تعرض ارتجاع حاکم به حقوق شهروندان را درهم بشکنیم!
بیاد داریم که خامنه ای سال
جدید را سال مقابله با رخنه و تعرض فرهنگی دشمنان نامید و خطرآن را حتی آن از مشکلات
اقتصادی هم مهمتردانست. موضعگیری های اخیروی درمورد نابرابری حقوق زن و مرد و توصیف برابری جنسیتی هم چون سخنی
ناحق و غیرعادلانه، جزتحقق همان راهبرد نوروزی اش نیست.
سخنان صریح و بدون تعارف رئیس قوه قضائیه در کسوت مهمترین مسئول دولتی به عنوان حافظ قانون و
مدافع
حقوق مردم در انکارمشروعیت حاکمیت به رأی مردم، حمله اخیربه
زندانیان سیاسی باهدف زهرچشم
گرفتن و اشاعه فضای رعب در جامعه، هیاهوئی که از
دیدارمقامات اروپائی با شماری از فعالان حقوق بشری بوجودآوردند و کنسل
دیدارشماری ازهئیت های اروپائی، و یا قشقرقی که پیرامون دفن
ایرانشناس آمریکائی دراصفهان برپاکرده اند، همه و همه بخشی از نتایج کاربرد راهبردی است که اساس آن در
همان سخنان خامنه ای به مناسبت سال جدید گنجانده شده بود.
تجربه نشان داده است که هرچه
رژیم احساس خطربیشتری بکند و هرچه بیشتر نگران به هم خوردن تعادلش باشد، بهمان اندازه
به فکرطراحی سناریوها و تعرض های تازه از موضوع واپسگرایانه می افتد و بهمان میزان درونمایه عمیقا ارتجاعی و قرون وسطائی اش را بیرون می ریزد و نهایتا
درهمین بستراست که با عروج به آخرین فازانحطاط حکومتی به پایان خط خواهد رسید. درهر کشورمدعی
دموکراسی اگر رئیس قوه قضائیه اش سخنی برخلاف نص قانون اساسی و رسمیش آنهم درباب حقوق اساسی شهروندان بزبان راند آن گونه که در جمهوری اسلامی صورت می
گیرد، او ضمن عذرخواهی قادر به ادامه خدمت درآن پست
نخواهد بود. اما در ایران اسلامی که بی قانونی و ولایت مطلقه قانون برتراست، ولی فقیه
رئیس قوه قضائیه اش را از میان یکی از مرتجعترین و فاشیست ترین فقهای وابسته به
خود برمی گزیند که نه فقط ذره ای استقلال رأی در او مشاهده نمی
شود که سخنان رهبری برایش جایگاهی فراتر از هرقانون دارد.
حمله و تعرض جدید رژیم به
حقوق شهروندان و زندانیان از کدام نگرانی رژیم منشأ می گیرد؟:
رژیم که برای نجات از
تنگناهای خفه کننده اقتصادی ناچار به گشایش مناسبات سیاسی و اقتصادی با دولتهای
غربی گشته است، درهمان حال بشدت نگران تسری آن به سایرحوزه ها است. گره زدن دو
رویکردِهمزمان و متضادِقبض و بسط یعنی سیاست انبساطی درحوزه خارجی و سیاست انقباضی
درحوزه داخلی، در جهانی که مرزهای رسمی در برابرروندجهان شمول اقتصادسرمایه داری و
سیاست و فرهنگ و حقوق بشر... تاحدی بی معناشده و درهم تنیده شدن بیش از پیش آنها
می تواند موجب بهم خوردن تعادل و توازن درونی یک سیستم درخود گردد، یک معضل جدی
و یک پاشنه آشیل واقعی است که عبور از آن کارهربندبازی نیست و حتی از ردشدن از
روی پل صراط هم خطرناک تراست. از همین رو اگر این پاشنه آشیل از سوی دیگربازیگران
و نقش آفرینان هدف گرفته شود، چه بسا تعادل رژیم بهم بریزد. دوگانگی های ساختاری
داخل وقتی به جریان ها و روندهای جهانی وصل شوند، یعنی درشرایطی که نادیده انگاشتن
تأثیرات بین المللی و گزین سیاست عطف به درون و تنش با بیرون عملا شکست خورده و
منشأانباشت بحران حاضربشمارمی رود و درحالیکه بخشی از حاکمیت تداوم آن را برای
بقاء نظام خطرناک می داند و برای برون رفت از بحران کلافه کننده بدنبال گشایش اقتصادی و سیاسی با قدرت ها و
بازار جهانی هست، اما بخش دیگری از حاکمیت
ترکیب باصطلاح پروستریکا (بازسازی اقتصادی) با گلاسنوست (گشایش سیاسی ولو
اندک) را با توجه به تراکم نارضایتی عمومی نسبت به اوضاع، خطرناک ارزیابی می کنند
که می تواند منجر به آشوب های اجتماعی و زیرسؤال بردن اصل ولایت مطلقه و نواختن
ناقوس فروپاشی نظام گردد. مگر نه این که در تظاهرات سال 88 در کمال ناباوری
شاهدفریادمرگ براصل ولایت فقیه بودند؟. آنها تجربه فروپاشی نظام سلطنتی شاه (با
زده شدن جرقه حقوق بشرکارتر) و نیز بلوک شرق و تجربه 78 و بویژه کابوس 88 را در برابرخود دارند و از
احتمال تکرارآنها دچارلرز و کابوس می شوند. بهمین دلیل بشدت برعملکردوزارت علوم و
وزارت فرهنگ و ارشاد و سست شدن تسمه های سانسور و کنترل مطبوعات و یا مقررات سفت و
سخت دنیای مجازی حساسند و نگران برآمدجنبش های مطالباتی– سیاسی بویژه جنبش
دانشجوئی و کارگری هستند. از این رو راهبردرهبری و باندهای افراطی حاکم،
معطوف به ایجادعایق بندی بین دوسیاست متضاد انبساط مناسبات اقتصادی و سیاسی با
خارج و انسداد سیاسی و امنیتی در داخل است. به عبارت دیگر اگر در وجه بیرونی
لبخند کارآئی دارد، در داخل کاربردمشت آهنین گره گشاست و پیام نهفته درمعجون
شفابخش "آقا" هم در ذیل همین
راهبرد قرارمی گیرد .به نقل از مقاله پیام و ضدپیام و..".
در پشت سخنان اخیرصادق لاریجاتی درموردانکارمشروعیت
برخاسته از رأی شهروندان و دفاع از قصاص و اعدام بخوبی
ترس از گشایش فضای سیاسی و این که برجرئت شهروندان افزوده
شود مشهوداست. او درجائی می گوید در ماه های اخیرهجمه هایی
درباره حقوق بشر از سوی اتحادیه اروپا، وزارت خارجه انگلیس و آمریکا علیه
کشور ما آغاز شده است که ما می گوئیم برای خودشان بحث می کنند، چرا که اقدامات ما مبنایی است. آنها اعلام
می کنند که چرا در ایران اعدام وجود دارد که ما در پاسخ می گوئیم
که بخشی از آن ناشی از قصاص است که حق است. درعین حال او در لابلای سخنانش برای بستن زبان اروپائیان به
اعدام های بی مهابا در کشوری که با اختصاص سرانه اول کشتارعمد در مقیاس جهانی نام
دولت ایران را پرآوازه کرده است، از بیان این که این اعدام ها و نیز تلفات نیروهای
نظامی در مقابله با قاچاق به اروپا هم هست، غفلت نمی کند تا شاید باین ترتیب بتواند
از میزان فشارها بکاهد. همانطور که در همان مقاله دربنداول محورهای پیشروی آمده است:
اقدام نخست درهم شکستن عایق
بندی خارجی و داخلی رژیم است. تمرکز و کانونی کردن اعتراض ها علیه نقض صریح موازین آزادی و علیه سرکوب و
حول مصادیقی چون محکوم کردن و مقابله با اعدام ها، آزادی زندانیان سیاسی و فعالین
اجتماعی، آزادی تشکل های مستقل اعم از صنفی و سیاسی و آزادی مطبوعات و بطورکلی نقض
خشن حقوق بشر در همه عرصه ها از جمله
تبعیض های مبتنی برجنسیت و قوم و ملیت و مذهب و عقیده. افزایش فشار در این عرصه ها
در کنارفشاربین المللی نهادهای حقوق بشری و افکارعمومی، می تواند عامل مؤثری در به
چالش کشیدن سیاست عایق بندی و استراتژی تهاجمی
رژیم درحوزه های داخلی باشد و بر تضادهای درونی اش بیافزاید و نهایتا منجر به نفس
تازه کردن و سنگربندی جنبش ها و جامعه مدنی گردد. به تجربه دیده ایم که بازشدن
فضای سیاسی در حکومت های توتالیتر نقش مهمی در شکل گیری جنبش های اعتراضی و فرایند
فروپاشی استبداد و الیگارشی حاکم، و به
صحنه آمدن و تعمیق مطالبات سرکوب شده دارد.
بی اعتنائی مردم به فراخوان
انصراف دولت از دریافت یارانه ها
بی گمان این موج تهاجم جدید را
تنها با گسترش مقاومت درعرصه های گوناگون می توان درهم شکست. وقتی خامنه ای حکم می
دهد که زنان و مردان برابرنیستند، تنها پاسخش راه افتادن جنبشی است که بگویدحضرت
آقا اشتباه می فرمایید! برخلاف"افاضات" شما ما برآنیم که برابری زن و
مرد عین عدالت اجتماعی است. جنبش ضداعدام، جنبش ضدتبعیض جنسیتی* جنبش آزادی زندانیان سیاسی، همه و همه بخش های
از یک کارزارگسترده ای است که هدفش به عقب راندن رهرنان آزادی و عدالت اجتماعی
است. دغدغه های واقعی کشورهم چون فقر و بیکاری و یارانه ها، آلودگی زیست محیطی و
خشک شدن دریاچه ها و تالاب ها و... هیچ قرابتی با دغدغه های خامنه ای و
دیگرزمامداران کشورندارد. وقتی اعتراض های کنونی پاسخ لازم را نمی گیرد، مردم
بناگزیر باید با صدای بلندتری نیازها و دغدغه ها و بی اعتمادی خود به حاکمیت را اعلام
کنند. چنان که اخیرا مردم با بی اعتنائی به
فراخوان انصراف از یارانه ها نشان که
درحکم بخشی از سهم وثروت های عمومی متعلق به به آنهاست، به یک رفراندوم واقعی تبدیل کردند.
از سوی دیگر چندپارگی حاکمیت وقتی رفسنجانی و روحانی هم سخنان مافوق ارتجاعی خامنه
ای را در مورد نابرابری زنان و مردان برنمی تابند، نشان دهنده آن است که تاچه حد
رهبرواقعا "رهبر"است و تاچه میزان قدرت او سست و شکننده است و تنها
قادراست باانتصاب مشتی نوکر و کارگزار سربفرمان و بله قربان گوئی چون صادق لاریجانی
و سرداران سپاه و امثال آنها، پایه های قدرت فرتوت و پوسیده خود را برپا نگهدارد.
امروزه بی اعتمادی جامعه و مردم به رژیم و از هرجناح در اوج است، این را رفراندوم نام نویسی یارانه ها و درجه کارکردکمپین
های دولت ساخته بخوبی نشان داده است. چنانکه معاون حسن روحانی ابرازداشته است که آمارانصراف
شهروندان از نام نویسی خوش آیندنیست. و حتی مانوراخیردولت در برپاکردن فیل بیمه مجانی
و همگانی مردم ایران نیز تنوانست تأثیری در انصراف آنها بگذارد. و هم اکنون نیز
برخلاف ادعاهای قبلی زمزمه هائی از قصددولت برای
ورود به حسابهای بانکی بگوش می رسد!. بی اعتنائی مردم به خواست و تهدیدهای ضمنی
دولت نه فقط نشان دهنده ابعادفقرو تنگدستی از ام القراء اسلامی است، بلکه هم چنین
حاکی از آن است که باین آسانی حاضرنیستند که از حق و حقوق بدیهی در باصطلاح بیت المال کشور که متعلق که به آنهاست بگذرند و
اجازه دهند که ملاخورشود.
نباید فراموش کرد که بافرونشستن گردوخاک
تبلیغاتی و وعده و وعیدهای انتخاباتی و گشایش نسبی در مناسبات خارجی، زمان فروبردن
نیش ها و انجام شوک درمانی آزادسازی قیمتها و از جمله مرحله دوم هدفمندسازی یارانه
ها که مأموریت واقعی دولت روحانی و تیم اقثصادی همراه او را تشکیل می دهد، فرامی
رسد. مارهای مختلفی در جهنمی که حاکمیت برپاکرده است وجود دارند و فقط باید شش
دانگ مواظب بود که مبادا یک باردیگر از ترس مارهای غاشیه به حاکمیت اجازه دهیم که
اژدهای درنمک خوابانده دیگری چون احمدی نژاد را با شعارهای توخالی وفریبنده از
توبره دومش بیرون بکشد! ازقدیم گفته اند که آدم عاقل از یک سوراخ فقط یک بارگزیده
می شود!
خوشبختانه درفاصله کوتاهی ازانتشاریاوه
های خامنه ای، درنخستین واکنش 2400 تن از دانشجویان علامه کبیربا انتشارتوماری
خواهان برچیدن بساط طرح تفکیک جنسیتی دراین دانشگاه شدند. هم چنین 230 تن از
اساتیددانشگاه در نامه ای به روحانی خواستاردفن با احترام ریچاردفرای باستانشناس
پرآوازه آمریکائی در اصفهان شدند. اعتراضات
مربوط به حمله وحشیانه مأموران به زندانیان سیاسی و بازتاب گسترده جهانی آن
نیز بخشی از کارزارگسترده علیه تجاوزبه حقوق شهروندان است. با گسترش دامنه این نوع
تعرضات می توان رژیم را چنان درمحاصره افکارعمومی داخل و جهانی قرارداد که دیگر به
آسانی نتواند مجال و جرأت پیدا کند که بجای توجه به دغدغه های واقعی مردم پیرامون
معیشت زندگی و آلودگی بی مهارآب و هوا و دهها و صدها معضل دیگراجتماعی ... به
اجرای سناریوهای برآمده از ذهن بیمار و مالیخولیائی خود به پردازد.
نامه 2400 دانشجو و صدها استاد
No comments:
Post a Comment