دراهمیت اعتراضات معلمان و ضرورت حمایت همه جانبه ازآن
معلم نان ندارد،مسکن ندارد، معلم قرض دارد*من چهره ام گرفته،من قایقم نشسته به خشکی،مقصود من از حرفم، معلوم برشماست،یک دست بی صداست!
***************
جنبش معلمان دربرابرهردوجناح1-
چندروز پیش شورای عمومی معلمان درنامه ای به خاتمی و ضمن یادآوری وظایف او بعنوان رئیس جمهوری درحمایت ازآزادی، حقوق و حرمت اشخاص، خواهان بکارگیری همه مساعی خود برای آزادی معلمان دستگیرشده گردید. گرچه این نامه نیزهم چون دیگر نامه های دادخواهانه مشابه، با دیوار سکوت و بی اعتنائی مواجه گردید، اماسیاست های سرکوب گرانه و ضد معلمی دولت خاتمی ودرهمین راستا داشتن هم کاری تنگاتنگ با جناح دیگر برکسی پوشیده نیست. چنان که صدور دستور بازداشت آقایان محمود بهشتی وعلی اصغر ذاتی از گردانندگان کانون صنفی معلمان توسط دادستان و به دنبال شکایت وزارت اطلاعات صورت گرفت. ازاین روعجیب نیست وقتی وزیر ارشاد بعنوان متولی رسمی آموزش و پرورش که به حسب ظاهرهم شده قاعدتا باید ازحقوق پرسنل تحت امرخود حمایت کند، دربرابر پرسش خبرنگاران با کمال وقاحت می گوید قوه قضائیه خیال ما را راحت کرده است که این بازداشت ها ربطی به فعالیت صنفی آن ها ندارد(یعنی همان طورکه وزارت اطلاعات و مقامات قضائی ادعادارند،اقدام علیه امنیت کشوراست). و سپس اضافه می کند که به دستگاه قضائی باید اجازه داد که تا موضوع آن ها را به درستی مورد رسیدگی قراردهد! و این درحالیست که دراحضاریه محمود بهشتی، دبیرکل کانون صنفی معلمان، کلیه فعالیت های صنفی و مدنی وی تحت عنوان ورودغیرقانونی به مدارس، ترک خدمت درساعات اداری،شرکت در تحصن و تجمع، وتحریک معلمان و به عنوان"تخلفات اداری" بشمار آمده است.باین ترتیب علیرغم اوج گیری ستیزهای درون حکومتی یک باردیگر،اتحاد و همکاری گسست ناپذیر هردوجناح درمقابله با جبنش های اعتراضی و سرکوب نهادهای مدنی و مستقل ازحاکمیت به صورت برجسته ای به نمایش در آمده است. و اساسا باید گفت که سیر تحولات درون حکومتی بسوی اعمال هرچه بیشترحاکمیت یک دست و سرکوبگرانه، هدفی جزدردستورقراردادن سرکوب همه جانبه ترجنبش های سیاسی-اجتماعی نداشته و تمرکز دستگاه های سرکوب برروی جنبش معلمان و دانش جویان نشان ازهمین جهت گیری دارد.2- فازجدیدورود به "مرحله برای خود"،مستلزم عبور وفراترازرفتن از مبارزات درخود، پراکنده و خود بخودی به مبارزات هماهنگ و سازمان یافته است. دراین مرحله رفته رفته اقشارو لایه های گوناگون اجتماعی با وقوف به منافع مشترک احاد خود وکشف وجوه تمایزو تغایرمنافع خود با منافع طبقات حاکمه، به هویت اجتماعی و بالقوه خود، فعلیت وعینیت می بخشند. بی تردید، قشر اجتماعی گسترده معلمان با مجموعه درخشانی ازاعتراضات و اقدامات خود نشان داده است که درمسیر چنین فرایندی قراردارد. فرایندی که تبلور خود را در طرح مطالبات مشترک،مبارزات هماهنگ شده و دراین روزها با دفاع پرشورازخواست آزادی بی قید و شرط نمایندگان دستگیرشده وتوقف موج احضارها و بازداشت های غیر قانونی سایر فعالان کانون های صنفی، به نمایش گذاشته است. چرا که ظهورو بروز چنین روحیه ای درشرایط وقوف به منافع صنفی- طبقاتی امری اجتناب ناپذیربوده و دستگیری نمایندگان و سخنگویان تجاوز به کل پیکره تلقی می شود، که نمی توان به سادگی از آن گذشت. چنان که درپی دستگیری محمود بهشتی و اصغرذاتی، معلمان دریک واکنش بدیع با به نمایش گذاشتن همبستگی خود، حاضر نشدند بابی تفاوتی از کنارآن بگذرند وبه وعده و وعیدهای دروغین رژیم دل خوش کنند. ازهمین رو آنان در بیانیه خود به شیوائی تمام آورده اند:"حرفشان تکراری و ملال آور، ووعده هایشان توخالی وتوجیه تبعیض و ستم تااین حد آشکار،عادتی است ترک ناپذیر...". براین اساس بود که جنبش معلمان پس ازیک سری اقدامات اولیه و موردی چون رایزنی ها، تجمع دربرابر مجلس و یا قوه قضائیه و بی نتیجه ماندن این گونه تلاش ها، برآن شد که برای آزادی همکاران وسخنگویان خود دست به اعتراضات منظم تبلیغی و آکسیونی بزند. آن ها دربیانیه خود اعلام داشتند،"که این دستگیری ها بدلیل تلاش و فعالیت صنفی- مدنی و تحت الشعاع قراردادن نشست شورای هماهنگی معلمان درمردادماه و خاموش کردن ندای حق طلبانه آنان طراحی شده است...". و ضمن درخواست آزادی سریع و بدون قید و شرط همکاران خود،خواهان رفع اتهامات وارده به آنان و خانواده بزرگ فرهنگیان گردیدند و با دادن هشدار به دولت و قوه قضائیه، خاطرنشان ساختند که عدم تعجیل درآزادی هرچه سریع ترآنان موجب تبعاتی خواهد شد که مسئولیت آن برعهده کسانی است که ما را درتنگنا گذاشته و زبانمان را بریده اند و دهانمان را دوخته اند. آن ها با وقوف به این که نیل به مطالبات بدون مبارزه سازمان یافته و پیگیردست یافتنی نیست، به صرف صدور بیانیه و هشداراکتفانکرده و ودرراستای پیگیری آن ها تجمع و تحصن روزهای یک شبنه هرهفته درساعت 10 الی 12 در مقابل وزارت آموزش و پروش تهران و سایر مراکزاستان ها و شهرستان ها را دردستورکارخود قرار دادند.آن ها درهمان حال تهدید کردند که اگر اقدامات فوق به نتیجه نرسد، با بازگشائی مدارس درکلاس های درس حاضر نخواهند شد.3- جایگاه معلمان درجنبش مزد و حقوق بگیران واهمیت استراتژیک آنمعلمان با گستردگی نزدیک به یک میلیون نفر و بااحتساب خانواده های خود یک نیروی کمی گسترده و سنگین وزنی را بوجود می آورند. اما مهم ترارابعادکمی، نقش کیفی آن هاست. آن ها بدلیل داشتن آگاهی مناسب، بدلیل نیازوافر جامعه و دولت به خدمات صرفنظر نکردنی و جایگزین ناپذیرآن ها و مهم ترازهمه، بدلیل داشتن تشکل و سازماندهی نسبی، دارای قدرت چانه زنی مناسبی هستند. علاوه براین، معلمان بعنوان حقوق بگیران و زحمتکشان فکری و خدماتی، بیش ازهرقشری بطور بیواسطه ازبیدادگری ناشی ازسلطه حکومت مذهبی و آفت های تلفیق مذهب و آموزش- درجامعه ای که دولت،خود کارفرمای اصلی محسوب می شود- دررنجند. داشتن پیوند طبیعی با میلیون ها دانش آموز(جوانان) و خانواده های آنان، براستحکام موقعیت آنان می افزاید. علاوه براین ها، شیوع پدیده دوشغلی درمیان این قشر زحمتکش،هم سرنوشتی این بخش ازحقوق بگیران با کارگران و دیگر لایه های زحمتکشی را بیش از پیش تقویت کرده و به آنان در قطب کاروزحمت اهمیت ویژه ای بخشیده است. وجود صدها هزار زن آموزگار، بعنوان حلقه اتصال دهنده، امکان پیوند این جنبش با جنبش زنان را تنگاتنک می کند. خلاصه آن که مجموعه مشخصات فوق باین قشردرمیان زحمتکشان وکلیه مزد و حقوق بگیران، جایگاه ویژه ای بخشیده است که براستی دارای اهمیت استراتژیک است. ناگفته نماند که دراینجا فقط سخن از توانائی ها و ظرفیت های بالقوه و نهفته استراتژیک درمیان نیست. بلکه فراتر از آن،همان گونه که مشهود است، آن ها توانسته اند گوشه هایی از توانائی های خود را با صحنه مبارزات اجتماعی و سیاسی جاری پیوند زده و به مبارزه فعال، گسترده و رویارو با بزرگترین کارفرمای کشور ونیزقدرت سیاسی حاکم مبادرت ورزند. و درست بهمین دلیل، خواهی نخواهی بعنوان قشرمرجع وبا نفوذ دارای نقش ارزنده و شایسته ای دراستراتژی رهائی بخش علیه استبداد و ستم طبقاتی بوده و حامل جذبه سرمشق شدن و الهام گرفتن هستند.4-اگر بپذیریم که پراکندگی بین اعتراضات گردان های گوناگون زحمتکشان مهم ترین خلأ کنونی را تشکیل می دهد، واگر قبول کنیم که بستراعتراضات و دفاع از مطالبات زحمتکشان بهترین زمینه عینی را برای پیوند و تقویت همبستگی زحمتکشان از یکسو، و ترمیم گسست اپوزیسیون با جنبش های اجتماعی ازسوی دیگر را فراهم می سازد، آن گاه به اهمیت حمایت همه جانبه ازجنبش اعتراضی هم اکنون موجود معلمان بهتر پی خواهیم برد. و البته بهمان اندازه به فقدان حمایت درخور، تاسف خواهیم خورد. براستی پرسیدنی است که پس از گذشت نزدیک به 30 روز از یورش ارتجاع و بقول خود معلمان، تهاجم حاکمیت قبیله ای و انتصابی به نمایندگان آن ها، مدعیان دفاع از حقوق کارگران و زحمتکشان و هم چنین مدافعان دمکراسی و جامعه مدنی و روشنفکران و دانش جویان چه کرده اند؟. بی تردید نگاهی به این بیلان نزار، همه امان را شرمگین می سازد. آیا فعالین سایر جنبش ها ولایه های اجتماعی درمیان ده ها و گاه صدها اعتراض روزمره ودرزیرفشارها وضربات متوالی رژیم، توان درک اهمیت لحظه ونقش کلیدی مبارزه معلمان وبهره گیری ازفرصت های طلائی برای برافراشتن پرچم مقاومت دربرابر تهاجم استبداد را ازدست داده اند؟ آیا فی المثل جنبش دانش جوئی که درجستجوی گفتمان جدیداست هنوز به این بلوغ نرسیده که یک عنضر اصلی و پایه ای گفتمان جدید دفاع ازجنبش های اجتماعی و پیوند با آن ها است؟ آیا وقتی معلمان دریک فرازدرخشان مبارزاتی،اعتراض به دستگیری نمایندگانشان را دردستور کارخود می گذارند، جنبش دانش جوئی، روشنفکری، زنان، پرستاران، روزنامه نگاران و...که خود به درجاتی درگیر دشواری های مشابه هستند، به مخیله اشان خطور نمی کند که در حمایت از آنان بیانیه ای صادرکرده وفراترازآن با شرکت در تحصن روزهای یک شنبه همبستگی خود را به نمایش بگذارند؟. آیا همه ما منتظریم که تا رژیم تاریک اندیش و خودکامه حلقوم تک تک امان را فشرده ونهایتا جشن پیروزی خود را درگورستان بجا مانده برپاکند؟ و البته دراین میان انتقاد به زبان الکن و زنگ داراپوزیسیون مدافع آزادی و عدالت بیش از دیگران وارداست. چرا که آنان ازیک سو زبان ادعایشان درحمایت از آزادی و عدالت اجتماعی بلندتراز دیگران است و ازسوی دیگرفاقد دغدغه پرداختن هزینه های مبارزین داخل کشورهستند. بااین وجود آن ها از فعالیت های منفرد و فرقه ای فعالین ازیکسو و بی عملی صدها هزارایرانی ازسوی دیگر، بشدت دررنجند. درچنین وضعی آنان نیز برای برون شد از سرگشتگی وغلبه برپراکندگی و بی عملی نیازمند ترمیم گسست خویش با جنبش های اجتماعی هم اکنون موجودند.5- گرچه تاریک اندیشان خود کامه،بدلیل همبستگی معلمان و بیم ازگسترش اعتراضات آنان ناچارگردیدند، محمودبهشتی را پس از گذشت یک ماه از زمان بازداشتش بقید وثیقه 50 میلیون تومانی آزاد کنند. اما نباید فراموش کرد که اولا شمشیر داموکلوس دادگاه و محکومیت را برفراز سر وی و تشکل های معلمان آویخته اند و این با آزادی بی قید و شرط درخواست شده توسط بیانیه معلمان فاصله دارد وثانیا هنوز اصغرذاتی نماینده دیگر را هم چنان دربازداشت خود نگهداشته اند و به فشارهای خود نسبت به سایر فعالین صنفی این جنبش ادامه می دهند و ثالثا همان گونه که در سطور پیشین هم اشاره شد، سردمداران نظام درفاز جدید، تشدید سرکوب جنبش های اجتماعی و در رأس آن جنبش معلمان و دانش جویان را در دستور کارخود قرار داده اند. بدیهی است درچنین شرایطی همان طور که بیت نقل شده از بیانیه معلمان تأکید می کند" یک دست بی صداست"، تنها ازطریق تقویت همبستگی بعنوان ضرورت بی چون و چرای شرایط کنونی و نیزبا ادامه مبارزه و مقاومت می توان رژیم را به عقب نشینی و نهایتا سرنگونی واداشت.12.8.2004-21.5.83· به نقل از پلاکارد تجمع معلمان· به نقل از بیانیه مورخه 11.4.83 کانون صنفی معلمان که درآن ازجمله خواستاررفع توقیف از نشریه قلم و استعفای وزیرآموزش و پرورش و معاون وی شده است.