Wednesday, March 22, 2023

صحت و سقم سندنشست سرداران سپاه و خامنه ای؟

 پرسش هایی پیرامو ن صحت و سقم سندنشست سرداران سپاه و خامنه ای؟ 

تا چه اندازه می توان به صحت سند ۴۰ صفحه ای نشست سرداران سپاه و خامنه ای اعتمادکرد؟ چه اهدافی برای القاء‌به اذهان عمومی در این سند وجود دارد؟ 

طبیعی است که هیچ تحلیل گرواقعی نمی تواند مبنای ارزیابی خود را بر انتشاریک سند بی نام و نشان و بدون فایل صوتی و... بگذارد. این که مثلا کسی با خواندن آن از میزان «شجاعت عجیب و نامنتظره» سپاهیان به لحاظ سخنان صریحشان در محضرخامنه ای یکه بخورد*، جز این است که پیشاپیش صحت یا کمابیش صحت آن را پذیرفته است؟. ولی آیا شایسته نیست قبل از آن که از شجاعت سپاهیان یکه بخوریم، از «خونسردی» و «تحمل» و منش «دموکراتیک» خامنه‌ای و در اصل از «شجاعتی» یکه بخوریم که با تشکیل چنین نشستی که در آن سردارانش کل سیاست های وی را به هوا بفرستند و اتوریته اش را درهم بشکنند موافقت کرده است، بدون آن که آبی از آب تکان بخورد و مثلا سرداری بازخواست یا غزل و بازنشسه شود! 

نباید فراموش کنیم که قبل ازهرچیز این نوع سندنویسی ها پیشاپیش بر باورپذیری مخاطب و افکارعمومی نسبت به اهدافی که در پی جا انداختن آن هستند، ازجمله شنیدن چیزی چون نارضایتی نیروهای سرکوبگر از اوضاع و احوال، حساب بازکرده‌اند که البته آن‌ها را لیست کرده و رندانه یک به یک از خلال و لابلای سخنانشان القاء‌ می کنند. هدف هم بطورکلی تأثیرگذاشتن بر اذهان عمومی است. و این همان دامی است که یک سند را قبل از آن که حول صحت و سقم آن صحت بشود و  موردنقد و پرسش قرارگیرد، مقبول و مورداستناد قرار می‌دهد. و طبیعی است که سندی که هیچ منبعی ندارد حتی یک هکرشناخته شده یا کسانی که بطورضمنی مسئولیت آن را بپذیرند وجود ندارند که بخواهند به کسی در موردصحت و سقم آن پاسخی بدهند. 

بنظر از آنجا که سند به دنبال القاء ارزیابی‌های مشخص وهدفمند در اذهان مخاطبان و جامعه و کنشگران داخلی و خارجی است، و دراین زمینه برخی اطلاعات ظاهرا مشخص و جلب توجه کننده هم می‌دهد (پرتاب اخبار و گزارشی که صحت و سقمش بالکل نامعلوم است) و برای‌ آن‌ها تاکنون هیچ منبع تأییدکننده‌ای وجودنداشته است، پس منطقی است که باید قبل از مبناقرارگرفتن و قابل اتکاء بودن موردبررسی و احیانا راستی‌آزمائی قرارگیرد: 

در همین رابطه نگاهی به سند نکات و پرسش‌هایی را مطرح می کند که به مددآن‌ها سند قابل بررسی و نقد و سنجشگری می شود، که البته با قضاوت قطعی از حیث درست یا جعلی بودن صددرصد متمایزهست. چرا که راست و دروغ در آن مخلوط شده اند: 

۱- ارائه تصویری کاذب از رابطه باصطلاح دموکراتیک بین رهبری و تحت امرش، به‌عنوان فرمانده مطاع و مقدس و سرداران سپاه به عنوان مطیعان و امربرانی که  اینک به انتقاد و افشاء نشسته اند. چنین نسبتی با حقیقت فاصله داشته و به‌نظر بعید و پرسش برانگیزاست و با رفتار و سلوک نخوت‌آمیز تاکنون خامنه ای هم تطابق ندارد. مثلا دیدیم که خامنه ای برطبق فایل های صوتی قبلا افشاشده با اندکی احساس نگرانی نسبت به تزلزل فرمانده قبلی نیروهای انتظامی، سرداراشتری، در پی قتل مهساامینی و خیزش که فشارسنگینی را متوجه این نیرو کرده بود، از باب همان رویکرداتوریته محور تصمیم به برکناری او و آوردن سردارجنایت پیشه دیگری بنام رادان کرد. این که مثلا دعوا روی ساعت مچی را، نه این که این جورچیزها وجودندارند بلکه از باب طرح‌ان ها در نزد فرمانده و رهبرخود، آن‌هم در نشست دوساعته ای که پس از سال ها صورت گرفته است قدری مصنوعی بنظر می رسد. از این جورموارد در سند زیادهست. مثلا حتی می خوانیم که به لباس شخصی ها که هم نقشی مهم در سرکوب دارند و هم بشدت منفورند و یا به سخنان وزیراطلاعات هم که از رکن های مهم سرکوب هست گیرمی دهند.

۲-تشکیل یک جلسه باز درونی بین مهم ترین سرداران و مسئولان و مقامات سرکوب که در آن حمله و افشاء همدیگر و حتی انتقاد به سیاست ها و تصمیمات رهبری و غیره شاملش هست، عملا اگر نه به‌معنی سازماندهی و تشویق به شورش که ریزش اتوریته فرماندهی و دامن زدن به درگیری های درونی در بالاترین سطح هست. مثل افشاء شمعخانی و متقابلا از سوی وی به منتقدان و حتی افشای کنترل هزاران آقازاده و فعالیت های اقتصادی و غیره اقتصادی این سرداران ... توسط این نهاد و یا اعتراض به پایش و کنترل ها نیروها توسط حفاظتی‌ ها ...  بیانگرآن است که در واقع هیچ حوزه ای در امن نیست. تا روشن شدن چگونگی انتشار و درجه صحت و سقم آن، باید دید این سند بدنبال القاء چه ذهنیت هایی هست: 

۳- این که رژیم عملا بقائش به مویی بنداست: صفوف سپاه که می دانیم رکن و گارد اصلی و نگهدارنده نظام هست اما کاملا متزلزل بنظر می رسد بطوریکه تا تدارک و اقدام برای به توپ بستن بیت رهبری توسط همان‌ها که وظیفه حفاظت ازوی را به عهده دارند و یا تهدید شلیک به دیگر هدف ها در تهران و یا مصادره آذوقه پادگان و پخش آن در میان مردم (رابین هودبازی توسط سپاه) هم پیش می رود. زمانی احمدی نژاد، نظرکرده پیشین رهبری و سپاه می گفت تا فتح قله، پیروزی مدیریت جهادی برجهان، فقط به یک یاعلی مدددیگرنیاز هست! ظاهرا حالا حتی نصفه و نیمه یک یاعلی مددهم کافی است!..

۴- وحتی مهم تر از محور۳ القاء مردمی بودن سپاه ( و البته ارتش و نیز القاء‌شکاف بین آندو). البته منظور نه کلی گوئی حول این نوع مسائل که طبعا جدا از شدت و ضعفشان وجود دارند و برای کسی تردیدی پیرامون‌ آن‌ها نیست. اما مساله اصلی نه آن کلی‌گوئی ها که از قضا اهداف مندرج در سندسازی‌ سعی می کند خود را سوارآن ها کرده و باورپذیربکند، بلکه آن تصاویرمشخصی است که یک سند بدنبال تزریق آن به اذهان عمومی و مخاطبان موردنظر است. مثلا گفته می شود بیش از ۵۰٪ و ۶۰٪ ریزش وجود دارد و مثلا آذوقه پادگان ها را بین فقرا پخش می کنند... در صفوف سپاه چنان کسانی وجود دارند که می توانند بیت رهبری را به توپ به بندند و...   انسان هاج وواج می ماند که براستی رژیم با تکیه به چه نهاد و کدام نیروهای غیبی حکومت می کند؟! در حالی که می دانیم ساختارسپاه و بسیج و مقامات بالای آن در مقام اولیگارش های اقتصادی و نظامی و امنیتی، سازمان دهندگان اصلی سرکوب هستند که مردم هم در تجربه خویش به خوبی به آن پی‌برده و از آن‌ ها به نام بسیجی سپاهی داعش ما شمائید نام می برند. در این جورالقاء‌های دروغین بیش ازهمه سپاه برای تصویرسازی بهینه از خود، به‌عنوان نهادی بشدت منفور بیش از همه ذی نفع است. این که سپاه بدنبال تطهیرخود هست می تواند فرضیه‌ها و دلایل مختلفی داشته باشد که از جمله انطباق با نوعی عقب نشینی‌های مهندسی شده و باصطلاح نرمش‌هایی در سیاست خارجی و منطقه ای و... در ترکیبی از رویکرد تهاجم و تدافع حاکمان ... در شرایط انزوا و بحران و اشباع جامعه از نارضایتی و بحران ... یا خطر خیزش‌های بعدی و یا مثلا آماده شدن برای دوره پساخامنه ای و نظایر آن‌ها می توانند مطرح باشند،  و نیز البته در آنسو هم از جهاتی و به درجاتی گرایشهایی در اپوزیسیون راست وجود دارد که برروی سپاه و بسیج و ارتش برای حفظ امنیت گذار به دوره پسارژیم و باصطلاح انتقال قدرت سرمایه گذاری کرده و شرط بندی می کند! و یا بدنبال ریختن بنزین به شعله های خیزش به طوریک جانبه و غیره. 

۵- انتقاد نسبت به فرزندخامنه‌ای و یکی از جایگزین های محتمل وی یعنی مجتبی خامنه ای با توجه به سوخته شدن رئیسی، در مداخله و جابجاکردن سرداران و یا متقابلا حمایت از وی توسط برخی سرداران والامقامی چون سردارنجات و یا مسؤل فضاهوا و.. یا انتقاد نسبت به قائل شدن امتیازویژه مالی و غیره برای سپاه قدس، حتی حملات تند به رئیسی که مضحکه افکارعمومی شده یعنی به کارگزار و برگماشته اخص خامنه ای برای کنترل اداره کشور، لقمه ای که اینک در گلویش گیرکرده و زیرسؤال بردن پروژه سیاسی خامنه ای در دوره حساس پساانتقال و تحقق پروژه گام دوم، نشاندهنده حملات مستقیم به خودخامنه ای و سیاست‌های وی است که این چنین راحت بیان می شوند و آب هم از آب تکان نمی خورد. آن‌هم با ذکر اسامی سرداران منتقد و ضبط سخنان آن ها و ادعای صحبت بدون واهمه و سانسور توسط آن‌ها ...  بنظرم حداقل بخشا داستانسرائی بنظرمی رسند (بازهم منظور،‌ نه نبوداصل این گونه انتقادها و تنش ها به درجاتی، بلکه بیرون ریختن آن‌ها با این شدت و شکل فورانی و سوپردموکراتیک و اتوریته شکنانه!). این ها را حتی با استناد به کلی‌گوئی‌های چون پی آمدهای خیزش انقلابی هم نمی توان تبیین و راست و ریس کرد. در واقع حفظ  و حراست اتوریته در نهادهای سرکوب و نظامی قواعدآهنین خود را دارد. و کمترین عکس العمل به این سطح از انتقادهای مستقیم در نزدرهبری و به کنایه علیه خود وی، برکناری این نوع سرداران هست (حتی در کشوری مثل آمریکا هم رابطه ارتش و دیگر مقامات سیاسی مثلا رئیس جمهوربه این شکل  تحمل نمی شود و منجر به کنارگذاشتن می شود). به هرصورت، ایکاش واقعیت می داشتند و داشته باشند.... اما نیاز به خوشبینی زیاده از حد دارد!.

۶- جالب است در این گزارش هرجا مساله کُردها مطرح می شود، برخلاف مثلا جوانان و برخی حوزه‌های دیگر .. عموما منفی است و حاکی از وطن فروشی، خیانت، سربریدن و گذاشتن توی گونی و ارسال آن... است که بنظر می رسد نشان دهنده آن است که سند به‌دنبال ایجادبدبینی نسبت به آن ها در صفوف جنبش است، با توجه به نقش مهم کردستان و تاحدی سازمان‌های کرد در خیرش زن زندگی آزادی و مهسا هم‌چون اسم رمزآن. 

۷- هرجا که سند خواسته است به گزارش خود پیازداغ اضافه کند، دیگر شورش را در آورده! و از جعل کردن هم ابائی ندارد. چطورممکن است بفرض وقوع تهدیدی بی سابقه در کل حیات جمهوری اسلامی چون هدف گرفتن بیت خامنه ای توسط سپاهیان اولا گوشه هایی از آن تا کنون به نحوی از آنحا انتشارنیافته باشد آنهم با دستگیری سپاهیان دست‌‌اندرکار و دخیل دراین باصطلاح توطئه، و ثانیا مساله ای چنین حساس به شکل عجیبی در لابلای یک گفتگو و مجادله مطرح شود: چنان که سردارراوی آن می گوید وقتی این حرف ها و انتقاهای مطرح شده را شنیده به یاداین واقعه افتاده!. ... نحوه طرح و واکنش توأم با سکوت دیگران نسبت به آن در کل سند چندان طبیعی بنظر نمی رسد.  

بطورکلی مواردزیادی از طرح ناشیانه و برخا مصنوعی این گونه مسائل وجوددارند که البته با اهمیت بالنسبه کمتری نسبت به تهدیدبیت رهبری و تروروی وجوددارند که پرداختن به آن‌ها این نوشته را مطول می کند، ولی نحوه طرحشان و بیان آن‌ها و در واقع سرریزشدن آن‌ ها در یک نشست دوساعته۵۰ -۶۰ نفره از اوضاع امنیتی و گزارش از نیروهای سپاه که قاعدتا باید تدارک یافته باشد، چندان طبیعی بنظر نمی رسد. بازهم تأکید می کنم که غرض قضاوت قطعی ونهائی در صحت و سقم و کم و کیف آن نیست. بطورکلی شاید نتوان آن را پیشاپیش به طورصددرصد تصدیق یا حتی تکذیب قطعی کرد. مهم آن است که تا آنجا که به فاکت های مشخص برمی گردد و نه الزاما کلی گوئی‌ها، تا اطلاع ثانوی با استناد‌به‌آن‌ها در تحلیل توازن قوا و ایجادشبهه در اذهان عمومی حذر کرد. حداکثر می توان گفت که اگر سند واقعی هم وجودداشته باشد،‌ این گزارش به احتمال زیاد دستکاری شده و با هدف ایجادذهنیت های خاصی است و به عنوان بخشی از شگردهای تکنیک دستکاری ذهن ها، که نیازمندتردید در اصل سند و برخوردانتقادی با آن است. 

بطورخلاصه:

در مواجهه با چنین سندی بیش ازهمه دو فرضیه مطرح هستند:

فرضیه نخست توسط خودسپاه و سرویس‌های امنیتی و گمنام برای تصویرسازی یک چهره منتقد از سپاه نسبت به وضعیت و یا سرکوب مردم، در شرایطی است که خطر سرریزشدن بحران‌های انباشته شده وجوددارد،‌ بویژه آن که تمرکزش علاوه برکلیت سپاه در چهره سازی از ساختار و رده های فوقانی سپاه هست. درحالی که می دانیم سپاه در نزدقاطبه مردم و افکارعمومی بشدت منفور و قاتل بی رحم و سرکوبگراست. نحوه واکنش رژیم به این سند تاکنون نیز مثل همان سناریو و شگرد مسموم کردن‌ دانش آموزان و با هدف هراس افکنی، به گونه‌ای ضمنی و ضعیف است. 

فرضیه دوم و ضعیف تر می تواند توسط بخش‌هایی از اپوزیسیون و مخالفان غیرمسئول و از لشکرسازندگان فیک نیوزها و... باشد با هدف القاء سرنگونی قریب الوقوع رژیم به ذهنیت عمومی. چنان‌که در این مدت دیده ایم در تبلیغاتشان به شکل غیرمنطقی و یک جانبه به‌آن اصرارداشته اند، که بله اگر که یک یا علی مددگفته شود همه چیز تمام می‌شود. 

و البته تا آنجا که به کنشگران مسئول و میدانی جنبش و مدافعان آن در خارج مربوط می شود بدیهی است که آن ها ضرورتا  ارزیابی‌های واقعی و تاکتیک های خود را از واقعیت های عینی و رفتارعملی نیروهای سرکوب و توازن قوا استنتاج می کنند و نه با تکیه به اهداف صنعت رسانه‌ای و با خنثی کردن ترفندها و ایجادذهنیت‌های کاذب توسط دشمن و برافروختن امیدهای کاذبی که خود موجب ناامیدی‌های بعدی می شود. گرچه در این رابطه هرگاه اسنادموثق و قابل اعتمادی هم بدست آید، و توسط نیروهای مردمی درز داده شود، درجای خود می تواند موردبهره برداری‌های اصولی قرارگیرد.

                                                                   تقی روزبه  ۲۲.۰۳. ۲۰۲۳

افشاء جلسه سپاه و رهبری.... نوشته علی افشاری

*- 

No comments:

Post a Comment