جرقه ای ازاعماق!
تقی روزبه taghi_roozbeh@yahoo.com
با وجود آنکه رژیم شمشیر سرکوب را با سرعت بیشتری دور سرش به چرخش درآورده تا شاید هیبتش نفس ها را درسینه ها حبس کند،اما نه گسترش دامنه اعدام ها ونه بارگشت به اجرای احکام قصاص متعلق به عهد حجر،ونه زدن شلاق به کارگران و بگیروبندهای خیابانی وافکندن آفتابه بگردن باصطلاح اراذل واوباش، ونه گرفتن اعترافات و شوهای تلویزیونی ازدانشجویان درزیرفشارو شکنجه، ونه دستگیری فعالان جنبش زنان... نتوانسته است جرقه های مقاومت را خاموش کند.آنچه که بیش ازهرچیزموجب نگرانی رژیم شده ،ترس ازبهم پیوستن مبارزه فعالین با بدنه اجتماعی وبوجود آمدن یک مقاومت توده ای گسترده است.تاکتیک اصلی رژیم نیزسرکوب فعالین وپاشیدن بذررعب وترس درمیان توده های ناراضی است.
تعمقی کوتاه به همین سیاست،دونکته را به خوبی نشان می دهد:نخست آنکه رژیم دیگر قادرنیست بدون کاربردبیشترزوروسرکوب موقعیت تاکنونی خود را حفظ کندودیگرآنکه افروزش جرقه های مقاومت دراین یا آن نقطه وباین یا آن شکل نشان دهنده آنست که باوجود همه زهرچشم گرفتن ها و بگیروبندها نتوانسته است رعب وسکون را برجامعه حاکم کند وآن را ازجوشش درونی و سرریزشدن نفرت وعصیان انباشته شده بازدارد. سرکوب ومقاومت دوروی سکه اند، اما رژیم سرمایه و تاریکی، مثل همه نظام های ارتجاعی وسرکوبگر، بابکارگیری تمامی شگردها و امکانات تبلیغی خود تلاش می ورزد که خود را به عنوان تنها بازیگرصحنه نشان بدهد وروی دیگرسکه یعنی نقش آفرینی قطب مقاومت را پنهان نگهدارد. برطبق این روایت،توان مطلق ازآن رژیم است و ضعف مطلق ازآن جنبش. گوئی که بااشباح خیالی درنبرد است واین زندانها وشکنجه ها وتازیانه ها و دارها و....برای خاموش کردن شعله مقاومت برافراشته نشده است. اینکه درهرنظامی ،وجود انواع نهادهای سرکوب اعم ازارتش وزندان و... نشاندهنده اهمیت اعمال قهربرای حفظ نظام است، واقعیتی است انکارناپذیر.بااین وجودوقتی کاراین گونه نظام ها به آنجا برسد که برای بقاء خود ناگزیرگردند که توسل به نیروی قهر را درهرلحظه وموقعیتی برسرهرکوچه وبرزنی برای ایجاد رعب وبگیروبه بند به نمایش درآورند،داستان دیگری است. بی تردید،درجوامع استبدادی وفاقد ساختارهای دموکراتیک،بدلیل تمرکز قدرت وانحصارامکانات دردست حاکمیت ارتجاع، بخش بزرگی ازاین مقاومت ها دراشکال ناپیداوزیرزمینی وباصطلاح زیرپوست جاری می شود وآنچه هم که درسطح مرئی قابل مشاهده است ،عموما یا درقالب مطالبات صنفی بیان می شود و یا گاه گداردراثرتصادمات وشکاف ها ،تکه ویاتکه هائی ازموادمذاب (درشکل شورش ها وعصیان وبا شعارهای رادیکال تر) به بیرون پرتاب می شود.
مهم است بدانیم که مقاومتی درزیرپوست جامعه جریان دارد، که گاه گدار باپرتاب تکه هائی ازخودبه بیرون گوشه ای ازماهیت غلیانی خود را به نمایش می گذاردوثانیا قدرت ترمیم وادامه کاری نبردهای موضعی را علیرغم برتری رژیم درنبردهای موضعی تأمین می کند.ازهمین روشاهدیم وقتی که یک بخش ازجنبش بطورمستقیم زیرفشارسرکوب قرارمی گیرد ودچارافت می شود، مقاومت ازجائی دیگروازنقطه غافلگیرکننده دیگری سربرمی کشد..درنتیجه،هم شاهد تداوم حرکت هستیم و هم بخش سرکوب شده مجال ترمیم خود و نفس تازه کردن را پیدا می کند.مثلا وقتی اعتراض شرکت واحد را موقتاسرکوب وخاموش می سازند،کارگران هفت تپه شروع می کنند. وقتی کارگران راسرکوب می کنند،معلمان آغازمی کنند.وقتی معلمان رابرای مدتی ساکت نگه میدارند،دانشجویان به میدان می آیند.وقتی که این یا آن دانشگاه را خاموش می کنند،این یا آن دانشگاه دیگرشروع می کند و.. . چنین است که مشعل مبارزه خاموشی نمی گیرد ودشمن هنوزخود را ازعواقب یک نبرد رهانساخته درنبرد دیگری ازنبردهای بی پایان این جنگ گریلائی گرفتارمی شود وحسرت برگزاری جشن پیروزی بردلش می ماند.
نگاهی به یکی ازفرازهای اخیر این مقاومت ودرس های آن، همین واقعیت را نشان می دهد:
خیزش میدان صادقیه(آریا شهر):طرح "امنیت اجتماعی" که درآن جوانان،زنان و حاشیه تولید (بعنوان اراذل و اوباش ومبارزه با فساد) به عنوان آماج اصلی موردتعرض قرارمی گیرند،یکی ازپروژه های مهم سرکوب با ابعادی میلیونی است که باهدف سرکوب نافرمانی مدنی-اجتماعی فرارونده و بیرون کشیدن چاشنی انفجاری شورش ها واعتراضات جوانان وزنان وزحمتکشان حاشیه تولید وحلبی آبادها صورت می گیرد.رژیم که خود بخوبی با خطر سربازکردن خشم ونفرت متراکم مردم آشناست ومیداند که چگونه آنها می توانند به مثابه نیروی ضربتی انقلاب درخیزش های عمومی نقش آفرینی کرده و هرنظام ضدمردمی باهردرجه ازصلابت را به پائین کشند ،تلاش می کند که نافرمانی بالقوه وبالفعل موجود دراین بخش عظیم ازجمعیت فلاکت زده وتحت استثمار را خاموش سازد.گوشه ای ازاین ژرفای نافرمانی مدنی-اجتماعی رامی توان دراعتراف فرمانده نیروهای انتظامی مشاهده کرد:
او درمورد علت چهارفصل کردن مقابله با بدحجابی و توجیه دلایل اعمال خشونت،می گوید اگراین فشارها نبود در تابستان سپری شده شاهد بی حجابی کامل درخیابانها بودیم! واین یعنی اذعان به وجود یک نافرمانی پرشکوه، که معنای عملی اش چیزی جزشعار مرگ برجمهوری اسلامی نیست.
شورش درمقابل پاساژگلدیس صادقیه نیز بازتاب دهنده گوشه ای ازهمین پتانسیل موجود است. نقطه شروع حرکت با دستگیری دختر جوانی باتهام بدحجابی توسط گشت ارشاد آغازگشت.،فریادهای اعتراض آمیزاین دختر وضرب وشتمش توسط گشت ارشادونیروهای انتظامی بطورخودجوش موجب مداخله عابرین وجوانان شاهدو نزدیک صحنه عمل برای جلوگیری ازبازداشت وی واعمال خشونت گردید .صدها جوان معترض، ماشین پلیس را محاصره ومانع ازحرکت آن شدندو به زدوخورد با گاردضدشورش که برای خاموش کردن اعتراض به محل درگیری فراخوانده شده بودند پرداختند.
نیروهای انتظامی که یکی ازجوانان معترض را به داخل سطل اشغال انداخته بود با خشم بیشتر مردم مواجه گردید. مردم که خواهان آزادشدن دختر دستگیرشده ازچنگ پلیس وماشین گشت ارشاد بوند، به دلیل مخالفت افسربازداشت کننده اورا بیرون کشیده و مورد ضرب وشتم قراردادند.آنها زباله ها را آتش زدند. رژیم پاساژ وشورش کنندگان را محاصره کرده وناچارگردید تاازطریق خشونت و تیراندازی هوائی به خاموش کردن آن بپردازد. پتانسیل نهفته دراین جنبش وقدرت اشتعال آن را می توان دردادن دوشعارمرگ برنیروی انتظامی ومهمترازآن مرگ برحکومت اسلامی بخوبی مشاهده کرد.خوانده شدن سرود یاردبستانی هم دراین اعتراض خودجوش نشانه دیگری ازداشتن خصلت تیپیکی این اعتراض دارد.جالب است که دستگاه های اطلاعاتی وانتظامی رژیم،با غافلگیرشدن دربرابرپتانسیل عظیم وخود جوش اعتراض مردم وشعارهای داده شده و فیلم های مخابره شده وبرای توجیه ضعف خود، شورش فوق و حضوروعملکرد این زن را سازمان یافته و ازقبل طراحی شده دانسته است!غافل ازآنکه وقتی مردم به حرکت می آیند،درمیدان مبارزه خالق انواع تاکتیک های ابتکاری می شوند که تمامی محاسبات رژیم را بهم میزند.
خودجوش بودن حرکت،دادن شعارهای رادیکال ومنشأگرفتن اعتراض ازیک موضوع همواره تصادم آمیزو کمابیش فراگیریعنی برخورد با بدحجابی، به اعتراض فوق خصلت کماپیش تیپیک وبالقوه قابل تعمیم می دهد که باید آن را به مثابه پرتاب مواد گدازه ازاعماق به بیرون وقابل مطالعه و بررسی والهام بخش تاکتیک های خیابانی بشمارآورد.جنگ وگریزفوق یک تمرین خوبی بود برای نبردهای بزرگ و آتی.نباید فراموش کنیم که باشکست رفرم سیاسی واقتصادی برای قابل تحمل کردن زندگی برای زحمتکشان،وهمراه شدن این هردو با اعمال خشونت وبرخوردتحقیرآمیز(هم چون فروبردن یک جوان درسطل آشغال)وآکنده ازحماقت تاریخی یک دولت ایدئولوژیک -مذهبی،احتمال وقوع چنین خیزش های خیابانی دورازانتظارنیست.
درحقیقت مبارزه درمحل کاراعم ازکارخانه وغیرکارخانه و واداره ومدرسه و...بدلیل داشتن هزینه های سنگینی نظیرازدست دادن شغل وهست ونیست زندگی،درتوازن قوای کنونی،نمی تواند ازحدمعینی فراتربرود..درچنین شرایطی مطالبات سیاسی عموما درپشت مطالبات صنفی سنگرمی گیرند. ولی مطالبات دربیرون ازکارخانه وبیرون ازمحل کار بسرعت سیاسی شده و خود را درطرح شعارهای رادیکال نشان می دهد. بهمین دلیل خطاست اگر که سطح مبارزه درمحل کاررا به تنهائی شاخص سطح موجود مبارزه درجامعه و کارگران دربیرون ازمحل کار، بحساب بیاوریم. چنین تصوری می تواند ،فعالین سیاسی وعناصرپیشرووآگاه را درارزیابی ازظرفیت های مبارزاتی موجود دچارخطاکرده واز ابرازواکنش به موقع ومؤثر دربرابر رویدادهائی بازداشته واو راغافلگیرکند.ازهمین رو ترکیب مبارزات درمحل کار، با مبارزات خیابانی والبته با درنطرگرفتن تفاوت وقواعدهرکدام ازآنها،انطباق بیشتری با ظرفیت های واقعی وموجود مبارزاتی دارد. بهمین دلیل پیشبردمبارزه درمحل کار و حول مطالبات صنفی ،ضمن داشتن آمادگی برای مداخله وارتقاء نبردهای بیرون ازمحل کارودانشگاه ومدرسه واداره و... راه خروجی برای بیرون آمدن مبارزه از ازتنگناهای موجود درکارخانه ها ودرمحل کار بازمی کند. اساسا این دومبارزه مکمل همدیگرمحسوب شده وترکیبشان فضای مناسبی برای تغییرتوازن قوا و پیشروی و پیوستن دوشط خروشان مبارزه به یکدیگربرای گذربه نبردهای بزرگ را فراهم می سازد.
2008-03-03-13-12-86
http://www.taghi-roozbeh.blogspot.com
*- خبرزیر،نیزتأییدکننده خصلت بالقوه تیپیک شورش صادقیه است.همانطورکه این خبرمی گوید ماجرای صادقیه، سردمداران رژیم را به دلیل ترس ازشعله ورشدن این گونه اعتراضات به خصوص درآستانه انتخابات تاحدی محتاط ساخته است. بی شک رفتاررژیم بنابرمصداق "نیش عقرب نه ازره کین است،اقتضای طبعش این است"موقتی است.ولی همین رفتارهم نشان میدهد که تاچه حد تداوم وگسترش این نوع مقاومت ها می تواندبتدریج، باتضعیف روحیه رژیم وافزایش اعتماد به نفس جنبش مقاومت،معادلات صحنه مبارزه را عوض کرده و او را وادار به عقب نشینی کند.واگربپذیریم که تاکتیک های توده ای را کسی ازبیرون جنبش نمی آفریند،بلکه این خود جنبش هاهستند که درمیدان عمل جلوترازهرکس این تاکتیک ها را می آفرینند،پس خیره شدن به جوانه های رویش این نوع تاکتیک ها و بیرون کشیدن وجوه تعمیم پذیرآن توسط فعالین وعناصر آگاه ترجنبش ها،دارای اهمیت است. خبرمزبورچنین است:
" به نقل ازسلام دموکرات:اخیرا عابران پیاده در خیابان ها و میادین تهران شاهد تغییر در رفتار گشت های ارشاد با مردم می باشند.
در ماه های اخیر شاهد حضور نیرو های سرکوب گر خصوصا زنان پلیس برای برخورد با نوع پوشش افراد و به ویژه زنان در میادین شهر های بزرگ از جمله تهران بودیم که تا کنون به علت رفتارهای خشن و اهانت آمیز ایشان با مردم باعث ایجاد درگیری های بسیاری گشته اند. که آخرین نمونه ی ان را در میدان صادقیه (آریاشهر) شاهد بودیم.
در چند روز اخیر البته شیوه برخورد های گشت ارشاد تغییر کرده است البته عواملی چون نزدیکی به ایام انتخابات و ترس حاکمیت اسلامی از اوج گیری نارضایتی مردم و اعتراضات و مقاومت هایی که از طرف زنان رو به گسترش نهاده است و... همه و همه باعث شده که این پلیس ها در میادین بزرگ شهر مثل ونک، هفت تیر، انقلاب، تجریش، صادقیه ، میرداماد و... تنها به تذکر دادن اکتفا کنند و از تعداد بازداشت های خود به شدت بکاهند . البته اغلب تذکرات این نیرو های سرکوب گر با بی تفاوتی یا بعضا پرخاشگری مردم خصوصا زنان جوان مواجه می شود. ".
No comments:
Post a Comment