Saturday, August 03, 2019

سریال تمام نشدنی حباب های سیاسی

سریال تمام نشدنی حباب های سیاسی!
با سرنوشت َعَلم کردن این گونه حباب های سیاسی در طی چندین دهه آشنائیم. هرکس یکی پس از دیگری به فراخوروضعیت و با شعارهمه باهم و علم کردن لیستی و ادعاهای پرطمقراق و برافراشتن َعَلم و کتلی ... از گردراه می رسد و چندصباحی ... و سرانجام هم زمان تخلیه حباب ها فرا می رسد و دیگر هیچ.... دریغ از یک درس واقعی از تجارب قبلی! هرکدام هم بر موجی برخاسته از داخل و سوار بر آن ....
آخرین آن ها آقای حسن شریعمتداری و شرکاء بود براساس بیانیه پانزده نفر از داخل و خارج (نگاه کنید به مناظره رادیوئی با او در رادیو همبستگی و تاکید بر خصلت حبابین آن از جانب من) ... قبل از آن بساط نوری علاءو رضاپهلوی .. .. فرشگرد وسلطنت طلبانی که می خواستند سوار برموج خیزش دیماه بشوند و قبل تر سازگارها و لیست باقرزاده ها و ... همینطور بروید به عقب ... تا به بینید که چه سریال های  پرشکوه و پرطمقراقی از این دست اقدامات پشت سرداریم.

معضل اصلی آنها این است که هیچ کدامشان پایشان برروی زمین بندنیست و ادعایشان با چثه واقعی اشان تناسبی ندارد. با شعار همه با هم ( البته بدون آن که به رویشان بیاورند با رهبری و فرادستی این یا آن جریان نهفته در آن که خودمحل مناقشه پایان ناپذی بین مدعیان می گردد) و داشتن ادعای نمایندگی همه و یا اکثریت. چنان که این ها نیز هنوزنیامده خود را نماینده ۷۰٪ اعلام کرده اند و خواهان پیوستن همه به زیرچترخودهستند. خلاصه آن که همه بدنبال یک اسب تروا می گردند و چون روی پای خودهم قرارندارند چنانکه همین جریان نوپیدا هنوزهیچ نشده بساط رسانه ای خود را در یکی از حیات خلوت های سلطنت طلبان ( تلویزیون شهرام همایون و خدمات قربتا خالص و بدون چشم داشت وی!) پهن کرده است که اخیرا هم به مناسبت سی و نهمین سالگردمرگ شاه سابق در کنارگوراو سخنرانی غرائی را به عمل آورد. بقول معروف سالی که نکوست از بهارش پیداست! باین ترتیب شاهدیم که گرچه با چهره های جدیدی به میدان می ایند و تباه کردن آن ها البته جای تأسف دارد، اما در برهمان پاشنه قدیم می چرخد و در این میان تنها امید ها و انرژهای تازه برانگیخته شده ای است که پایمال می شود و بیش ازهمه ضایع کردن همان جوانه های در حال رویش داخل کشور. یعنی بجای حمایت و تقویت واقعی و پایدار جنبش ها و تک جوش های داخلی سواربرموج شدن و سرانجام ترکیدن و... 

اگردر انقلاب بهمن می توانستیم خمینی را وادارکنیم که بنام خود و با گفتمان خود (ولایت فقیه و حکومت دینی) سخن بگوید، چه بسا انقلاب سرنوشت دیگری می یافت. بنابراین معضل اصلی حضوزبالباس مبدل و به نام همه سخن گفتن است. 

مشکل اصلی این رویکردهم همانا تکرارادعای «همه با هم» است. اما از آن جا که «همه» بسیط و یکدست در جهان واقعی وجوددخارجی ندارد، لاجرم از یکسو ولو بالباس مبدل و ماسک برچهره بطوراحتناب ناپذیر هژمونی و پلاتفرم یک گرایش معینی را یدک می کشد و ثانیا به همان اندازه مهم به خود اجازه می دهد که بنام همه و از سوی همه سخن بگوید. و دقیقا ارائه و اصرار بر چنین معجون های ناموجودی است که بسهم خود مانع شکل گیری طبیعی و اجتناب ناپذیرآرایش جامعه و نیروها حول گفتمان های واقعی خود و سپس ایجادمراوده و مناسبات و احیانا اتحادعمل و همسوئی حول اشتراکات در برابراستبدادحاکم می گردد. این فاجعه حکومت اسلامی از قبل همه باهم و سخن گفتن به نام همه از انقلاب بهمن شروع شده و هم چنان دست از سرما و مدعیان اپوزیسیون بر نمی دارد. 

جالب است که آقای بهروزستوده هنوز هیچ نشده مخالفت با «همه باهم» را تئوری ساخته و پرداخته اتاق فکرجمهوری اسلامی می داند و باین ترتیب به صراحت یا حداقل به تلویح بهه مخالفان پروژه خود انگ تحت نفودحکومت اسلامی بودن می زند! بدیهی است کسی که بخوداجازه دهد و خودخوانده از جانب کل جامعه و کل اپوزیسیون سخن گوید، نتیجه ای جزاین هم نخواهد داشت. مسیردموکراتیک آن است که هرجریان و هرچندنفری که باهم همگراهستند پایشان را به اندازه گلیم خود یعنی گرایشی که واقعا نمایندگی می کنند درازکنند و برهمین پایه به کنشگری سالم و غیرفرافکنانه به پردازند. در این صورت دیگر لازم نیست که از همین حالا گرایشات خود را سرکوب کنند و مثلا رویکردخود به نظام جمهوری یا سلطنت را مسکوت بگذارند و یا پیوندجداناپذیرمطالبات آزادی و عدالت اجتماعی را که اکثریت بزرگ جامعه از کارگران و معلمان و دیگر زحمتکشان هر روز در خیابان ها و کارخانجات و محل کار فریاد می زنند نادیده بگیرند. 

بنابراین در دوکلمه، در جامعه ما یگ گفتمان واحدوجود ندارد بلکه گفتمان های بشدت متفاوت و متضاد با سویه های مختلف وجود دارد. از همین رو لازم است و موازین دمکراسی می طلبد که انجماد مطالبات واقعا موجودجامعه، تمامیت خواهی و بنام همه سخن گفتن را برخود ممنوع کنیم! 
کنش راهگشا در چنین بستری آن است که هرجریانی قبل از آن که ادای راه رفتن و خرامیدن کبک را در بیاورد با هویت و گفتمان و نام خود قدم بزند و هنراولش آن باشد که گرایشات و خرده جریان های همسو وهمگرا با گفتمان خود را جمع کند و ثانیا اگر اشتراکاتی در مبارزه علیه سیستم حاکم به عنوان مانع مقدم برای همه وجود داشت که قاعدتا اگر واقعا خواهان سرنگونی و تغییررادیکال سیستم و شرایط باشند طبعا به درجاتی وجود خواهدداشت حول آن ها به حرکات و اقدامات و همسوئی ها و هماهنگی ها برای اقدامات سراسری ممکن مبادرت ورزند. چنین مسیری با واقعیت متکثر و واقعیت آرایش گفتمانی جامعه ما بیشتر خوانائی دارد تا تلاش برای قالب گیری کردن آن ها در یک رویکرد و یا گفتمان واحد.
تقی روزبه‌ ۳ اگوست ۲۰۱۹
رمزپیروزی:






No comments: