Sunday, February 20, 2022

جهان به کجا رهسپاراست؟!

 جهان به کجا رهسپاراست؟!

اینک جانسون* و پیشتر هم بایدن نسبت به خطرجنگ جهانی ورویاروئی شرق و غرب هشدار داده بود... اکنون شاهد مانورهای هسته ای و گردگیری از زرادخانه ها و پادگان ها هستیم ... یعنی فراتر رفتن حتی از جنگ سرد و خطر بروزجنگ گرم از جنگ های نیابتی به آرایش و حضور و تقابل قدرت های بزرگ در آن ها ... همراه با تحریم ها و جنگ اقتصادی سنگین-اعمال گرسنگی و قحطی هم چون یک حربه جنگی- که پی آمدهای آن نیز به یک تعبیر چندان هم از خودجنگ گرم کمتر نیست...
اگر به حجم ویرانگری زرادخانه های هسته و غیرهسته ای انباشته شده دو طرف نگاهی بیافکنیم و به عقربه ساعت آخرالزمان و ۱۰۰ ثانیه مانده به نیمه شب بولتن دانشمندان هسته ای، آنگاه روشن می شود که غرق شدن شهروندان جهان در خرده مسائل بی پایانی که هیچ کدام در تفردخود پاسخی نمی یابند می تواند به چه بهائی تمام شود.
گرچه به لحاظ صورت بندی عمومی بحران، مدتی است که جهان تا اطلاع ثانوی «در وضعیت اضطراری و زنجیره بحران ها، به مثابه یک قاعده تا استثناء» قراردارد و سیر تحولات و بحران این صورت بندی را مورد تایید قرار می دهد، اما شتاب بحران اوکراین و اکنون تخلیه شرق آن از ساکنان غیرنظامی و... و کلا واکنش تهدیدآمیزروسیه در برابر تداوم پیشروی خزنده پس از جنگ سرد بلوک غرب به سوی شرق و مرزها و مناطق تحت نفوذروسیه، اما این نوع واکنش تهدیدآمیز و اولتیماتوم وار و توسل به « مذاکرات مسلحانه» به سودای تقسیم مجدد مناطق نفوذ و دست یابی به قلمروهای از دست رفته دوره قبلی، بسی بر شتاب بحران و شکل گیری دو قطبی تهدید آمیز جهان و خارج شدن کنترل بحران می افزاید. معلوم نیست که محاسبات تاکتیکی و استراتژیکی آیا واقعا در توازن با هم قراردارند؟ و این که تصورپوتین و دست اندرکاران کرملین در بهم خوردن فرایندتوازن قوا بین شرق و غرب تا چه اندازه دقیق است و تا چه حد منافع و دستاوردهای کوتاه مدت پیروزی لحظه ای بر پی آمدهای سنگین اقتصادی و سیاسی و نظامی می چربد؟ بنظر می رسد که محاسبه پوتین در این مورد با تعمیم نمونه اشغال کریمه نادرست باشد.
چنان که پیداست در این بحران اصلا نقشی از سازمان ملل که خود بدلیل تقابل قدرت ها کاملا فلج شده است دیده نمی شود. مساله مهم اما اهمیت صلح جهانی است که متاسفانه از شتاب بحران و پی آمدهای آن برای بشریت و جامعه جهانی عقب مانده است. جنبش جهانی صلح برای فشاربه هردو سوی صف آرائی بی گمان بزرگترین خلاء کنونی را تشکیل می دهد که مستلزم افشاگری اهداف ارتجاعی و ضدصلح هردو سو ی بحران است. بحرانی که نه فقط سازمان ملل را کاملا خنثی که محیط زیست و رفاه و برابری جهانی و مبارزه با اپیدمی ها و برای تندرستی و دموکراسی و آزادی را تحت الشعاع تخصیص بودجه های سنگین نظامی قرارخواهد داد. در جهانی که بحران فراگیر به طورمستقیم برسرنوشت همه «شهروندان جهانی» تاثیر فوری می گذارد هیچ چیز بدتر از غرق شدن یک جانبه در مسائل «خودی» و محلی و دورشدن از معضلات مربوط به کل جامعه جهانی نیست. بلوغ بشر و تمدن انسان به ترکیب متوازن مبارزه برای مقابله با بجران های سراسری و محلی و ایجاد یپوندهای سازنده بین آن ها گره خورده است.


No comments:

Post a Comment