استراتژی
محکوم به
روزمرگی ؛
استراتژی
محکوم به مرگ
است
نگاهی
فشرده به چند
نمونه ازاین
تنگناهای
همزمان ومقارن
با سالگرد22
بهمن که رژیم
را محاصره
کرده و گلویش
را درآستانه 22
بهمن می فشارد
گویاست:
1-درستیزباخود.رژیم
جمهوی اسلامی
اکنون قبل
ازهرچیزبا
خود وبا کیان
خود درستیزوتصفیه
حساب است.
اکنون همه
منتقدین خودی
و هرکسی که باسازاستبداد
مطلقه ولی
فقیه نرقصد،
اسب تروای
دشمن محسوب می
شود.این که
صداو سیما وسایردستگاه
های تبلیغاتی
رژیم،ازترس
بدآموزی به
جوانان خشمگین
و برای بقاء
خود ناچارشده
اندکه به
سانسورانقلاب
57و پخش گزینشی تصاویروسخنان
وفیلم های حتی
پخش شده درطی
این سالها به
پردازند
بقدرکافی گویاست.همانطورکه
میدانیم تبعات
اعمال این
سانسورموجب
اعتراض "بیت
خمنیی
ویادگارامام "شد
که منجربه ارسال
نامه تندی
ازجانب وی به
ضرغامی ،مدیرمسئول
صداوسیما و
برگزیده
خامنه ای
گردید. واکنش
تند ضرغامی و حمله
کیهان به
"یادگارامام"
درکنارحملات
سایرمهره های
ریزودرشت
ومجیزگوی
خامنه ای
بروشنی خوره
ای را
که بجان رژیم
افتاده به
نمایش می
گذارد.ویا
وقتی که رژیم
ناچارمی شود
درآستانه
بزرگذاشت
میلاد خود،هراسان
وعجولانه
فرزند بهشتی ازبنیان
گذاران اصلی
نظام راقبل
ازمرگش
اززندان به
بیمارستان
وخانه اش بفرستد،تا
خود را
ازمباشرت به مرگ
احتمالی او
نجات دهد،نمونه
برجسته دیگری
ازمحکوم شدن
به روزمرگی
است. آزادی تاجیک
مشاور
خاتمی
اززندان اوین
درآستانه 22
بهمن برای
مشارکت دریک
شوی
تلویزیونی
نیز نشان دهنده
اوج استیصال و
تلاش
مذبوحانه
اوبرای ایجاد
باصطلاح تشتت
وآشتفتگی
درصفوف بهم
آمده مردم درآستانه
22 بهمن است.
این
آشفتگی و
روزمرگی
درسخنان
خامنه ای
نیزبرجستگی
کامل دارد:یکی
دوهفته پیش
ازغبارآلودبودن فضاسخن
می گفت و
اکنون ازشفاف
شدن فضا، بدون
آنکه برکسی
معلوم شود
دراین فاصله
براستی کدام
غبارو تیره گی
فرونشست و چه
عامل تازه ای
صحنه سیاسی را
دگرگون
کرد.مطابق
ادعای خامنه
ای مرزها روشن
ترشد وصفوف
مردم
وازنامردم
روشن
متمایزگردید. تادیروز
ازخواص وبخشی
ازملت
سخن می گفت
اکنون
ازضدانقلاب
وازکسانی که
دیگر جزوملت
نیستندو
لابدیا باید
پاکسازی شوند
و یا
ازکشوربیرون
رانده شوند.
2-درستیزبا
مردم:
برای هراس
افکنی،
شمشیرمحاربه
واعدام
جوانان و فرزندان
دستگیرشده
مردم را
برفرازسرآنها
نگهداشته است.
هم چون گرگ وحشی
باهجوم
گسترده ودستگیری
چندین
هزارنفردرآستانه
22 بهمن تعدادزندانیان
سیاسی را به
بالای
6000هزارنفریعنی
دوبرابرزندانیان
زمان شاه
رسانده است. رفتاررژیم
تردیدی باقی
نمی گذارد که
دولت آنها را
به مثابه
گروگان،برای
باصطلاح رام
کردم مردم
عاصی و به جان
آمده ازستم
وقلدری غنیمت
گرفته است.بی
شک حکومتی که
بجای دفاع
ازامنیت
شهروندانش،
با چنین زبانی
با آن ها سخن بگوید،باید
درانتظار
دروکردن
طوفان های
سهمگین تری باشد.
این گونه
رفتارهانشان
میدهند که در"عقل"
لحظه بین
حاکمیت ایجاد
رعب و هراس تنها
وسیله ای است برای
رساندن
امروزبه فردا.
وخوب می داند
که اگرکمی از
فشاربرفنرفشرده
شده بکاهد
ممکن است دربرابرجهش
عظیم نیروی
واکنشی آن نه
ازتاک ماند
نشان و نه
ازتاک نشان.
بااین وجود
همه
نیرووتوان
خویش را برای
بسیج
داروندارخود
در22 بهمن
بکارگرفته است
تا آن را تحت
عنوان حماسه
50میلیونی
دربوق های تبلیغاتی
بدمد وبا این
سرمایه کذائی
ورسواشده به
دادوستد ومعامله
و اساسا سرکوب
بیشتر به
پردازد. باین
ترتیب است که
همه مسیرده
کیلومتری را
با دوربین های
فیلم برداری
وبانصب بلندگوهائی
که مردم
ازمشارکت
فعال به
ترساند و
بتواند به
خیال خود صدای
جمعیت را
خاموش کند،مزین
کرده است.هدف
مصادره
تظاهرات مردم وواریزکردن
آن بحساب خود است.
3-درستیزبا
بیرون ازخودو
خارج.(افکارعمومی
ودولتها):نامه
اعتراضی 150
روشنفکرجهان،
ویا نامه
اعتراضی دهها
برنده جایزه
نوبل و... بخوبی
ازجایگاه
نظام حاکم
درافکارعمومی
جهان پرده
برمی دارد.
ازسوی دیگر
اعلامیه
مشترک آمریکا
و اروپا درآستانه
22 بهمن
وهشدارنسبت
به سرکوب
مردم،نشان میدهدکه
تاچه اندازه
جهان چشم وگوش
خود را برصحنه
فردا وعملکرد
رژیم
دربرابرمردم
دوخته است.
روزمرگی
درحوزه
مناسبات با
جهان وازجمله
مواضع چرخان
وسیال درمورد
بحران هسته ای
تا بدانحداست
که هیچ دولتی
ذره ای
اعتبارواعتماد
به سخنان
وزیرامورخارجه
ورئیس جمهور وسایر
دولتمردان
ندارند.
بیم وامید
درچنین
شرایطی است که
مردم دروضعیتی
آکنده ازبیم
وامید که
ازمشخصات
دوره های بحرانی
است خود را
آماده شرکت
در22 بهمن می
کنند. بی شک
بیم برخاسته
از واقعیتی
است غیرقابل
انکار. وچندان
غیرطبیعی
نیست برای
کسانی که هزاران
گروگان ازآنها گرفته
شده است وباانواع
تهدید ها و
فشارهای
گوناگون
مواجه هستند. با این
وجود این امید
ونگاه به
آینده است که
حرف اول را می
زند. فرایند
تشدیدمحاصرهو
فروپاشی رژیم،آنها
را به پیش می
راندولاجرم بربیم
وسکون
ودرجازدن
غلبه می کند.
آن ها دریافته
اندکه بدترین
چیزرهاکردن
مارزخم خورده
به حال
خوداست. تنها حرکت
به جلووحضورمیلیونی
وگسترده است
که که
باافکندن
لرزه بر اندام
دشمن وی را
ازچکاندن
ماشه واعمال
خشونت و اعدام
بازمی دارد.
پادزهرهراس
افکنی جزبی
اثرکردن آن
ازطریق
مشارکت
گسترده نیست.واین
چیزی است که
خوشبختانه
مردم به آن پی
برده اند.بی
شک رژیم با
زدن خود به
کری و اتخاذ
تاکتیک گرازهای
وحشی،فقط
گورخود رامی
کند.گشوده شدن
مغاک ها وحفره
ها درشرایط
آغشته به حالت
جنگی ودرشرایطی
که رفته رفته توده
های مردم به
پارتیزانهای
همه
جاحاضرتبدیل می
شوند،هرلحظه
وهرزمان می
تواند
غافلگیرانه
دهان بازکند
ورژیم را به
قعرخود
فروببرد.مثلا
با
تمرکزدرتهران
وقتی
ازشهرستان ها
و پشت سر غافل
می شود،ویابازشدن
شکاف های
درونی
نیروهای
سرکوب و... ده ها
وصدها
اگردیگر.مهم
آنست که
بدانیم که دربسترتداوم
نبرد،گذشت
زمان به
ضرررژیم است
وآینده ازآن
جنبش.
No comments:
Post a Comment