Tuesday, February 27, 2018

تلاش ناشیانه بی بی سی در گفتمان سازی

تلاش ناشیانه بی بی سی در گفتمان سازی!
وقتی انباشت ثروت روح آدمی را صیقل می دهد...
این یکی از بی مایه ترین و می توان گفت مضحک ترین برنامه های پرگاربود در عین حال که هدفی مشخص را هم تعقیب می کرد:
۱-چراهدفمند؟: خودتم و موضوع بحث دقیق و حساب شده گزین شده بود و مرتبط با فضای ایران و دارای هدف مشخص در شرایطی که جنبش مطالباتی و زحمتکشان اوج می گیرد و شعارنان و آزادی در خیزش دیماه مطرح می شود و کفگیرعدل اسلامی بدجوری به ته دیگ می خورد که خامنه ای هم ناچار می شود رسما شکست نظام را به پذیرد و نگرانی خویش را از اعتراضات کارگران و خطرآن اعلام کند، در شرایطی که فساد و بخوربخورنجومی ثروت های اجتماعی عالمگیرشده است…
در زمانی که زبان دراز دولت مدافع تعدیل ساختاری و اصلاح طلبان و هم چنین جماعت لیبرال ها الکن شده …شعارمخالفت با خصوصی سازی به یکی از شعارهای مهم کارگران ومعلمان و دانشجویان در حوزه های اقتصادی و فرهنگی تبدیل شده است … در چنین شرایطی البته دوپینگ بورژوازی و اعاده حیثیت از ثروت اندوزی و سرمایه داری به یک «واجب عینی» تبدیل شده است… و بهمین دلیل این وظیفه از هیچ کس ساقط نمی شود و بی بی سی هم مکلف به انجام آن است… در کل این بخشی از وظیفه گفتمان سازی است در شرایطی که گفتمان های مدافع وضع موجود دچارتنگناشده اند و بی بی سی با هوشیاری در راستای گفتمان سازی به جنگ گفتمانی رفته است که نگران برآمدآن در شرایط بیکاری و شکاف طبقاتی و فساد به گفته گرداننده و مهمانش به جنگ پیشداوری جامعه ایران در مذمت ثروت رفته است: خدمتی به یکسان برای رژیم و لیبرال ها.
۲– چرا بی مایه ترین؟: انگار که یکی از شرکت کنندگان اصلا در این دنیا زیست نمی کند و مستقیما ازقعرچندین قرن عقب تر مستقیما به این نشست دعوت شده باشد! مدعی بود که ثروت در بازار بطورطبیعی در جامعه توزیع می شود. نباید از جانب دولت بازتوزیع شود… فکرمی کرد که با گفتن این سخن که ثروت وجود ندارد بلکه تولید می شود چنان حرف مهم و مشعشانه ای میزند که اگر درک شود همه این بحث های مربوط به نابرابری و عدالت و توزیع ثروت و….و غیره دود می شوند می روندهوا… مدعی بود ثروت روح ادمی را صیقل می دهد و نابرابری امری پسندیده و محرک پیشرفت هستند. خوب اگر ثروت روح دارنده آن را صیقل می دهد، پس معلوم می شود که اکثریت محروم از آن لابد آدم نیستند که بخواهند روحشان را صیقل بدهند. برخی ادعاهایش از شدت هذیان آدمی را چهارچشم می کرد… مثلا مدعی می شد که عدالت ربطی به توزیع ندارد بلکه به رفتار و کردارآدم ها مربوط است. مالکیت بزرگترین کشف تمدن است.. از سوی دیگر همه مدافعان عدالت را متهم به عدالت توزیعی می کرد که گوئی هیچ توجهی به تولید ندارند… و در همین رابطه سخنان و ادعاها و اتهاماتی را به مارکس می زد که تنها می تواند از سوی سخیف ترین و بی مایه ترین یک فردعامی و متعصب زده شود. یعنی او را متهم می کرد که به تولید توجه ندارد و اهمیت ثروت برای رشد و غنای انسان ها توجه ندارد! چنان ادعاهای مسخره ای که انسان هاج و واج می ماند که این کارشناس اصلا چیزی از مارکس خوانده است یا نه؟ دریغ از یک تذکرکوچک گرداننده و یا دیگرگفتگوکننده نسبت به این چرندیات و تحریف های عمدی … در هرحالی که هرکس کوچکترین اطلاعی از سخنان مارکس داشته باشد و حتی هربورژوای متعادلی این را می داند که مارکس برخلاف «سوسیالیست های» تخیلی و باورمندان به عدالت توزیعی، تکیه اصلی اش بر تولید و مناسبات تولید بوده است و ریشه شکاف طبقاتی را در مناسبات تولیدی می داند.. در حقیقت گفتگوکنندگان با خلط مبحث بین فوایدثروت با انباشت ثروت در دستان عده معدوی در کنارفقراکثریت بزرگ جامعه، ماهی مرادخود را صید می کردند.

۳
– ادعای دیگر او این بود که سرمایه داری و بازار دنیای آزاد به همه این مشکلات و مسائلی چون عدالت و ایجادتعادل پاسخ مطلوب داده است.. و گویا همه این چرندیات و بافته های ذهنی واقعیت دارند. … کسی به او نگفت که اگر راست می گی که جواب داده است پس دوقطبی شدن یک درصد و ۸۸ درصد ثروت چهان و شکاف های طبقاتی مطرح شده در گزارش اکسفام به مجمع سرمایه داری چه بود؟ و دهها و صدها عدم تعادل دیگرچیست و بازار کی می حواهد به آن ها تعادل بدهد… و این که به ما نشان بدهد که اصلا چنین بازارخودمختاری در کجا وجودخارجی دارد و مگر د ولت و بانک های مرکزی دائما در حال رصدامورسرمایه و بازار و… مداخله در آن نیستند. وقتی اوباما تریلیون ها دلار به بانکها و بازارتزریق کرد شما کجا بودی که به دخالت دولت در بازار واقتصاد اعتراض کنی؟ مگر اکنون در‌آمریکا دولت ترامپ در حال انجام بی سابقه ترین و خشن ترین مداخله های دولتی به نفع این یا آن بخش سرمایه داری و علیه آن چه که مبادلات و تجارت بازارآزادخوانده می شود با هدف تبدیل آمریکا به قدرت برترجهان و اعمال یک سیاست های یک جانبه گری در عرصه اقتصادی نیست… از قضا پدیده ترامپ یعنی بهم زدن قاعده «بازازآزاد» به مددبکارگیری رانت ابرقدرتی به سودآمریکا. اما آن چون آن جا مداخلات دولت بسودسرمایه است صرفنطر از این یا آن بخش سرمایه، این حضرات لال مانی می گیرند و وقتی کوچکترین حرکتی خلاف آن دیده شود که ممکن توسط اعتراضات به دولت نحمیل شود با فریاد سرزنش مداخله دولت، گوش عالم را کر می کنند….
فضای نشست و چینش آن چنان بود که هیچ کس جرئت نکرد و بخود اجازه نداد از واژه استثمار وبهره کشی که از قضا درعرصه تولید، سخنی به میان بیاورد. یکی از فصل الخطابی سنت و سنت های متخلف در کشورهای مختلف برای درجه مداخله در بازارآزاد و یا توزیع ثروت سخن می گفت و دیگری از فصل الخطابی دست نامرئی بازارآزاد (تئوری ناب) ادام اسمیت در قرن بیست و یکم. اما این سخنان در زمانی و جهانی گفته می شود که نتیجه و نقش «بازارآزاد» در همان کشورهای آزاد امروزه جلوی چشم همه است: مولد بزرگترین عدم تعادل تاکنونی جوامع بشری در تبعیض و بهره مندی از ثروت های اجتماعی وبا ویرانی در طبیعت شده است… امروزه ابعادنجومی و پی آمدهای ناگوارآن این روند غیرقابل کتمان است و گزارش های خودمدافعان سرمایه داری مثلا در داووس نسبت به آن آژیرخطر می کشند… گو این که گوشی بدهکارنیست چون دولت ها خود به خادمان کامل سرمایه تبدیل شده اند…..

No comments: