآبادی
No comments:
Post a Comment