Friday, December 04, 2020

بحران اقتدار و نمایش برهنگی پادشاه و ترورکارگزارهسته ای!


بحران اقتدار و نمایش برهنگی پادشاه و ترورکارگزارهسته ای رژیم!
برای رژیمی که فلسفه وجودی اش براین گزاره استواراست: «هستم اگر اقتدار داشته باشم و گرنه ...» ،اکنون در یکی از آن لحظه هائی قرارداریم که او را بطورکامل برهنه و پوشالی نشان می دهد. در چنین لحظاتی می توان به روشنی صدای شکستن استخوان های پوک شده رژیم را شنید. فریادانتقام در سخن و صبراشتراتژیک در عمل بیانگرهمین تلاش مذبوحانه برای پوشاندن هیکل پوسیده است.
اکنون حتی این نگرانی در صفوف بالائی ها دامن گرفته است که تهدید این شبکه های نفوذ که سالها نتوانسته ایم جلویش را بگیریم تا کجا می خواهد پیش برود. حالا سردمداران رژیم در می یابند که تمامی دم و دستگاهی که بنام پروژه اقتدارهسته ای و موشک ها و نیروهای رنگارنگ امنیتی و سپاهی با تخصیص آن همه هزینه های سرسام اور مملکت سرهم بندی کرده اند قادر نیستند که حتی از تاسیسات استراتژیک و مهره های هسته ای محافظت کنند. این نمایش پوسیدگی حتی موقعیت ضعف رژیم در صحنه باصطلاح دیپلماتیک مذاکرات هسته ای را تضعیف کرده و آن ها را وادارخواهد ساخت که امتیازات بیشتری بدهند.
« در واقع قدرت ها و مستبدین حاکم وقتی به لحظه های انحطاط و پوسیدگی کامل میرسند و با خشم و طغیان مردم مواجه و نگران مرگ و دفن خویش می شوند، خود ناخواسته نقش گورکن خود را برعهده می گیرند. آنسوی ایفاءچنان نقشی قابلگی تولدامرنو است، آن چه که در متن جامعه کهنه و پوسیده هم چون برابرنهادوضع موجود در حال تکوین یافتن است. و چنین است که رژیم بدست خود در بالیدن نقیض خود ایفاء نقش می کند. در این چنین شرایطی حاکمان بیش از هرزمانی گرفتاری وسوسه نمایش قدرت می شوند. اما گندیدگی و فرتوت شدن زایل شدن قدرت است و نمایش اقتداربیش از پیش به نمایش ضعف و ریزش ابهت و اقتدارتبدیل می شود. دیالتیک نیاز به نمایش قدرت و برملاشدن ضعف فزاینده آن بیش از پیش موجب ریزش حامیان و شتاب دادن به فرایندفروپاشی انسجام و اقتدار رژیم می گردد. تحولات اخیر به شکل نمایانی همین واقعیت را نشان می دهد.».
جاده زوال قدرت به میدانی، میدان آزادی یا همان میدان تحریری ختم می شود که شعارش چنین است: توپ، تانگ، مسلسل دیگراثرندارد!

No comments:

Post a Comment