به بهانه ممنوع کردن فروش بادکنک های ولنتاین
حلال زادگی شاخص تمدن بزرگ اسلامی!
اتهام بادکنک ها: رنگ و قالب
۱- حکومت اسلامی ظاهرا قراراست چهل و یکمین سالگی خود را و البته ته
مانده انرژی اش را صرف یک نبردسراسری با آسیاب های بادی کند، که نامش «سبک زندگی
آزاد» است! بهمین دلیل برای دوره دوم خود هم چون جن گیرها با سودای برگرداندن مجدد
آن ها به بطری، لیست بلندبالائی را تهیه دیده است. از آن جا که بادکنک ها بویژه در
ارتباط با ولنتاین (روزعشق ورزی) سبک زندگی مغایربا ارزش های رژیم بویژه در دوره دوم و
کمیک حیات انگل واره اش را به نمایش می گذارند، از این پس به اتهام تبلیغ علیه
نظام ممنوع التصویرشده اند!
جالب است که ناجا از ترس واکنش های مردمی ظاهرا حاضرنشده که مسئولیت دستورالعمل خود را رأسا برعهده بگیرد و ناچارشده است که آن را از زبان رئیس اتحادیه ابلاع کند. چنان که ایسنا می نویسد دستور ممنوعیت فروش بادکنک از سوی ناجا تکذیب شد. اما رییس اتحادیه صنف خرازی فروشان می گوید: فروش بادکنک با رنگ و در قالبی خاص تبلیغ فرهنگ بیگانگان است و بایستی این موضوع انجام نشود که متاسفانه سایر اصناف اقدام به فروش آن می کنند که فعالیت آنان در حوزه اتحادیه صنف خرازان نیست.
معادله معکوس!
۲- معمولا در عرف مذهبی این باور وجودداشته است که چهل سالگی اوج عقلانیت
و بلوغ فکری است و از همین نظرهم پیامبراسلام مفتخراست که در چهل سالگی مبعوث و
شایسته دریافت وحی شد. و به پشتوانه چنین بلوغی از غاربرون آمد و و برای هدایت
گمراهان و برساخت امتی مؤمن و منقاد به حرکت درآمد. با این همه گویا معادله رابطه
عقل و سن در حکومت اسلامی به شکل معکوسی در آمده است: هرچه که سنش از قله چهل
سالگی فراتر می رود، بهمان نسبت همان داشته «عقلانی» تاکنونی اش زایل تر و کم سو
تر می گردد. اگر درست گفته باشیم، جنگ دوره دوم با رژیم اسلامی جنگ تن به تن بین
زندگی و سبک زندگی آزاد با انقیاد وبردگی است. و از قرارمعلوم برای آن که زندگی
کنیم ناگزیریم که با دشمنان آن که هیچ قلمروبیرون از نکبت خود را بر نمی تابند،
درهمه حوزه های زیست و و زندگی به جنگ تن به تن به پردازیم.
حلال زادگی: شاخص تمدن بزرگ اسلامی!
۳- برای آن که باصطلاح نقشه تمدن نوین اسلامی و سودای مالیخولیائی خامنه
ای و سردمداران نظام را شیرفهم شویم، نگاهی به یکی از شعارهای نقش بسته بر فرازراه
پیمائی ۲۲ بهمن گویاست: «حلال
زادگی مهمترین مولفه تمدن نوین اسلامی است»!. معلوم می شود که که مطابق سودای حضرت
آقا و بادمجان دورقاپ چنین هایش برای ادامه حیات نکبت پارادایم اسلامی سیاسی در
فاردومش، باید اساسا قانون و موازین و گزینش ها و نمایندگی ها و حتی افتخارداشتن
حق شهروندی باید به نوعی تغییر و یا تعبیر و تفسیرشود که اثبات کننده حلال زادگی
شهروندان باشد. تا مبادا هیچ خطری نظام را تهدید کند و همه چیزگارانتی باشد.
گریزروباه!
معیارحلال زادگی و تنظیم ضوابط و مقررات
مرتبط با آن آدمی را بی اختیار به یادداستان فرارروباه وبریدن بیضه هایش می
اندازد؛ بااین تفاوت که اگر آن یک «حکایت از باب می گویند» است، این یک داستان
واقعی است که زامبی های گریخته از قبور و موزه تاریخ، جلوی چشم ۸۰ میلیون شهروندایرانی و یک جامعه جهانی چندمیلیاردنفری به صحنه می
آورند.
داستان فرار روباه و بریدن بیضه ها!
« روباهی داشت فرار می کرد، پرسیدند تو چرا
فرار میکنی ؟
روباه پاسخ داد فتوا صادرکرده اند که هر
جانداری سه بیضه داشته باشد، بیضه هایش را می برند!
گفتند جناب روباه شما که دو بیضه بیشتر
نداری ، تو چرا می ترسی و فرار میکنی؟
روباه جواب داد این جماعت که من می شناسم ،
اول می برند و بعد می شمارند!
No comments:
Post a Comment