بازهم
درباره پوست
اندازی
سازمان
اکثریت
کدام
نمایندگان
مستقل مجلس؟!
کدام
اپوزیسیون
متحدشده حول
استراتژی
انتخابات
آزاد؟!
کدام
جامعه جهانی
وکدام نوع کمک
ها؟!
چشمی به این
سو وچشمی
به آن سو!
هرچه زمان
می
گذرد،بهترمعلوم
می شود که
سازمان اکثریت
که
علاقمنداست
هم چنان "ردای
چپ" را بردوش
خویش بیافکند
وازآن مایه
بگذارد،درحال
پوست اندازی
جدیدی
است.البته
ناگفته نماند
که اکثریت هیچ
وقت
ازعملکردخود درسالهای
پس ازانقلاب
انتقادی ژرف
ومعطوف به
ریشه ها نکرده
است مگربرخی
انتقادات
سطحی وصوری برای
ماندن روی آب
و حفظ
استعدادموج
سواری.
بنابراین پوست
اندازی جدید
نمی تواند
چیزی جز صراحت
دادن به همان
بنیان های
بازمانده- که دراساس
وکنه خود
آستان بوسی
قدرت های
برترصحنه
سیاسی است-
دروضعیت جدید
باشد.
دراین راستا
پوست اندازی
جدیداکثریت
بناگزیر
محصول توازن
نیرو و
برآیندکشاکش
رویکردهای گوناگون
وبرترصحنه
سیاسی است:ازیکسو
هم چنان چشم
به تحول ازدرون
رژیم جمهوری
اسلامی بحران
زده برای
گشوده شدن
دریچه ای بسوی
"دموکراسی"
دوخته است، که
خود را طی
سالهای اخیر
دردخیل بستن به
امامزاده
سبزهائی نشان
داده است که هم
چنان درسودای
اصلاح نظامند.
وازسوی دیگرنگاهش
را به
کمپ قدرت های
بزرگ و اپوزیسیون
دلبسته به آن
دوخته است. با توجه
به تحولات
منطقه
وازجمله لیبی
وسوریه
و...وطلیعه نشانه
هائی ازغروب
عمررژیم
اسلامی،این
جریان سعی می
کند که سهم
شایسته ای
وحضورفعالی
دراین کمپ
داشته باشد.
درهمین راستا،
شاهد تلاش های
مشترک این
جریان با
جریانات
دیگربرای
ایجاد چیدمان مناسبی
ازعناصر
پراکنده برای
شکل گیری یک
اپوزیسیون
فعال، اعم ازلیبرال
چپ ها،جمهوری
خواهان، حامیان
رژیم پیشین
سلطنتی، وجذب
سبزها تا آنجا
که ممکن است،هستیم.به
موازات آن هم چنین
شاهد صیقل
دادن به
مفاهیمی هم چون
اتحاد
فراگیر، آشتی
ملی، دموکراسی
فراگیر( وبهمان
اندازه بی یال
ودم واشکن )ومقولاتی
دوپهلو وبی
خاصیت هم چون
انتخابات آزاد
تحت عناوین
پرطمقراقی هم
چون استراتژی
مرحله ای نیز
هستیم. آنچه
را که اکثریت
سعی درآن ِ
ازخود کردنش
دارد،چیزی
جزپروژه
ساخته
وپرداخته،قدرتهای
بزرگ غربی و
کمپ بورژوازی
رقیب ومخالف
جمهوری
اسلامی نیست.
پروژه ای که
شکل دادن به
یک اپوزیسیون
با یال ودم
واشکن
وازجمله با
حضورواتیکت چپ
اخته شده بخشی
ازسناریوهای
آن را تشکیل
می دهد.آنچه
که اکثریت
بهمراه
اقمارنزدیک
به خود، تحت
عنوان تشکل یا
اتحاد بزرگ "چپ"
مشغول ساخته
وپرداختن
آنست
نیزدرخدمت
ایفاء همین
نقش است.
آنچه که
باعث شد
باردیگراین
پوست اندازی
را زیرذره بین
بگذارم،میزگرد
صدای آمریکا دربرنامه
افق پیرامون
ارزیابی
ازانتخابات
اخیر مجلس
شورای اسلامی
بود *که با
حضورنماینده
این
سازمان-بهروزخلیق-وآقایان
عباس میلانی واکبرگنجی
صورت پذیرفت.
ازاین که
اکثریت
درسایه جهت
گیری های
اخیرخود
ظاهرا توانسته
به حلقه
مصاحبه
شوندگان این
رسانه نزدیک
ترشود
بگذریم، آنچه
که دراین
گفتگوجلب
توجه می کردمواضع
به شدت راست
آقای خلیق به
عنوان
نماینده
اکثریت بود،که
الحق کمترین
نتیجه اش آن
بودکه رزرو
جایگاه سمت
راست گنجی
وحتی میلانی
رابرای ایشان
تضمین کرد.
آنچه که مواضع
آنها را
ازهمدیگر
متمایزمی
کرد،تمرکزایشان
برسه نکته
زیرین بود:
نخست
آنکه معلوم شد
یک جریان 94
نفره منفرد ومستقل
ازلیست
حاکمیت
وجریانهای
شناخته شده
ووابسته به آن
(بخصوص
درشهرستانها )
توانسته است
ازهفت خوان
فیلترهای
رژیم وشورای
نگهبان
مارخورده وافعی
شده عبورکرده
و واردمجلس بشود.باین
ترتیب نمایشی
ترین وکنترل
شده ترین انتخابات
رژیم اسلامی
که باتحریم
گسترده ای
همراه
بود،آنچنان
هم که ادعا می
شود بسته
وگزینشی
نبوده است! دراین
رویکرد
تاکتیک حرکت
با چراغ
خاموش،
منفردبودن
وخارج از لیست
رسمی باندهای
غالب
قرارداشتن،
ونیزوابستگی به
اقوام وجریان
های محلی به معنی
مستقل بودن
نمایندگان
تلقی شده است.
اوالبته برای
این سؤال که
چگونه ممکن
است
درانتخاباتی
این چنین
امنیتی
وکنترل شده، عناصرمستقلی
توانسته اند
ازهفت خوان رژیم
گذشته باشند
ونیزتجربه
کارکرداین
نوع نمایندگان
دردوره های
قبلی پاسخی
نداشت. بی تردید
بهترازاین
نمی شد
انتصابات
رژیم را
تطهیرکرد. پاسخ
به این سؤال
هم که چگونه
می توان
همزمان با
ادعای این
تعداد
نماینده
مستقل، از سیاست
تحریم وادعای
سناریوی
ازقبل تعیین
شده
"انتخابات"
دم زد،البته خارج
از فهم افرادمتعارفی
امثال نگارنده
است.
نکته
متمایزکننده
دیگر، ادعای ایشان
درمورد معجزه
شعارانتخابات
آزاد به عنوان
ترجیع بند
آغازوپایان
سخنانش بود که
گویا توانسته
است
اپوزیسیون
چندتکه را
بسیج کرده و
دورهم جمع کند.گرچه
روشن نساخت که
معجونی بنام
انتخابات
آزاد که
لباس
فاخراستراتژی
را هم برتن
دارد چگونه می
تواند
جریانات با
رویکردهای
مختلف به جمهوری
اسلامی را
بایکدیگر
متحد کند
واساسا چنین
انتخاباتی
تحت چه شرایطی
قابل برگزاری
است؟ آیا
انتخابات
واقعا آزاد
اساسا باوجودجمهوری
اسلامی قابل
جمع است یا
سرنگونی رژیم
یکی از پیش
شرط های تحقق
آن است؟ جالب
است که دراین
مورد نیز نظر دیگر
گفتگوکنندگان
با توجه به
مواضع شناخته
شده راستشان، رادیکال
ترازمواضع
نماینده
اکثریت بود.
نکته سوم
مورد تأکید
ایشان ضرورت کمک
گرفتن ازخارج
بود.آقای خلیق
کمک گرفتن
ازجامعه بین
المللی را امری
بدیهی عنوان
می کرد،بدون
آنکه با صراحت
وبطورشفاف
معنای این
جامعه بین
المللی
ومحدوده ونوع
کمک ها ومنابع
کمک کننده را
روشن کند.
دراین مورد هم
البته درقیاس
با مواضع دوگفتگوگر
دیگر که
خواهان روشن
شدن محدوده
های آن بودند،
ولااقل برحسب
ظاهر با مداخله
نظامی ویا
اخذکمک های
مالی
ازدولتها مخالف
بودند، مواضع
اکثریت بشدت
راست بود که
دیگران باید دربرابرش
لنگ می
انداختند.
درهرحال درکل
این گفتگو هیچ
نشانه روشن
وصریحی
ازمواضع یک
جریان مدعی
چپ،ادعائی که
این جریان
همواره با خود
یدک می
کشد،دیده نمی
شد.هیچ کلام
صریحی درمورد
محکوم کردن
مداخله نظامی
یا محاصره
وتحریم
اقتصادی
ازاین جریان
شنیده نشد.
براستی درمورد
سازمان
اکثریت
وسمپاشی آن به
مثابه یک
جریان چپ
دراذهان نسل
های جدید چه
می توان کرد؟
تجربه بیش
ازسه دهه نشان
داده است که
امیدی به
تغییروتصحیح
مواضع پایه ای
دراین جریان
وجود ندارد
وحتی فشارازپائین
وازبیرون هم
برای
تغییراساسی
آن جزکوبیدن آب
درهاون نیست.گوئی
این سیاست با
شیر آمده است
وباجان
بدرخواهد رفت.
تازمانی که عناصرومصالح
کهن
وبازمانده هم
چنان شاکله وساختاراصلی
این جریان را
تشکیل می دهند
امیدی به
تغییرآنها
نیست. بنابراین
آنچه می ماند
ومربوط به چپ
می شود،نه
امید به
تغییرسیاستها،بلکه
ممانعت ازسوء
استفاده این
جریان با انتساب
خود به چپ
وبهره گیری
ازباصطلاح
پیشینه ومیراث
گذشته خود وچپ
است.امری که
ازقضا
سایرجریانات
بورژوائی نیزبی
میل نیستند
ازهمین جنبه و
بازی باهمین
کارت، به بهره
برداری
بپردازند. بنابراین
اگرامیدی به تغییراین
سیاست ها وجود
نداردکه
تجربه همین را
نشان می
دهد،می ماند
فشار فعالین
چپ ومدافعان
سوسیالیسم
ازپائین
وازبیرون،
باهدف افشاء
مستدل ماهیت
غیرچپ ودگردیسی
شده این جریان،
باهدف ممانعت
از سوء
استفاده این
جریان و هم
چنین کمپ
بورژوازی
ازاتلاق آن به
چپ درمیان نسل
های جدید .
بی تردید
اکثریت مثل
هرجریان
دیگری حق
ابرازمواضع وبطریق
اولی تغییرآن
تحت هرشرایطی
را دارد وکسی
نمی تواند
نسبت به آن
معترض باشد،اما
مسأله اصلی
دراینجا نه
ابرازنظرویا انکارحق
تغییرآن،بلکه
انتساب خود به
اردوی چپ- اقدام
به زدن
راهنمای چپ
وپیچیدن به راست-
برای فریب
دیگران است.بازی
بااتیکت چپ
دربساط
بورژوازی
برای تشتت
اردوی چپ
وفریب دیگران اگربقدرکافی
افشانشده
باشد، برای
صفوف چپ همیشه
زیان بار بوده
است. واین درشرایطی
است که
همه مؤلفه های
بدیهی واصلی
وشناخته شده
چپ (نظیرمبارزه
ضدسرمایه
داری ومخالفت
با مداخله
ووابستگی به
اردوی سرمایه ،مبارزه
علیه جمهوری
اسلامی وهمه
جناحها ووابستگان
به آن،تقویت صفوف
مستقل اردوی
کاروزحمتکشان
ونه کمپ
بورژوازی و....)
توسط این
جریان آشکارا
نقض شده وچوب
حراج زده می
شود.ازهمین رو
باید تلاش کرد
که این
بار،ظهوردرفازکمدی،توسط
اکثریت (واعوان
وانصار ویا متحدین
دیروزوامروزش)
بنام واقعی
خود وبنام آنچه
که واقعا
هستند صورت
گیردتا
سربزنگاه،هم
چون راه
پیمائی به سوی
بیت "امام خمینی"
برای بیعت
دراوایل
انقلاب بهمن 57،نتوانند
صفوف چپ را
ازدرون فلج
وبی اراده کنند. این مسأله
بویژه
درشرایطی که
چپ دربستربحران
فزاینده جهانی
باسیمای
رادیکال
وضدسرمایه
داری خود مجددا
سربرمی
کشد،وازقضا یکی از
دلایل تمایل
این جریان
نسبت به الصاق
اتیکت چپ به خود
است،واجد
اهمیت است.
No comments:
Post a Comment