کشتارتابستان ۶۷ و بیرون زدن دم خروس و قسم حضرت عباس حامیان میرحسین موسوی!
سایت کلمه و زیتون ارگان های مدافع «سبزها»، این روزها به مناسبت سی وسومین سالگرد جنایت تابستان سیاه ۶۷ با انتشارمطالبی تلاش تازه ای را برای تبرئه میرحسین موسوی نخست وزیروقت حکومت اسلامی و این که گویا او از این واقعه بی اطلاع بوده است بکارگرفته اند. آن ها حتی در تلاشند که مفادیک گفتگوی روزنامه اطریشی را با او که در آن اشاره به اعدام داشته است را نیز رفع و رجوع کنند.
اما فی الواقع دم خروس بدجوری از زیرقبای این گونه توجیهات مسخره ای که تاکنون نتوانسته پاسخ های قانع کننده ای به افکارعمومی و انبوهی از پرسش های بی پاسخ مانده بدهد، بیرون زده است. او و مشاورش و حامیانش مدعی هستند ( و البته به ادعای او خامنه ای نیز ) از ماوقع بی اطلاع بودند. اگرچه که وزارت اطلاعات تحت امرش از عوامل اصلی این کشتاربوده است. گیریم که بفرض محال چنین بوده باشد و او حتی بوئی هم از آن نبرده باشد، اما آیا او از اعتراض های منتظری هم بی خبربوده؟ و آیا پس از باخبرشدن علیه آن اعتراضی کرده است؟ او و حامیانش البته مدعی اند که اعتراض های باصطلاح زیرزبانی و پشت پرده کرده است ولی به لحاظ مصالحی که هنوزهم ادامه دارد وقت گفتنش فرانرسیده است!. چنان که او حتی تاکنون هم حاضر به افشاء آن ها نشده و وعده داده است که گویا در شرایطی مناسب (؟!) ماجراها را توضیح دهد. احتمالا این شرایط مناسب و پایان مصلحت اندیشی به زمانی موکول می شود که اصل نظام سقط شده باشد و او هم زنده باشد!. با این همه کارخرابتر از شانه خالی کردن و این حرف هاست چرا که تعلق خاطراو به عنوان نخست وزیرمورداعتمادخمینی به نظام چنان است که حتی پس از «آگاهی» ار صدورفرمان مرگ زندانیان توسط خمینی هم ذره ای از ارادتش به او کاسته نشده و بدون آن که کک اش بگزد، وعده بازگشت به دوران طلائی امام را به عنوان شاه بیت رنامه خوداعلام کرده است.. او هویت و سرمایه سیاسی خود را مدیون اعتماد وحمایت خمینی است. از همین رو حتی اگر بفرض هم در ته ذهنش نسبت به این جنایت توجیه نشده باشد، که تمامی فاکت ها و روندها علیه آن گواهی می دهند، اما باز هم مصلحت ایجاب می کند که هم چنان به سکوتش در موردماوقع این جنایت فراموش نشدنی ادامه بدهد.
تلاش میرحسین موسوی برای تبرئه خمینی از جنایت تابستان سیاه ۶۷!
انتشارنوارمیرحسین موسوی درباره کشتارتابستان سیاه، گرچه یادآور انتشارنوارمنتظری است، اما درست ۱۸۰ در جه در تقابل با آن قرارداد. در این نوار چندنکته به عریانی مشهوداست: تلاش برای تبرئه خمینی از این جنایت هولناک، تلاش برای تبرئه خود و خامنه ای، تلاش برای کوچک کردن اعتراض منتظری با ادعای این که برکناری اش ربطی به این مساله نداشت و یا آن را نخوانده و ندیده است.. .
این نکته که افشای آن به در فضای جنبش ۸۸ به مصلحت نیست، و وعده توضیحات بیشتر را به آینده حواله می دهد که البته هنوز همپس از گذشت ۹سال این آینده فرانرسیده است! حتی در همان باصطلاح اعتراف جویده جویده به این جنایت عملا تمرکزخود را روی افشای عملیات مجاهدین خلق و اپوزیسیون می گذارد تا از این طریق هم جنایت رژیم را توجیه نماید. اما بطورکلی در آن زمان این سخنان را زیرفشارافکارعمومی وجنبش آن زمان به زبان آورد . گرچه در همان زمان جسته و گریخته گزارشات و اخباری حول این موضوع گیری او منتشرشد اما ظاهرا مصلحت ندیده است که نوارآن منتشرشود. در سال ۸۹ زهرارهنوردهم در یک موضع گیری ضمن محکوم کردن جنایت در عین حال مدعی شد که مقامات اجرائی و دولت میرحسین از آن خبرنداشته است... در حقیقت تمام سرمایه سیاسی و اجتماعی میرحسین موسوی مدیون حمایت خمییی از او به مثابه نخست وزیرمحبوب امام و سودای بازگشت به دوران عصرطلائی امام و قانون اساسی بی تنازل جمهوری اسلامی بوده است. از همین رو تمامی تلاش او برای حفظ اعتبارخود درگروه حمایت از خمینی و عصرامام و تبرئه او از جنایت ها و از جمله جنایت ۶۷ است.. نا گفته نماند که کروبی تاکنون در این مورد حتی حرفی نزده است. انگار نه انگار که چنین جنایتی وقوع پیداکرده است.... اگر منتظری با گذشتن از موقعیت قائم مقامی خود به افشاگری آن جنایت پرداخت، موسوی اما برای نجات موقعیت خود به توجیه آن پرداخته است.
چنان که در متن مقاله آمده است: « چنانکه می دانیم اصلاح طلبان بطورکلی وبویژه میرحسین موسوی وکروبی تکیه گاه ایدئولوژیکی وآرمانی خود را بر تقدیس و ستایش دوران ولایت خمینی و دفاع از الگوی رفتاری،سخنان وراهبردهای وی به مثابه"اسلام رحمانی" در مقابل عملکرد"اسلام غیررحمانی" ولایت خامنه ای ودولت برگمارده وی (احمدی نژاد) نهاده اند. دراین رابطه دوره خمینی به مثابه دوره ای طلائی در زرورقی از لفاظی ها و توصیفات مجعول پیچیده می شود. با تطهیر و تقدیس این دوره است که آن ها به دفاع از مشروعیت جمهوری اسلامی و ضرورت تداوم حیات آن می پردازند و تلاش می کنند که جنبش کنونی را نیز در چهارچوب نظام و درهمان راستا هدایت کنند. واین درحالی است که جنایت سال 67 بر اساس فتوا و دستورمستقیم شخص خمینی صورت گرفته و اسناداین فتوا و انتشارآن توسط منتظری( سوای منابع دیگرافشاء کننده این جنایت) دیگر جای هیچ گونه حاشا و انکار برای کسی باقی نگذاشته است.... از این رو اذعان و انتقادقاطع به این جنایت با توجه به نقش خمینی درآن، درعین حال به معنی ضرورت تصفیه حساب با بنیان گذارنظام و عملکرد و مواضع او نیز محسوب می شود که البته هیچ نشانی از آن دیده نمی شود».
از همین رو به مناسبت انتشاراین نوار، دو مطلب زیر که یکی مربوط می شود به افشای موضع میرحسین موسوی و زهرا رهنورد در مورداین جنایت و دیگر نوارصوتی منتظری بازتکثیرمی شود:
پیرامون سخنان زهرارهنورد درباره جنایت تابستان سیاه 67
*- توضیحات میرحسین موسوی در مورداعدام های دهه شصت:
https://soundcloud.com/sourena-hashemi/lmk8pwjcfz1q
*- پیرامون سخنان زهرارهنورد در باره تابستان سیاه ۶۷
http://taghi-roozbeh.blogspot.com/2010/09/67-67.html
*- بررسی اهمیت سندشنیداری مربوط به فاجعه 67 برای جنبش دادخواهی، از خلال نقدسه رویکرد به آن!
http://taghi-roozbeh.blogspot.com/2016/08/67.html
گفتگو: اعدامهای ۶۷؛ سند عفو بینالملل از چه چیز پرده برمیدارد؟
https://www.radiofarda.com/a/amnesty-new-document-over-1988-executions/30793884.html
No comments:
Post a Comment