نگرانی از"جمهوری مداحان"
و جنگ قدرتی که در پشت آن جریان دارد!
نگرانی از آن چه که روزنامه
جمهوری اسلامی آن را "جمهوری مداحان" نامیده است، درمیان رقبای جناح
حاکم و روحانیون نزدیک به آن ها بالا گرفته است. در حقیقت جناح ناراضی و موردحمله،
از فرصتی که پاسخ سرمداح معروف و نظرکرده بیت رهبری و نهادهای امنینی-منصورارضی- بوجودآورد، بهره جسته و به یک ضدحمله مبادرت ورزید.
وی در پاسخ خود،"امام حسین" را الگوی خویش دانسته و مدعی شد که
"امام سوم" هم فحش می داده است. البته در پشت این مناقشه و فحش های
سیاسی که با استفاده از تریبون مراسم عزاداری و صدا و سیما صورت گرفته است، نبردقدرت و
تصفیه حساب سیاسی نهفته است. او با پیش کشیدن پای "امام حسین"این فرصت را
برای این جناح فراهم آورد تا تحت عنوان دفاع از مقدسات و توهین به "امام سوم"
و جلب حمایت بخش هائی از روحانیون، حریف متعرض و هتاک را به بادحمله بگیرد. اما نکته مهم در این ضدحمله
بیش از خودمداحان مخاطبان غیرمستقیم یعنی حامیان آن ها و در رأسشان بیت خامنه ای است.
همه می دانند که مداحان امروزه بیانگرلمپنیسم مذهبی و چماق گوش بفرمان باندهای
وابسته به کانون قدرت اند، که یک پایشان به در بارخامنه ای وصل است و نظرکرده وی
بشمار می روند. پای دیگرشان هم به سپاه و دستگاه های امنینی موازی گره خورده و
بخشی از ابواب جمعی و مهمات پرسروصدای آن ها بشمارمی روند؛ بطوری که هروقت و به هر
سو که دلشان خواست آن ها را کیش می دهند. این
جماعت که اکنون برای خود دم و دستگاهی به
هم زده اند و حتی حاکمیت برای پرورش نسل جدیدی از مداحان دانشگاه هم برایشان تأسیس
کرده است!؛ در ایام مذهبی، بویژه در مراسم دهه اول محرم و ....دکانشان حسابی گرم
است و مضمون اصلی آن هم، سوای معرکه گیری برای جلب باصطلاح مردم و جوانان، تصفیه
حساب با رقبای جناح حاکم است که بنا به مقتضای لمپنیزم مذهبی با تندترین و گاهی رکیک ترین الفاظ همراه است تا
حدی که مواجهه رودر رو و متعارف با آن ها را مشکل می سازد..
پیشتر ها خامنه ای در دیدارباآن ها، ضمن حمله به کسانی که از روضه خوانی ها و مراسم
مذهبی باصطلاح سکولار دفاع می کنند که بزعم وی از
نشانه های بارزاسلام آمریکائی است، خطاب به مداحان گفته بود در نظام اسلامی
روضه خوانی بدون ورودبه سیاست معناندارد. مقصود از سیاسی بودن هم روشن است: حمایت
بی چون و چرا از ولی فقیه و دفاع از اصول گرایان و افشاء سیاست های جناح رقیب.
باین ترتیب مجالس روضه خوانی و عزاداری آغشته به تصفیه حساب های سیاسی شده است.
تصادفی هم نیست که این روزها شاهدافشاءلیست های 15- 20 میلیون تومانی برای هر شب مداحی هستیم که
نشان می دهد، که هم سیاست است هم تجارت و پول پارو می کنند (رسم است که چک آن را داخل پاکت می گذارند و به
عنوان هدیه پیشکش می کنند!). علاوه براین افشاگری های تازه در باره فسادهای پشت پرده این جماعت در این روزها نیز
تصادفی نیست و بخشی از ضدحمله بشمارمی رود.
چرا که جناح مخالف به خوبی از نقش این لمپن های مذهبی در جنگ قدرت آگاه هستند و
بخصوص تجربه سال های آخرریاست حمهوری
احمدی نژاد را وقتی که با خامنه ای در افتاد را به یاد دارند: این که چگونه توسط
باندهای حاکم علیه احمدی نژاد کیش داده شدند و بیادداریم که چگونه و با چه زبان
رکیکی رئیس جمهوری برساخته بیت رهبر را که خوداین حضرات در آن زمان حامی سرسختش
بودند، خراب کردند و سرجایش نشاندند.
اما ابرازنگرانی و هشدارمدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی از خظر تحقق یافتن
نظریه"جمهوری مداحان" نشان می دهد، جناح رقیب که حمایت بخشی از روحانیون
را که تاخت و تازمداحان رونق دکان آن ها را نیز تهدی می کند با خود دارد، د ر این
عرصه مثل احمدی نژاد خلع سلاح نیست و از فرصت بدست آمده برای ضدحمله بهره می جوید.
دونکته قابل توجه در این ماجرا:
اول آن که طرف اصلی این ضدحمله ولو به
طورغیرمستقیم، بیت خامنه ای و شخص ولی فقیه و نهادهای نزدیک باو است که حامی
مستقیم مداحان هستند و مداحان نیز به حمایت آن ها دل گرم اند. یعنی جنگ در
بالاترین سطوح قدرت جریان دارد.
دوم آن که دین زدائی و سکولاریزه شدن جامعه
به نحوطنزآمیزی از دو ریل پیش می رود: یکی همان ریل اصلی و طبیعی مقاومت و مبارزه
مسبقیم جامعه است در برابردست اندازی های دین به حوزه های خصوصی و عمومی و خلاصه همه جوانب زندگی. دوم به شکل غیرمستقیم یعنی مذهب زدائی از طریق خودمذهب حاکم و خودافشاگری هایش. این
مذهب زدائی با افشای این که چگونه مذهب تبدیل به ابزار و دکان قدرت و سوء استفاده
شده به افشاء دزدی ها و فسادهای بکدیگر
مبادرت می ورزند. مثل تجاوز به نوجوانان توسط قاری نظرکرده رهبر* و یا قداست زدائی
بدست خود از "امام سومشان". این
وقایع در کل نشان می دهند که مذهب چگونه با نشستن بر سکان قدرت ناگزیراست از خودپرده
برداری کند. در زمانه ای که مذهب سیاسی و
مدعی حاکمیت باید به موزه سپرده شود و
برای محترم ماندن تن درحدگرایش ها و باورهای آزاد افرادجامعه به زیست در خارج از
حوزه عمومی و قدرت سیاسی تن دهد. و گرنه
نه فقط بطوراجتناب ناپذیر با یک جنبش بنیان کنی که یکی سکولاریزه شدن جامعه یکی از
مطالبات اصلی آن است مواجه خواهد شد، بلکه
در قالب طنزتاریخی، خود ناگزیرخواهد بود که در اجرای حکم تاریخ مبنی بر سپرده شده مذهب
سیاسی به موزه، مشارکت کرده و به راززدائی
و پرده برداری از خویستن به پردازد!
این نکته را هم باید در پایان افزود، که همه این تحولات در چهارچوب روندی صورت
می گیرد که افول و گندیدگی کامل اسلام سیاسی- که از قضا توسط مداحان به نازل ترین
و مبتذل ترین شکل خود ارائه می گردد- هم چون فازنهائی یک پارادایم گندیده و در حال
افول، نه فقط در ایران که در گستره منطقه، در جریان است.
تجاوز به کودکان قرآنی:
عاشورا و
استجابت دعا!
زمانی عاشورا به تاریخ گذشته
تعلق داشت. به زمان دوری که بویژه شیعیان کوشیده اند تا از طریق مراسم
آئینی و شمایل و خون افشانی و عبور از گداخته های آتش و فرق خودشکافتن .. خاطره اش
را زنده نگهدارند. اما امروزه گویا آن علم ها، کتل ها ، شمشیرها و شمایل ها جان
گرفته اند و به معنی واقعی به میدان آمده و عرض وجود می کنند. «شمشیرها » نه
در هوا که بر گردن ها و پیکرها از بزرگ تا کودک است که فرومی آیند. دعائی که چندین
قرن خوانده می شد، کل یوم عاشورا، و کل عرض کربلا- هر روز عاشوراست و هر جا کربلا-
گویا از جانب خدائی که گفته می شود ارحم الراحمین هم هست و نگهدارنده آسمان
و زمین در هوا و خالق بهشت و جهنم، بالأخره مورداجابت واقع شده است ؛ از شام و
حلبِ سوریه تا کربلا و موصلِ عراق و تا پاکستان و افعانستان و… همه جا و هر
رروزیوم العاشورا شده و دعاکنندگان به آرزوی بزرگ خود نائل شده اند! کشتار و
سربریدن و تکه تکه کردن و… در میان فرق شعه و سنی چنان مغلوبه شده است که تراژدی
عاشورای واقعی باید در برابرش لنگ بیاندازد! بطوری که سرگذشت حسین فرزندعلی و اهل
بیت اش در برابرآن یک پذیرائی شاهانه به نظرمی رسد. گویا این هم گوشه ای از
پیچ و خم احمقانه تاریخ دردناک انسان شدن است: بجان هم می افتیم و کشت و کشتارمی
کنیم، تا وقتی که یک طرف از نفس بیفتد. آن گاه آن واقعه را تقدیس کرده و سالیان
سال یاد و خاطر ه اش را نه به عنوان درسی برای عبور از فاجعه و اجتناب از
تکراز خشونت، بلکه با حسرت بدل مانده مظلومیت امان و زنده نگهداشتن شعله های
انتقام ،گرامی می داریم تا روزی که لحظه انتقام فرابرسد. آیا تراژدی و کشتارهای
کنونی هم اگر فروبه نشیند، آئین ها و سوگواری ها و شمایل های خود را خواهد داشت…
تا زمانی که دو باره ….
بیادداشته باشیم که شمایل ها و
آئین ها، هم برای بزرگتر ها و هم کودکان آینده تمرین هستند و سخن ها می گویند:
بسته به آن که محتوایش چه باشد، انتقام یا به تمسخر کشیدن جنون أدمیزاد، راهی است
به سوی بربریت یا دور شدن از آن!
No comments:
Post a Comment