واکنش مذبوحانه رژیم نسبت به کشف حجاب فارغ التحصیلان زن درمقابل دانشگاه!:
اگر آنها فارغ ا لتحصیل همین دانشگاه هستند این ها سیاهی لشکر نهادها و سرویس های امنیتی رژیم: مصادره و تولیدیک نسخه جعلی در برابرنسخه اورجینال برای خنثی کردن تاثیرات نسخه اصلی از تاکتیک های نخ نما و قدیمی رژیم است.
این ماجرا مرا به یادچادر بسرکردن مونالیزا و محوکردن خنده وی در یک نمایشگاه اسلامی انداخت. در آن مورد این مطلب را نگاشته بودم:
رازمحوشدن لبخند مونالیزا!
جادوی لبخند ژوکون هرسال ملیون ها نفر را به تماشای خودمی کشاند. ازسوی دیگر سال هاست که می شنویم ومی خوانیم که هنرمندان ویا کارشناسان آثارلئوناردو داوینچی دریافتن رازلبخند مونالیزا، شاهکاراین هنرمند، به تأویل وتفسیرمی پردازند واین تلاش ها همچنان ادامه دارد. پس دلیلی ندارد که جمهوری اسلامی که داعیه ابرقدرتی درهمه عرصه ها وازجمله هنروفرهنگ را دارد ومدعی است که هیچ حوزه ای ازقلمرودخالت اسلام مصون نیست و اسلام برای همه معضلات و مشکلات بشری بهترین پاسخ ها را دارد؛ درگشودن معمای لبخند ژوکون دست بکارنشود.اما ازآن جا که هرکس به طینت خویش می تند،جمهوری اسلامی هم بناچار ازهمین رویه پیروی کرده است: برطبق آن،کنکاش وجستجوحول ماهیت و چند وچون لبخند یک زن ازاساس امری انحرافی وازالقائات شیطان ووسوسه های الخناس است که منشأ آن نیزبه نمایش گذاشتن صنعت وجود و عدم رعایت حجاب است. وهمین غفلت عظیم سبب شده تایک امرشیطانی بتواند قرن ها ذهن آدمیان را به خود مشغول کند. ازاین رو اگربتوان لبخندِ به تصویرکشیده شده مونالیزا را درجای طببعی اش قرارداد،یعنی آن را ازمعرض َکمند نگاه بشر دورنگهداشت، طبعا باحذف صورت مسأله معما نیزخود به خود حل خواهد شد وچه خدمتی بالاترازاین به بشر؟! ازاین رو ایده بکر پنهان کردن این خنده رازآمیز درزیرحجاب (که امروزه به کمک برنامه های فتوشاپ امرسهلی است) درمغزکارگزاران نظام جرقه می زند و با یک تیر چندین هدف را نشانه می گیرد:
اولا نوع بشر را ازشر وسوسه کنترل ناپذیرکشف وتوصیف راز لبخند یک زن نجات می دهد.ضمن آن که روح خود مرحوم مونالیزا هم ازفشاربی پایان این همه سؤالات پاسخ نگرفته رها شده و فرصت آسایش می یابد.
ثانیا با ارائه یک بدیل مثبت به جامعه بشری- مونالیزای اسلامی-ودورکردن پای شیطان، زمینه گسترش اسلام درجهان وظهورامام زمان فراهم می گردد(یدخلون فی دین الله افواجا)
ثالثا چه کسی گفته که محویک اثرهنری-تاریخی به شیوه اسلامی یعنی ازطریق مصادره وتبدیل به احس کردن،اهمیتی کمتراز خلق خود آن اثردارد!.مگرنه این که جمهوری اسلامی نشان داده است درشیوه مصادره وازآن خود کردن،نظیرمصادره رأی مردم،راه پیمائی وحماسه ندا به مثابه نماد جنبش ونظایرآن، ید طولائی دارد. پس اگرچنین است چرا نباید برای نشان دادن ابرقدرت فرهنگی اش ازاین استعداد بی همتای خود سود نجوید.
وبالأخره باید به چهارمین پیام نهفته دراین تابلوی بدیع به مردم جهان اشاره کرد.برطبق آن معلوم می شود،همانطورکه درسطح ایران رخ داد،نخستین سودای جمهوری اسلامی برای تأمین رستگاری مردمان جهان درپی بسط رؤیای امپراطوریش،همانا چادربسرکردن نیمی ازبشریت خواهدبود.ودراین رستگاری وغسل تعمید حتی مردگان وآثارهنری هم درامان نخواهند بود!
وچنین است که دست به کاران نمایشگاه قرآن، با نبوع بی نظیرخود برآن شدند که شاهکارهنری وبی بدیل خویش را دراین نمایشگاه به تماشا بگذارند وآیه مربوط به پیوستن فوج فوج مردمان جهان به آئین اسلام را درزیرآن درج کنند.!
No comments:
Post a Comment