گذر از تعادل لرزان و
شکننده کنونی!
«به گزارش ایسنا، روابط عمومی دادگستری کل استان اصفهاناعلام کرد: «خبر انتشار یافته منتسب به رییس کل دادگستری استان اصفهان مبنی بر قطعی شدن حکم اعدام ۸ نفر از اغتشاشگران سالهای ۹۶ و ۹۸ از سوی برخی رسانههای معاند و فضاسازی آن در شبکههای اجتماعی کذب محض بوده و تا کنون هیچگونه تایید اجرای حکمی از سوی مراجع عالی قضایی در این خصوص واصل نگردیده است»
هشتک ۱۱ میلیونی خواست لغوحکم اعدام پیرامون حکم
سه نفر از بازداشتی های خیزش آبانماه ۹۸ بدجوری
رژیم را غافلگیر در عین حال خشمگین کرد که ناچارشد به نوعی برای باصطلاح عبورطوفان
به عقب نشینی ولوتاکتیکی دست بزند و اکنون هم برای ممانعت از شکل گیری مجدد این
نوع اکسیون ها که ابعادداخلی و جهانی پیداکرد و آن ها را بهم متصل کرد، متوسل به
تاکتیک انتشاراخبارمبهم و دوپهلو و یا کذب کرده است و به خانواده های آن ها نیز نسبت به
انتشاراخباروضعیت فرزندانشان در رسانه ها هشدارداده است.
اما از آن جا که رژیم هیچ ابزاری برای مقابله با غلیان اعتراضات
انباشته شده ای که حتی وزیربهداشت ناگزیرشد، طبق گزارش های واصله امنینی آن را
اجتناب ناپذیربداند، جز بکارگیری مشت آهنین و ایجادهراس ندارد از همین رو برآن است
تا از طریق اعدام شماری از جوانان دستگیرشده در اعتراضات خیزش های دوسه سال اخیر،
این پیام تهدید آمیز را به جامعه بویره تهیدستان و زحمتشکان و نسل جوان انتقال
دهد.
از همین رو برای خنثی کردن تاکتیک های تردیدافکنانه رژیم باید
هوشیاربود و اجازه نداد که از آن طریق بتواند حول جنبش ضداعدام که با حرکتی توفنده
و در مقیاسی کلان عرض اندام کرد وقفه ای ایجادشود. در حقیقت معجزه تمرکرتاکتیکی
روی خواست مشخص و مهمی که در عین حال بدلایل گوناگون حلقه پیشروی برای درهم شکستن
طلسم رژیم هم محسوب می شود، و ضرب آن در یک عددمیلیونی، خواب رژیم را سخت آشفته
ساخته است. از تبعات آن اگر که برآن ممارست شود، شکل گیری یک جنبش پایدارضداعدام و
حاضر در صحنه است که می تواند هوشیارانه هرلحظه رفتار رژیم را به پاید و با فعال
کردن و به میدان آوردن صدها و هزاران کنشگر گوش بزنگ شبکه ها به سهم خود قلمروهای
تازه ای را برای پیشروی جنبش ضداستبدادی سراسری با حضور و نقش آفرینی جنبش های
گوناگون بگشاید. گرچه بدنه عظیم این جنبش فعلا بطورعمده و البته نه بطورمطلق در
شبکه های مجازی صورت گرفت؛ اما بی ارتباط با جامعه واقعی نبود و حضورشبکه های
واقعی کارگران و معلمان دانشجویان و زنان وفعالین و اپوزیسیون در این جامعه ثانوی
و اتصال داخل با ایرانیان و فعالان خارج کشور و با نهادهای جهانی، حلقات مهمی
هستند که آن را واجدچنان پتانسیلی کرده است که هم چون پیش تمرینی هائی که فعلا در
جامعه ثانونی امکان تحقق دارد، می تواند در سربزنگاه های مهم به سمت جامعه واقعی
کمانه کرده و سرریزبشود. در حقیقت حرکتی چنین گسترده در فضای مجازی با چنان حضوری
از جنبش ها و کنشگران و اقشارگوناگون و با حمایتی که از آن می شود، جامعه ثانوی را
به آئینه جامعه واقعی تبدیل کرده یا دستکم نزدیک کند و بازتاب دهنده نبض آن بشود و
هنرهمکنشی گسترده را به عنوان یک امکان واقعی به روی صحنه بیاورد. با توجه به همه
آن هاست که حرکت اخیر را باید نقطه عطف و ظهورمدل تازه ای از هم کنشی بزرگ در عین
تکثر و رنگارنگی و اختلافات بیشماربرای خروج از آچمزشدگی به شمار آورد که باید
تمرین و ممارست کرد و اجازه نداد که دستخوش سستی و خاموشی گردد. سهل و ممتنع این
تجربه به ما می آموزد که می توان ضمن داشتن اختلافات و حتی حفظ و مبارزه نظری
سازنده برای آن ها، حول خواست ها و مطالبات مشخص همکنشی داشت و از این طریق
نامتوازنی قوای کنونی را بهم زد و بستری برای پیشروی آفرید. تنها شرط آن است که در
این سطح از حرکت مواضع حداکثری و برنامه ای خود را پیش شرط مشارکت در آن قرارنداد.
اهمیت پیوندخیابان و کارخانه در موج سوم خیرش ها
پژواک بزرگ هشتک « لغواعدام» جوانان دستگیرشده، که مشخصا ردپای خیزش
های ۹۶ و ۹۸ را با
خود دارند، مثل هر حرکت بزرگ بطوراجتناب ناپذیر موجب برانگیختن موج های ثانوی هم
می گردد. از همین رو توسط تشکل های گوناگون کارگری و دانشجوئی و زنان و بسیاری
دیگر از تشکل ها و افراد و شخصیت ها در جامعه واقعی با محکوم کردن اعدام و خواست
آزادی آن ها پی گرفته شده است و حاکی از آن است که دیوارچینی بین جامعه مجازی با
جامعه واقعی هم چون رابطه ظروف مرتبطه با یکدیگر وجود ندارد. آن، هم چنین به معنی شروع
فرایندی برای برقراری و تقویت پیوندبین خیزش های خیابان (عمدتا تهیدستان و به
حاشیه پرت شدگان و جوانان فاقدآینده ) با بخش های بشدت تحت فشارشاغل در کارخانه ها
و موسسات آموزشی و با جنبش های اجتماعی گوناگون است که پیش شرط شکل گیری یک جنبش
ضداستبدادی فعال و سراسری با مطالبات کلان است. رژیم تا کنون از ِقبل وجودگسست ها
و ناهمزمانی اعتراض ها کمابیش توانسته است هرکدام را به طورتک تک متفرق و کم دامنه
کرده و کنترل یا سرکوب کند. و این درحالی است که خوداین حرکت های موضعی با همه
اهمیتشان با توجه به ابعادوخامت بحران فی نفسه قادر نیستند پاسخ در خوری پیدکنند. پیوستن این جویبارها به یکدیگرمی تواند با
ایجادشط خروشان توازن قوا را به شکل رادیکال دگرگون نماید. از همین رو موج جدید و
سوم این خیزش ها باید بتواند در راستای پیوندبین خیابان و کارخانه ها و معلمان و
مدارس و دانشگاه ها و خرده اعتراضات و خرده جنبش های فراوان که جریان دارند، گام
بزرگی به جلو بردارد. گامی که می توان آن را در راستای گذر از نبردهای موضعی به
نبردهای سراسری بشمارآورد. از سوی دیگر برداشتن چنان گامی که اکنون به یک ضرورت
حیاتی تبدیل شده است، بدون تدارک و انجام پیش تمرینات میدانی در راستای همبستگی و
کنشگری های مشترک و فراگیرممکن نیست. در شرایطی که در جامعه واقعی به دلیل سرکوب
گسترده و تسلط دشمن، برداشتن گام های عملی و مقدماتی معطوف به آن با دشواری و
هزینه های سنگین مواجه بوده و گسیختگی در
تجربه و تداوم حرکتی مواجه است، نقش جامعه مجازی در گشودن معبری برای آن، اهمیت ویژه
دارد. این مدل از حرکت نشان داد با رصدکردن فرصت ها و بهره گیری از آن ها در
بزنگاه های حساس می توان با حضورمبلیونی حول یک موضوع کانونی و مشخص و فراگیر، هم
چون خواست لغواعدام که تجربه اخیر آن را به روی صحنه آورد، شعاری که سوای محتوای
عام آن در مبارزه علیه خشونت ورزی که دارای پژواک جهانی هم است، به طورمشخص متوجه
به درهم شکستن طلسم رعب و هراس افکنی رژیم و از کارانداختن ابزارکنترل آن هم هست؛ و
به همین معنا، حلقه تاکتیکی مهمی است در شکل دادن به آن فرایندها و حلقات مفقوده پیونددهنده
خیزش ها و اعتراضات خیابانی با اعتراضات کارگری و سایرجنبش های مطالباتی و
اجتماعی.
گذر از تعادل لرزان و شکننده کنونی
حکومت اسلامی گرچه به لحاظ مولفه های بنیادی هم چون اقتصاد و ورشکستگی
گفتمانی و شکاف دولت جامعه و مناسبات بین المللی و حتی تشتت داخلی در وضعیت نزول و
انزوا و لاجرم تدافعی قراردارد، اما اساسا بدلیل دستگاه سرکوب عریض و طویل از یکسو و پراکندگی صفوف جامعه و ضعف و صف
آرائی یک جنبش ضداستبدادی سراسری از سوی دیگر تا کنون توانسته است خود را سرپا
نگهدارد. و این درحالی است که اتخاذحالت تهاجمی در شرایط تدافعی خود ذاتا و
بطوربالقوه شکننده بوده و فی الواقع پاشنه آشیل و بیانگرغیرعقلانی بودن سیستمی است
که به سمت حرکت در منطقه کور رانده شده است. آن چه که می تواند به این تعادل لرزان
و شکننده پایان دهد تغییرتوازن قوا ازطریق فعال شدن یک جنبش ضداستبدادی و
رهائی در جامعه ای است که با انباشت خشم و
نارضایتی همراه است و این هم از طریق پیوندجنبش های اعتراضی موجود در آن قابل تحقق
است. در این راستا برای معکوس کردن معادله و گذر از حالت تدافع جامعه به حالت تعرض
و برعکس آن برای رژیم، یاقتن نقاط عزیمت و اشکالی از مبارزه که بتواند با ضرب
عددبزرگ در خواست مشخص و فراگیر، که به بسیج های گسترده و توده ای دامن بزند راهگشاست.
حرکت میلیونی اخیرتوئیتی خواست لغواعدام به نوبه خود حاوی درس های مهمی برای
ممارست و پیشروی در بسترشکل گیری چنین جنبشی است. و رژیم را چنان غافلگیرنمود که
آن را به ربات ها منتسب کرد. درست همانگونه که در انقلاب بهمن ۵۷ ازهاری، در
مواجهه با اقعیت های ناخواسته معترضین شبانه را صدای نوار نامیده بود، حکومت
اسلامی هم پس از مصادره انقلاب ضداسبتدادی مردم ایران و ۴۰ سال سرکوب و غارت و
استثمار و گندیدگی، گرچه در شرایطی متفاوت و و در اشکالی دیگر با همان واقعیت های
ناخواسته مواجه می شود.
۰۱.۰۸.۲۰۲۰ تقی روزبه
No comments:
Post a Comment