تحریم ها، اعتراضات و بدیل ها
بوش پسر با شعاریا با ما یا برما واردجنگ با افغانستان و سپس عراق شد و... جهان را واردفازجدیدی از بحران های منطقه ای و جهانی کرد. اکنون ترامپ همان کار را منتها با توسل به حربه اقتصادی با شعاریا بازارآمریکا و یا بازارایران انجام می دهد. اگر در آن زمان یک جانبه گرائی درحوزه نظامی صورت می گرفت و بوش سعی داشت که از پوشش مجوزهای سازمان ملل هم بهره بگیرد (البته با دادن اطلاعات دروغ پیرامون سلاح های شیمیائی کشتارجمعی و....)،
این بار این یک جانبه گرائی عمدتا در حوزه اقتصادی متمرکزاست و نیازی هم نه فقط به مجوزها و توحیهات سازمان ملل نیست، بلکه علیرغم قطعنامه مصوب آن و گزارش های آژانس هسته ای صورت می گیرد که بخودی خود نشان دهنده آن است که دولت آمریکا تا چه حد به مقررات و پیمان ها و نهادهای رسمی وجهانی پس از جنگ دوم جهانی پای بنداست. از همین روبحرانی که اکنون روی ایران کانونی شده است علاوه بررنگ و بوی منطقه ای دارای وجه جهانی است و با رقابت قدرت های بزرگ و تلاش دولت آمریکا برای فرادستی در تحمیل منافع و مطالبات خویش بر رقبا و اروپا و روسیه و چین آمیخته شده است..... با این همه در اقتصادجهانی شده به موازات رقابت های سنگین اقتصادی و سیاسی، در عین حال منافع این قدرت ها سخت به هم تنیده شده و موجب نمی شود که آن ها به خاطرمنافعشان در ایران بطورکامل رودرروی سیاست های ترامپ قرارگیرند. بهمین دلیل به شکل کج دار و مریز سعی می کنند که با استفاده از سوراخ سنبه های اقتصادجهانی مثل تشویق شرکت های کوچک درباغ سبزی به رژیم ایران نشان بدهند. با این همه در اقتصادجهانی این دولت ها و قدرت های سیاسی نیستند که سمت و سوی حرکت سرمایه ها را تعیین می کنند. نگرانی آن ها پیرامون مسائل منطقه ای و یا برخی سیاست های داخلی هم مزید برعلت می شود که حمایت های زبانی سیاستمداران اروپائی در عمل و عرصه اقتصادی وسرمایه گذاری ها در واقع حکم قطره چکانی پیداکند.
البته موقعیت دولت آمریکا و سیاست های او نیز چندان مستحکم و خالی از شکنندگی نبوده و قادر به تداوم درازمدت آهنگ خود نیست و بعیداست که بتواند صادرات نفت ایران ، و یا درامدارزی ایران را آن گونه که ادعا می شود به صفر برساند، اما اولا در کوتاه مدت با توجه به برتری های آمریکا چنان که تا کنون هم چنین بوده تاثیرات مخربی بر اقتصادایران و در آمدهای رژیم، و بویژه کاهش قدرت خریدزحمتکشان و گسترش دامنه فقر و فلاکت عمومی گذاشته و خواهد گذاشت و ثانیا آن چه که ترامپ را بانجام این سیاست ها و تشدیدفشارها تشویق می کند، اعتراضات داخل ایران و موقعیت رو به ضعف رژیم است. تحت چنین شرایطی است که دولت ترامپ هم، توسل به چماق (تحریم ها ) و هم، هویج (مذاکره) را روی میزنهاده است...
جمهوری اسلامی فعلا سیاست دفع بلا و از این ستون به آن ستون فرج را در پیش گرفته است. در چنین شرایطی بخصوص اگر نتواند تننش های خارجی و منطقه ای خود را کنترل کند، چه بسا فاکتوراعتراض های داخلی و این که تا چه حد بتواند ابعادسراسری و توده ای پیداکند به عنصری تعیین کننده تبدیل شود. البته نباید فراموش کرد که جنبش ضداستبدادی یکدست نبوده و با دوگفتمان و رویکرد اصلی و بالقوه متضاد و درحال شدن ( و البته بهمراه رقابت خرده گفتمان های درونی متعلق به هرکدام از ین دوطیف کلی) مواجه هست که توازن و نسبت آن ها و این که کدام یک دست بالا -هژمونی- را پیداکنند مسیر آینده جنبش ضداستبدادی را رقم خواهند زد. خطوط کلی این دوگفتمان عبارتند از شکل گیری آلترناتیوبورژوائی-نئولیبرالی و اشکال سیاسی متناظربا آن از یکطرف و آلترناتیومطالباتی-بالقوه ضدسرمایه داری و رهائی خواهانه و اشکال سیاسی متناظر با آن از سوی دیگر. همانطور که اشاره شد این گفتمان ها به مثابه بدیل های بالقوه و درحال تکوین هم در جدال و هم در حال شدن هستند که خود بیانگر برخی آمیختگی ها و تناقضات در آن ها و هم چنین ضرورت صیقل دادن و هویت یابی و در تلاش برای برون رفت از آن هاست.
البته موقعیت دولت آمریکا و سیاست های او نیز چندان مستحکم و خالی از شکنندگی نبوده و قادر به تداوم درازمدت آهنگ خود نیست و بعیداست که بتواند صادرات نفت ایران ، و یا درامدارزی ایران را آن گونه که ادعا می شود به صفر برساند، اما اولا در کوتاه مدت با توجه به برتری های آمریکا چنان که تا کنون هم چنین بوده تاثیرات مخربی بر اقتصادایران و در آمدهای رژیم، و بویژه کاهش قدرت خریدزحمتکشان و گسترش دامنه فقر و فلاکت عمومی گذاشته و خواهد گذاشت و ثانیا آن چه که ترامپ را بانجام این سیاست ها و تشدیدفشارها تشویق می کند، اعتراضات داخل ایران و موقعیت رو به ضعف رژیم است. تحت چنین شرایطی است که دولت ترامپ هم، توسل به چماق (تحریم ها ) و هم، هویج (مذاکره) را روی میزنهاده است...
جمهوری اسلامی فعلا سیاست دفع بلا و از این ستون به آن ستون فرج را در پیش گرفته است. در چنین شرایطی بخصوص اگر نتواند تننش های خارجی و منطقه ای خود را کنترل کند، چه بسا فاکتوراعتراض های داخلی و این که تا چه حد بتواند ابعادسراسری و توده ای پیداکند به عنصری تعیین کننده تبدیل شود. البته نباید فراموش کرد که جنبش ضداستبدادی یکدست نبوده و با دوگفتمان و رویکرد اصلی و بالقوه متضاد و درحال شدن ( و البته بهمراه رقابت خرده گفتمان های درونی متعلق به هرکدام از ین دوطیف کلی) مواجه هست که توازن و نسبت آن ها و این که کدام یک دست بالا -هژمونی- را پیداکنند مسیر آینده جنبش ضداستبدادی را رقم خواهند زد. خطوط کلی این دوگفتمان عبارتند از شکل گیری آلترناتیوبورژوائی-نئولیبرالی و اشکال سیاسی متناظربا آن از یکطرف و آلترناتیومطالباتی-بالقوه ضدسرمایه داری و رهائی خواهانه و اشکال سیاسی متناظر با آن از سوی دیگر. همانطور که اشاره شد این گفتمان ها به مثابه بدیل های بالقوه و درحال تکوین هم در جدال و هم در حال شدن هستند که خود بیانگر برخی آمیختگی ها و تناقضات در آن ها و هم چنین ضرورت صیقل دادن و هویت یابی و در تلاش برای برون رفت از آن هاست.
https://ir.voanews.com/a/iran-eu/4517464.html
No comments:
Post a Comment