بدنبال متحدی در حاکمیت!:
مناظره رضاعلیجانی و تقی روزبه پیرامون"انتخابات" و پی آمدها*
توضیح: در این مناظره
یک طرف برآن است که مردم و بطورکلی جنبش های اجتماعی نیازمندمتحدی در قدرت هستند،
و با جهانی انگاشتن این ادعا، از آن در تبیین "مشارکت انتخاباتی" بهره
می جوید. در سوی متقابل با تـأکید و استناد به واقعیت دوقطبی شدن جامعه پیرامون "انتخابات" از کنش معطوف به
تحریم همچون دقایقی از تاکتیک معطوف به مبارزه علیه کلیت نظام و شکل گیری قطب
مستقلی سخن می رود که تمامی مهندسی انتخاباتی رژیم صرف جلوگیری از شکل گیری بوده و خامنه ای از
آن به عنوان پروژه دشمن برای تقابل مردم و نظام نام می برد.
کنش تحریم و مشارکت دو
تاکتیک هم ارز و قیاس پذیر نیستند که با محاسبه هزینه و فایده و سودو زیان یکی از
آن ها را انتخاب کنیم. آن ها کنشی متفاوت از یک رویکرد نیستند، بلکه بیان
دوسطح از مبارزه و دو رویکرد هستند: یکی معطوف به درون نظام و جابجائی این یا آن
جناح و این یا آن شخص درساختارهای نظام است، حتی اگر صبغه
ای از اعتراض به هسته اصلی قدرت از سوی بخشی از مشارکت کنندگان هم در آن وجودداشته
باشد. چرا که از محدودیت ذاتی خود بدیلیل زندانی بودن در چهارچوب نظام و ترجیح این
یا آن جناح و این یا آن شخص در رنج است. این نوع برخوردسلبی، درهمان حال دارای وجه
ایجابی هم است که به طوربی واسطه متوجه تقویت جناح دیگر و از این طریق تقویت و
مشروعیت بخشیدن به کلیت نظام دستخوش بحران است، و بهمین دلیل ماهیتا پارادوکسال و
سترون است. اما کنش دیگر با کاراکترسلبی و اعتراضی اش معطوف به کل سیستم، اعم از
این یا آن جناح است. بهمین دلیل به عنوان نتیجه گیری گفته می شود، باید با کانونی
کردن مبارزه حول استبدادمذهبی و اقتصاد وسیاسی آن و علیه قلب طپنده اش ولایت
مطلقه، اما درهمان حال با افشاءهم ذات پنداری کاذب با بخش دیگری از حاکمیت، و
ازطریق جلب عناصربینابینی و متزلزل به صفوف تحریم کنندگان و معترضین به کل نظام،
به شکل گیری یک جنبش توده ای نیرومند برای پائین کشیدن استبدادحاکم همت گماشت.
جوهرتحریم به معنی تشدیدانزوائی است که نظام حاکم دچارآن شده و میوه چندین دهه
مبارزه و زندان و شکنجه و اعدام و تجربه زیست با هیولائی بنام حکومت اسلامی، و
دستاوردبزرگی برای پیشروی های بعدی است. اما جوهرمشارکت بناگزیر و صرفنظر از نیات شرکت
کنندگان که یک دست هم نیستند و چه بسا بخشی از آن نه از حب علی که از بغض معاویه به آن مبادرت می ورزند، خروجی اش کمک در خدمت برون شد نظام، از جمله همان هسته سفت قدرت از پیله انزوائی است که بدورش تنیده شده است.
رژیم و استبدادمسلط فقط در عرصه
"انتخابات" و موسم انتخاباتی نیست که حضوردارد و باید تحریم و منزوی
شود، بلکه درهمه دقایق زندگی حضوردارد و مبارزه علیه آن در تمامی یاخته های جامعه
جاری است. از همین رو دامنه مبارزه برای منزوی کردن مطلق آن و تنها گذاشتن اش برای
فرارسیدن لحظه فرخنده ای که هم چون درخت
خشکیده و بی ریشه از خاک کنده شود، فرجامی که در انتظارهمه دیکتاتورها و دشمنان
مردم و دموکراسی و عدالت اجتماعی است، و با به انزوای مطلق کشاندن درهمه حوزه های
زیست و زندگی اعم از سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و ... پی گرفته می شود. تحریم نمایش
انتخاباتی رژیم تنها دقایقی از این مبارزه گسترده و رو باوج را تشکیل می دهد.
دریغ اکنون کسانی در کسوت شبه اپوزیسیون با بهره
گیری از رانت رسانه های کلان خارج از کشور، با انکارمبارزه سرنوشت سازی که بین
مدافعان دموکراسی و عدالت اجتماعی با دشمنان آن جاری است، و با آماج گرفتن این
مبارزه و اخگرسوزان مقاومت، و گل آلودکردن آب، بدنبال رویکرد تعاملی و مشارکت
جویانه با دشمنان دموکراسی هستند. درجه این شیفتگی و سراز پانشناختن چنان است که
چو در بندی ز روزن سردرآرد! حتی اگر حریف تمامیت خواه با استقبال از آغوش گشائی، مشت
و لگد برسرورویشان بکوبد عوامل دشمن بنامد، و اگر رهبرنظام محبان آن ها را حبس
خانگی نماید و نانجیب اشان بخواند و حتی
به تمکین آن ها نسبت به نتیجه صندوق ها
علیرغم ردگسترده صلاحیت ها و توبه از خیابان و گذشته التفاتی نکند ... هیچ گونه
خللی برآن وارد نمی شود. باین ترتیب مناقشه فقط حول این یا آن تاکتیک نیست بلکه
پیرامون گفتمانی است که اصل مقاومت و منزوی ساختن استبداد را نشانه گرفته و مصمم
به زدودن مرزهای قدرت و ضدقدرت و دموکراسی و استبداد، جامعه مدنی و دولت سلطه طلب،
رهائی و دربندبودن و استثمارکننده و استثمارشونده است.
اگر استبدادحکومت اسلامی و نظم
فقیهانه در همه عرصه ها حضور دارد و در همه حوزه ها مبارزه علیه آن، توسط کارگران،
معلمان و.. و زنان و دانشجویان و .. در خیابان ها و خانه ها و.. جاری است، پس نبرد برای منزوی ساختن و نهایتا
درهم شکستن آن در همه حوزه ها و سطوح گوناگون جریان دارد. باین ترتیب کنش تحریم در
انتخابات، تنها فرازی از مبارزه عمومی جنبش ضداستبدادی محسوب می شود که در تمامی
یاخته های جامعه برای رهائی از سیطره نظام، و استبدادسیاسی و اقتصادی و فرهنگی آن
جریان دارد. بهمین دلیل ظرفیت مبارزاتی رهاشده از آن می تواند و باید بتواند در راستای
تکوین و بالیدن این مبارزه در همه سطوح دیگر اجتماعی بکارگرفته شود. رژیم درهرصورت یکدست نیست و تحت هرشرایطی جدال ها و منازعات خود را خواهد داشت. قبل از هرچیز باید رژیم را با حامیان پایدار و جناح های وفادارش تنها گذاشت و معادله دیگری پیرامون قطب مستقل جنبش ضداستبدادی وعدالت اجتماعی در برابرحاکمیت بوجودآورد و از تضادها و مناقشات بی پایان درونیش که از قضا تشدیدهم خواهندشد درهمین راستا بهره جست. معادله مشارکت دادن مردم در این منازعات برای تقویت کفه خود، توسط این یا آن جناح، یعنی مشارکت جستن در شکل دادن و یا تقویت هیولائی مشرف برزندگی خود، باید به معادله قطب مستقل دموکراسی وعدالت اجتماعی در برابر سرمایه داری اقتدارگرا تبدیل شود.
No comments:
Post a Comment