Sunday, May 12, 2013

آب درلانه مورچگان



نام نویسی رفسنجانی و شوک حاصل از آن درمیان صفوف حاکمیت!


رفسنجانی با آمدن به صحنه انتخابات دردقیقه 90- درساعات پایانی اسم نویسی-  بسیاری از دست اندرکاران حاکمیت را غافلگیرکرد. او درحالی که شمارش معکوس برای اسم نویسی آغازشده بود، آمدن خود را  به عدم مخالفت خامنه ای مشروط کرد و باین ترتیب توپ را به زمین  اوانداخت و با وجود آن که هیچ قرینه و نشانه ای حاکی از موافقت ضمنی خامنه ای دیده نمی شد، وارد صحنه گشت.


بدیهی است خامنه ای که از حماسه سیاسی هم سخن رانده بود، هیچ گاه نمی توانست با صراحت مخالفت و نیت باطنی خود را ابرازکند و  پیام های غیرمستقیم وی هم که  از زبان سایردولتمردان و با کنایه های آشکارتراز تصریح ابرازمی شد، مانند سخنان برادربزرگترش پیرامون آلت دست بودن رفسنجانی توسط  آمریکا،  یا سخنان وزیراطلاعات مبنی برمشارکت او درفتنه و یا رد صلاحیت کاندیداتوری محسن هاشمی در شورای شهر و جمع آوری کتابش از نمایشگاه و نظایراین گونه سیگنال ها که فراوان هم بودند، ظاهرا برای رفسنجانی نمی توانسته است جهت درک نظر"آقا" حجت باشد. هرچه که باشد او همیشه ادعاکرده است که شیاطین و معاندین درکاربهم زدن مناسبات حسنه بین او و رهبری هستند، و چرا این اقدامات را نباید توطئه های آنان برای خراب کردن مناسباتی که خمینی دربسترمرگ به حفظ آن توصیه کرده است بشمارآورد؟!
بهرحال با آمدن او به صحنه کمابیش مهندسی شده"انتخابات"، آرایش تاکنونی که برپیشفرض عدم وجود نامزدهای موسوم به حدکثری ازسوی جناح رقیب استوار بود بهم خورده و ضرورت بازتنظیم سناریوها درانطباق با شرایط جدید به فوریت  دردستور کار اتاق مهندسی و باندهای حاکم قرارگرفت که باید منتظرماند و دید که چه آشی می پزند و چگونه و با چه کیفیتی سناریوی های خود را برای شرایط جدید و برای مهندسی انتخابات و بیرون کشیدن کارگزارسرسپرده و مطمئن مورد نظربارگاه ولایت پیش خواهند برد. نباید فراموش کرد که باحضورکاندید باصطلاح حداکثری، گرچه امکان رد صلاحیت وی ناممکن نیست، اما متضمن هزینه سنگینی است. چرا که معنای رد صلاحیت چنین کاندیدی توسط شورای نگهبان و کل نظام، نه فقط اعتبار انتخابات بلکه "مشروعیت" بجا مانده از نظام را هم درداخل وهم  بویژه درسطح بین المللی سخت به زیرسؤال می برد و حتی می تواند موجب نارضایتی وسیعی درمیان روحانیون و پایگاه اجتماعی حاکمیت و بربادرفتن شعارحماسه سیاسی و البته وسعت دامنه تحریم شود.
 نکات  زیر درباب شرایط جدید و برخی پی آمدهای اولیه این شوک است:
مهم ترین واکنش ازسوی حامیان خامنه ای را می توان در سخنان ولایتی*دید. این سخنان نه فقط غافلگیری آن ها در برابروضعیت جدید را نشان می دهد بلکه هم چنین خشم و عزم آنها برای مقابله و خنثی کردن آن را نیزنشان می دهد. او که به عنوان مشاور سپرسپرده خامنه ای و یکی ازچند چهره مورد اعتماد و نظرکرده او، خود را برای به عهده کرفتن ریاست جمهوری آماده می کند می گوید هاشمی درسال 88 رهبری را تنها گذاشت و اورا همراهی نکرد. این همان سخنی است که  قالی باف هم با چشمانی گریان رفسنجانی را متهم ساخته بود که  وصیت نامه خمینی پیرامون رابطه اش با خامنه ای را رعایت نکرده است. از قرارمعلوم بی وفائی رفسنجانی به خامنه ای را باید یکی از اصلی ترین شعارهای ولایت مداران دراین دوره دانست. ولایتی در ادامه می گوید:
" به هیچ وجه از عزم خود کوتاه نمی‌آییم و تصمیم گرفته‌ایم نگذاریم آنهایی که با رهبری نظام زاویه دارند امور کشور را به دست بگیرند.
 با شرایط اخیر بخصوص با اتفاقات امروز بعد از ظهر { روز پایانی ثبت‌نام نامزدها} هر کس که کاری از او بر می‌آید باید به میدان بیاید و اگر غیر از این باشد خالی کردن صحنه است" ( دعوتی ازکفن پوشان و سرداران و بسیجی ها برای ورود به میدان)
"فکر می‌کنیم همه اتفاقات هدایت شده است. صحنه تا امروز برای ما کاملا روشن نبود و فکر نمی‌کردیم نیم ساعت آخر ثبت نام چنین هجومی شود. ما همه باید به انسجام برسیم تا امکان اداره این وضع تحت مدیریت رهبر انقلاب را پیدا کنیم".
"باید طوری برنامه‌ریزی کنیم تا در مقابل دو طیفی که به تمام امکانات داخلی و خارجی مجهزند پیروز شویم و سعی خواهیم کرد تا جایی که می‌شود اصولگرایان را دور هم جمع کنیم."
بیاد داریم که دردوراول مهندسی انتخابات ولایتی درقم  گفته بود که باید کاندید اصول گرایان درهمان دور اول از صندوق های رأی بیرون بیاید و کار به دوردوم نکشد. آن پروژه براساس ورود کاندیدیداهای حداقلی و بعضا جعلی وابسته به اصلاح طلبان و کارنسبتا آسان شورای نگهبان درتصفیه داوطلبان تنظیم شده بود.
بی تردید در روزهای آتی (تازمان بررسی صلاحیت ها توسط شورای نگهبان وروزهای باقی مانده به برگزاری انتخابات) شاهد تحرکات و تغییرزیادی درآرایش صحنه سیاسی و قطب بندی شدن فضای انتخابات پیرامون سه ضلع اصلی، بویژه مقابله با رفسنجانی که اکنون درائتلاف با اصلاح طلبان موقعتیش تقویت هم شده است خواهیم بود. چنان که مقاله شریعتمداری درکیهان که صحنه را به جنگ جمل تشبیه کرده است، طومارنویسی به شورای نگهبان برای برخورد قاطع و ردصلاحیت و تهدید به سرکوب علی وار جنگ جمل، خبر از وزش چنین طوفان را می دهد. طومار150 نماینده مجلس از جمله  باامضاء افراد نزدیک به خامنه ای هم چون حداد عادل، درانتقاد به رفسنجانی و سخنانی که درمورد جنگ با اسرائیل وخامت اوضاع کشور و جایگاه ولایت فقیه گفته است یکی از تازه ترین پاتک های دورجدید است. انتشاربولتن  ها و نوارهای افشاگرانه و احیانا کارناوال های افشاگر، ازپیش افتاده ترین و متمدنانه ترین اقدامات خواهند بود، آنقدر بلند تاکسی که دچارثقل سامعه شده و پاسخ رهبررا نشنیده است، این بار آن را بخوبی به شنود!. درحوزه سیاسی نیز آرایش دو ضلع دیگر( دولت و اصول گرایان که دررقابت و تنش باهمدیگرهستند) احتمالا تاحد معینی تحت الشعاع ضلع دیگر و عمده شدن آن قرارخواهد گرفت. تلاش خواهد شد که صلاحیت رفسنجانی برای ریاست جمهوری را بزیرسؤال ببرند و چه بسا سناریوهائی دراین رابطه هم تنظیم کنند. اگراو بتواند از این خوان هم  بگذرد، آنگاه خوان های جدیدی را دربرابر او برخواهند افراشت. البته این طرف هم، چه  رفسنجانی و وچه اصلاح طلبان  به نوبه خود تحرکات متقابلی را به عمل می آورند. دراولین اقدام، درنشستی مشترک خاتمی و شورای هم آهنگی با صدوربیانیه ای به استقبال و حمایت قاطع از کاندیداتوری رفسنجانی رفته و عزم خود را در تقویت ستادهای انتخاباتی او ابراز داشته اند. رفسنجانی دربیانیه ای پس ازنام نویسی به بیان دلایل حضورخود مبنی برپاسخ به دعوت برخی از روحانیون و مراجع و درخواست  لایه ها و اقشارگوناگون اجتماعی اشاره کرده و با تأکید بر مشی کلی خود مبنی براعتدال و دولت وحدت ملی و تنش زائی درمناسبات بین المللی، از عزم قاطعش برای خروج نظام از بحران سخن گفته است و هم چنین به تلاش مخالفین و معاندین در ایجاد اختلاف بین او و هبری اشاره کرده است. او درسخنانی دیگر با ستایش از موضعگیری جسورانه عسگراولادی کوشیده است که موقعیت خویش را ازطریق ائتلاف و تحکیم رابطه اش  با بخش هائی از اصول گرایانی که منتقد بر وضعیت کنونی هستند تقویت کند. بطورکلی حضور رفسنجانی درصحنه انتخابات بویژه باتوجه به ائتلاف بین او و اصلاح طلبان ممکن است قطب بندی و آرایش درونی حاکمیت را وارد فازجدیدی نماید و بر توازن قوا درساختارحاکمیت به ضررجناح حاکم و رهبری که دروضعیت سخت پراکنده و با بیلان شکست خورده ای قراردارد و تعرض سیاسی آن ها درتناسب با توان و واقعیت وجودی آنها نیست، تأثیربگذارد. چنین روندی حتی اگر جناح حاکم انتخابات را بتواند بروفق مراد خویش به پیش برد، دردوره پس از انتخابات اجتناب ناپذیرخواهد بود و ناشی از تغییرکل موازنه قوا دردرون حاکمیت به زیان باندهای حاکم است. حوزه اقتصادی نیز از پی آمدهای این شوک بی تأثیرنبوده و سقوط ارزش دلار دربازار ارز نشانه ای از حساسیت بازار به این تحولات است.

جنبش تحریم و تغییرآرایش نیرو
ازنقطه نظرجنبش تحریم، تشدید تضادهای درونی حاکمیت درکل معادله توازن نیرو بین بالائی ها و پائینی ها مؤثربوده و به معنی سبک ترشدن کفه"نتوانستن"حاکمیت و سنگین ترشدن کفه "نخواستن"مردم می باشد. بدیهی است که تغییرکلی این معادله بسود پائینی ها می تواند فرصت های تازه ای  را  برای پیشروی جنبش  ضداستبدادی تحت فشارسنگین فراهم سازد. ازهمین رو داشتن هشیاری و رصد کردن تحولات و آمادگی برای بهره برداری ازاین فرصت ها توسط جنبش های اجتماعی و کنش گران و فعالان و محافل و شبکه های مردمی برای شکل دادن به آرایش و مطالبات مستقل صفوف خود  دارای اهمیت است.
جنبش تحریم نمی تواند درپیشبرد اهداف خود نسبت به چگونگی آرایش دشمن و بروزشکاف های آن و پی آمدهایش درتحولات جاری بی اعتناباشد وگرنه ممکن است دربرابررویدادهای بزرگ غافلگیرشود. واقعیت آن است که اپوزیسیون درونی رژیم اعم ازاصلاح طلبان  و رفسنجانی و حامیانش که ازقدرت حذف شده اند و یا درحال حذف شدن هستند و استراتژی آنها اساسا بازگشت به قدرت است، نقش دوگانه ای درتحولات بحران دارند: ازیکسو ناخواسته با منازعات و درگیری های خود آن هم درشرایط سرکوب و فضای به شدت  بسته، روزنه ها و فرصت هائی  را برای بسیج مردم و سرریزشدن  پتانسیل  نارضایتی فراهم می کنند و ازسوی دیگر درسودای نجات نظام از بحران هستند و دایما این توهم را می پراکنند که گویا با تغییرچهره ها بدون نیازبه دگرگونی کلیت سیستم، می شود اوضاع را به سامان کرد. درچنین شرایطی جنبش ضداستبدادی-مطالباتی ضمن آماج قراردادن قلب نظام و کانون اصلی قدرت، یعنی دستگاه ولایت فقیه و شخص ولی فقیه، درهمان حال باید به افشاء توهم پراکنی های اصلاح طلبان و سهم خواهی و  استراتژی بازگشت آن ها به قدرت پرداخته و درعین حال از فرصت هائی که بوجود می آید برای شکل دادن به آرایش مستقل و متمایزجنبش ضداستبدادی و آزادی و برابری سود جسته و درراستای تحریم و عریان کردن ماهیت ادعای حماسه سیاسی رژیم، درتناسب با زیروبم تحولات اوضاع، بکوشد. "مانور بین نان و آزادی" درشکل مسخره و مسخ شده خود دربالا مبنای صف آرائی ها گذشته بوده است. اگراپوزیسیون مترقی و رادیکال بتواند بالائی هارا درمورد بکارگیری این حربه مسخ شده خلع سلاح نماید بی گمان پیروزی بزرگی درشکل دادن به صف مستقل و نیرومند برداشته است.  درهرحال چه با رفسنجانی و چه بدون آن انتخابات رژیم یک انتخابات فرمایشی است و شعاررفسنجانی هم همانطور که در بیانیه اخیرخود می گوید دربهترین حالت چیزی جز جمع و جورکردن خانواده ازهم گسیخته انقلاب اسلامی و وفاداران به نظام نیست.



No comments:

Post a Comment