در دنیا چه خبراست؟!
واکنش
سازمان ملل: خطاب به دولت ها به حرف مردم گوش دهید!
اعتراضها و تظاهرات خیابانی که گاه به خشونت کشیده میشود در
چند کشور جهان ادامه دارد. در واکنش به این
اعتراضات و تظاهرات جهانی، آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل در بیانیهای از
رهبران سیاسی خواست که به مسائل واقعی مردم گوش بدهند. گوترش هشدار داده است که
اعتماد مردم به حکومتها روزبهروز کمتر میشود.
برخی
ناظران سیاسی معتقدند که ریشۀ این بحرانها را باید در وضعیت اقتصاد جهانی جستجو
کرد. آنان میگویند که نشانههای نارضایتی و خشم عمیق لایههای فرودست از ماهها
قبل قابل ملاحظه بوده است. برخی از تحلیلگران اروپایی تظاهرات طولانی جلیقه زردهای
فرانسه را یکی از نخستین نشانههای بروز یک بحرانی جهانی میدانند. آنان معتقدند
که انتشار گستردۀ تصاویر و خبرهای مربوط به جنبش جلیقه زردها به نوبۀ خود محرکی برای تظاهرات در کشورهای دیگر بوده است...
مساله
کانونی در پاسخ به پرسش سرریزشدن تظاهرات و خشم ملتها در چهارگوشۀ جهان و این که
در دنیا چه خبر است را در یک کلمه باید
پیرامون تعریف جایگاه ونقش و کارکرددولت در شرایط کنونی حاکم برجهان جستجوکرد: با
جهانی شدن سرمایه و دوقطبی شدن جهان حول فقر و ثروت و البته بحران محیط زیست که منجر
به سنگین ترشدن کفه و اقتدار و نفوذسرمایه
داران و یک درصدی در دولت ها و لاجرم دورشدن هرچه بیشترآن ها از وظایف ذاتی و
خدمات اجتماعی و رفاهی دانست که امروزه نقش و کارکرد دولت ها در انباشت سرمایه و
چرخه عمومی اقتصادی از یکسو و چگونگی توزیع ثروت و مقابله با بحران محیط زیست و ... را از سوی دیگر به مهمترین چالش جهان امروز
تبدیل کرده است. مساله بیش از آن که این یا آن «دولت بحران» باشد «بحران دولت» است.
دولت هائی که در چنبره و کنترل کامل ثروتمنددن و ابرشرکت ها قرارگرفته اند و قادربه
انجام وظایف خویش در مواجهه با تلمبارشدگی مشکلات جهان و جوامع نیستند. به عنوان
مثال همین تازگی پارلمان اروپا با افزایش اندکی بودجه نجات برای جلوگیری از غرق
شدن مهاجران در دریای مدیترانه را که سال گذشته منجر به فا جعه غرق شدن بیش از ۵۰۰۰
نفر شد مخالفت کرد. یا طبق تازه ترین گزارش مربوط به توزیع ثروت و فقر در جهان
آمده که شکاف طبقاتی در دنیا با شتاب زیادی افزایش یافته است. بطوری که ده درصد
ثروتمندترینهای دنیا، ۸۲ درصد و یک درصدثروتمندترینها ۴۵ درصد کل ثروت جهان را
در اختیار دارند *. حتی نهادسازمان ملل که
چنین توصیه های توخالی می کند خود گرفتاربحران شدیدی است. چنان که با فقرامکانات و
اختیارات و اقتدار لازم مواجه شده و تصمیمات مهم و منازعات قدرت ها عموما بیرون
ازنظارت آن صورت می گیرد. بحران دولت به معنی بی اعتبارشدن نقش کنونی دولت ها و
نسبت به آن جامعه است. از همین رو جوامع امروز با چالش بزرگی به نام تعریف
مجددجایگاه دولت و چگونگی بیرون کشیدن چنین نهادی از چنگ سرمایه و کلان سرمایه
داران مواجه شده اند. گرچه بطورطبیعی در این میان حلقه های ضعیف بیشتر در معرض
انفجار و شورش وانقلاب هستند، اماحتی در کشورهای پیشرفته سرمایه داری نیز دولت ها
به نحوی دستخوش بحران هستند، چنان که در خودآمریکا نیز دولت و سایرنهادهای قدرت
دستخوش یکی از بزرگترین شکاف ها و چالش های کمابیش بی سابقه هستند ... یکی از جدال
های مهم انتخاباتی و شعاربرخی کاندیداهای دموکرات ها جلوگیری از نفوذثروتمندان و
یا نجات طبقه متوسط ار تنگنای دوقطبی شدن
و افزایش خدمات دولتی و رفاهی و امثال آن هاست* ...
بطورکلی
گسترش نارضایتی ها و اعتراضات در جهان و شکاف درونی طبقه حاکم در مقیاس جهانی و
کشورهای پیشرفته سرمایه داری و تشدیدرقابت و جدال بین آنه ا( از حمایت گران و نئولیبرال های مد افع روندجهانی سازی تا شکل
گیری بلوک های اقتدارگرای جدیدی چون چین و روسیه ....) از ویژگی های بارز وضعیت حاکم برجهان است که می
توان گفت به نوعی وضعیت شبه بحرانی-شبه انقلابی به وجودآورده است...
-* بیشتر ثروت جهان در اختیار چه کسانی است؟
سوسیالیسم
در کمین کاخ سفید:
*-
پارادایم دولت های اجتماعی
ترازنوین، و ابداع سیاست بدیل!
No comments:
Post a Comment