آن چیز مهمی که خامنه ای عامدانه از آن سخن نگفت؟!
تمرکزاصلی رسانه ها و مفسران عموما بر روی آن چیزی است که خامنه ای پیرامون فایل صوتی گفت؛ و این در حالی است که نکته اصلی از قضا آن چیزی است که او نگفت و باید آن را از میان سطوراین سخنرانی در یافت: پیرامون مداکرات هسته ای. اگر در نظربگیریم که منشا اصلی شعله ورشدن منازعات و دعوای کنونی در ساختارقدرت پیرامون تداوم مذکرات حساسی است که در جریان است و صف آٰرائی حول خائن و جاسوس بودن حول آن شکل گرفته است، و خامنه ای حاضر نشد کلامی پیرامون این مساله اصلی سخن بگوید، آن گاه می توان به تفسیر و تاویل و جایگاه سایرفرازهای سخنان او پی برد که چه بسا بخشا برای پنهان نگهداشتن آن مورداستفاده قرارگرفته است.
نکته اصلی در مذاکرات آن است که بامانوری که طرف های مقابل صورت داده اند، صورت مساله باین شکل در آمده است: از یکسو تن دادن یک به نرمش قهرمانانه جدید حتی عمیق تر از دفعه گذشته که این همه لعن و نفرین می شود، یعنی مهرو موم کردن تمامی دم و دستگاه پیشرفته ای از جمیع جهات (از تولیداورانیوم فلزی،تا تاسیس سانتریفوژهای نسل جدید، تا ذخایراورانیوم با غلظت بالا و تونل ها و لغونظارت ویژه و.....) که کلا منبع اقتدار و قدرت چانه زنی رژیم در مرحله کنونی را تشکیل می دهد ( که به معنی نوعی تن دادن داوطلبانه به خلع سلاح خود محسوب می شود) و حول آن شدیدترین منازعات و صف آرائی ها در بالاترین سطوح هرم قدرت همراه با چاشنی و اتهاماتی چون جاسوس و خائن شکل گرفته است و از سو ی دیگر تن سپردن به جریان پر ریسک متلاطم رودخانه ای مبنی بر درباغ سبز وعده و وعید رفع تحریم هاست که در بی ثباتی جهان کنونی و بخصوص در خودآمریکا، بویژه با تجربه ای تلخی که در پشت سردارد که هنوزهم ادامه دارد، هیچ تضمینی در چشم انداز برای ثبات و جیزی بنام تضمی وجودندارد. و این درحالی است که خودمذاکرات که تلاش می شود در پنجره زمان طلائی تا ۲۱ مه یا اگر لازم و ممکن باشد تمدیدمجدد آن با یک فرصت زمانی کوتاه و مکمل دیگر؛ به نقطه عطف و تصمیم گیری مهمی در پایتخت ها ( در اصل تهران) برای جمع بندی و تهیه یک سندواحد (متن جدیداحیاء جسدنیمه جا برجام) رسیده است و تهران باید به زودی حول آن تصمیم مهمی را بگیرد. و درست درچنین شرایط وانفسائی که معرکه منازعات در ساختارقدرت داغ داغ شده است خامنه ای، لام تا کام، منشأاصلی دعوا را که فایل صوتی هم در اصل به همان دلیل به عنوان یک متن داغ مطرح شده است، به سکوت برگزارکرده و به دادن درس اخلاق و سیاست و وظایف و نقش (بی نقش) وزارت خارجه و غیره پرداخته است. چنین رویکردی پیرامون مذاکره که یک کلمه ناقابل هم حول آن بر زبان نیاورده است به معنی چراغ سبزدادن به تداوم مذاکراتی است که دارد به نقطه سرنوشت سازی می رسد و مستلزم تصمیم و اوکی نظام برای پاراف متن اصلی است. البته ممکن است و این منتفی نیست که پس از دریافت گزارش کامل و تاکنون مکتوم مانده از تیم مذاکره کننده حول توافق ها شرط و شروطی هم بگذارند، اما تا این جا در اصل مهم ترین شرط خامنه ای مبنی ممنوع بودن مذاکره حول سایرمناقشات و چالش ها مگر بازگشت به برجام، با مانوری که طرف های مذاکره داده اند، عملا برآورده شده است. ولی جناح مخالف کلا با مهروموم کردن مجدددم و دستگاه هسته ای که این بار با پیشرفت های جدیدی هم همراه است مخالف است و آن را مقدمه سازش های بعدی و تضعیف موقعیت خویش که با تشدیدبحران گره و تنش گره خورده است می داند.
اما خامنه ای علیرغم ریسک ها ظاهرا با توجه به تنگناها و ابعادبحران و نارضایتی موافق گشایش اقتصادی است و آن را برای روی کارآوردن دولت بعدی و تثبیت آن که درجهت راهبرد«گام دوم» و تمرکزقدرت بیشتر بدست باندهای تندرو است لازم می بیند. از همین رو می توان گفت خامنه ای به لحاظ محتوا و لو تلویحا به تداوم مذاکره و سازش در بیرون که نسبت به ضرورت تمرکزقدرت در داخل امری ثانوی محسوب می شود، چراغ سبزداده و در همان حال به لحاظ شکلی به سپاه و قدس و سلیمانی ادای دین کرده است. و در برابرآن دولتیان و ظریف هم که بخوبی متوجه این دوگانگی هستند بهمان اندازه خشنود از چراغ سبز به تداوم مذاکره و امید به نجات برجام که البته همراه است با برکنارکردن آشنا و کرنش تمام عیار به ادای دین رهبر به نقش سپاه و درسهائی که پیرامون مبادی سیاست به ظریف و دولت داده است!
در پاسخ به پرسشی که در نوشته قبل، پیش از سخنرانی خامنه ای، مبنی بر این که آیا چیزی از قدرت فصل الخطابی خامنه ای باقی مانده است مطرح شد، این سخنرانی نشان داد که خامنه ای جز تشرزدن به ظریف و بدون اشاره کردن به اصل سیاست های موردنزاع که اصل منازعه را تشکیل می دهد نتوانسته حتی با صراحت قابل مشهودی ابرازنظرکند و در این باب فرامینی بدهد. بخصوص که در این شرایط کنونی نیاز به ایجاد خوش بینی و امیدولو کوتاه مدت و کاذب نسبت به آینده و بهبودشرایط اقتصادی و تنگناها و کرونا و .. در آستانه یک انتخابات (=انتصابات) که در اساس پای یک جراحی بزرگ معطوف به یک جناحی و باندی کردن قدرت در میان است که از رهگذر دوپینگ از طریق مذاکره می گذرد. بهمین دلیل معرکه نبرد و منازعات طرفین تا اطلاع ثانوی ذیل اجرای منویات رهبری، هرکدام با تفسیرخود هم چنان ادامه می یابد و باین ترتیب نشانه ای از توان فصل الخطاب بودن رهبری دیده نمی شود.
بطورکلی تشدید بحران اقتدار و ناتوانی از بازتولیدآن در مؤلفه های گوناگونش، ویژگی کلی رژیم در این مقطع بحرانی است که خروجی خود را در جمع وجورکردن و تصفیه ساختارقدرت در مقیاس تازه ای برای خریدن فرجه بقاء می بیند. که البته برخلاف ظاهرمفتون کننده اش چیزی جز عروج شکاف های سیستم به فازجدیدی در ساختارقدرت نیست .خزیدن به درون لاک یک جناح (عمدتا بخش هاز نظامی و امنیتی و افراطی ) که البته چالش ها و پی آمدهای خاص خود را دارد که پرداختن به آن ها خارج از حوصله این یادداشت است.
نگاه کنید به:
آیا چیزی از فصل الخطابی خامنه ای باقیمانده است؟!
آیا خامنه ای می تواندآتش جنگ قدرتی را که در درون ساختارقدرت، حول سازش هسته ای و مخالفت فعال با آن درجریان است خاموش کند؟ نبردی که هرطرف آن دیگری را خائن و جاسوس و همسو با دشمن خطاب می کند. معضل اصلی دشواری همگرا کردن روندهای ناهمگرا و ناسازگاری است که بطورهمزمان فعال شده اند. از یکسو، سازش هسته ای عملا به معنای خلع سلاح کردن (محترمانه) خود از دست آوردهای هسته ای و مهروموموم کردن آنهاست که این بار خود به معنی یک «عقب نشینی قهرمانه» بزرگتر از قبلی است که با مقاومت قابل توجهی در خودساختارقدرت مواجه است، و آنسوی عدم تمکین به آن معنی قرارگرفتن درمقابل جامعه جهانی و سازمان ملل وقدرت های بزرگ -حتی روسیه و چین است- که به معنی بدست گرفتن ابتکارعمل توسط آمریکا و اتحادیه اروپا هم چون متحدش در عرصه جهانی است ـبرخلاف انزوای دوره ترامپ). از جانب دیگر رژیم و همان بخش و بانداصلی قدرت در حال خیز برداشتن نهائی برای چنگ انداختن به تمامی قدرت است، آن چه که در گفتگوی صوتی ظریف تحت عنوان تسلط میدان بر دپیلماسی از آن نام برده شده است، اما فی الواقع نه فقط دپیلماسی، که قبضه کل سیاست!
در «آنتاگونیسم» صف آٰرائی حول خیانت و جراحی بزرگ ساختار بسودباندهای اصلی قدرت، آیا از دست خامنه ای که خود با تمکین و رویکردهای ضمنی خود بیش از پیش در رسیدن منازعات به چنین نقطه اشباعی سهم داشته است، و اکنون نگران سرعت انفجاری آن است، کاری بر می آید؟
در شرایطی که هنوز پس لرزه های گفتارصوتی ظریف فروننشته است، شاهد افکندن یک دینامیت دیگری به درون این شعله های آتش هستیم: سخنانی که مسیح مهاجر، سردبیرروزنامه جمهوری اسلامی در موردتوطئه تروررفسنجانی گرچه فعلا به قول خودش سربسته و کوتاه گفته است، از جهتی اهمیتش در چنین شرایطی کمتر از سخنان افشاگرانه ظریف نیست: به گفته او رفسنجانی با بردن او به اتاقی در نهادتشخیص مصلحت که استفاده عمومی کمتری داشته است و به نحوی که شنودنشود آهسته از جریانی که به دسیسه و ترورعلیه او مشغول بوده اند، سخن به میان آورده است. ظاهرا این افشاگری در این لحظه خاص با دو هدف صورت پذیرفته است: نخست با توجه به آن که ظاهرا از درون سپاهیان بوده اند، بی ارتباط با فضای دم کرده میدان دارشدن سپاه نیست، و دوم آن که احتمالا برای خنثی کردن سانسوریادداشت های رفسنجانی در مورداین ماجرا که ظاهرا این روز در حال انتشاراست. این مساله بخصوص با شایعاتی که پیرامون خفه کردن رفسنجانی مطرح شده است و از جمله به طورتلویحی توسط خانواده او و افزایش شدید رادیواکتیتو در بدن او و شایعات مشابه دیگری که با شعار ای آن که استخرفرح در انتظارت توسط حزب الهی ها قوت بیشتری پیداکرد). بهرحال این سخنان مسیح مهاجر در لحظه کنونی با توجه به اعتبار و جایگاهی که در صفوف نظام دارد، و با توجه به آن که بطورضمنی کسانی از سپاه را در مظان ترور رفسنجانی قرار می دهد، به خصوص با توجه به مخالفت شدیدش با مداخله سپاه در سیاست، بدون حساب نیست.
بهرحال در چنین شرایطی اشباع شده از منازعات، قراراست که روزیکشبنه بعداز ظهر خامنه ای سخنان مهمی بگوید. قاعدتا لبه اصلی آن باید متوجه هشداردادن نسبت به شتاب این دوقطبی خطرناک و تلاش برای کنترل آن باشد. او هم چنین احتمالا خواهان به پایان بردن متعارف و آرام دولت کنونی تا پایان دوره قانونی اش خواهد بود. و از سوی دیگر بازهم احتمالا گرچه به شکل دو پهلو مانع از بسته شدن مسیردپیلماسی بشود همراه با تعریضاتی چون رعایت همه شروط ایران و عدم گشایش مذاکرات فرابرجامی... خامنه ای بی میل نیست که دولت بعدی با تکیه برنتایج رفع تحریم ها بتواند دوره حساس کنونی را با دست بازتری طی کند و و میخ محکم گام دوم را بکوبد
ضمن آنکه سعی خواهد کرد که از حامیان قاسم سلیمانی دلجوئی کرده و تشری هم به بدخواهان وی بزند...
بهرحال او قاعدتا می داند که دامنه شکاف ها چنان است که دیگر سخنان نیم بندی که در آن نه سیخ بسوزد و نه کباب،که هردو جناح بتوانند با استناد به آن منازعات خویش را ادامه بدهند، چاره سازنخواهد بود... و هم چون پاشیدن لبوان آبی خواهد بود به آتشی گسترده که اصلا مصداق سخنان مهم و در خورشدت بحران کنونی نخواهد بود. ضمن آن که چرخش کامل به یک سو نیز برای او اگر نه ناممکن که دارای پی آمدهای سنگین است. .... چرا که روندهای واگرای کنونی درجهت تصادم و به نوعی جراحی و پوست اندازی در ساختارقدرت روان است...
No comments:
Post a Comment