گفتگو: افشاگری یک کارگزار و خدای دهه ۶۰، میزگرد سعید افشار با منیره برادران، همایون ایوانی و تقی روزبه
جنبش دادخواهی و خیزش انقلابی به نحو تنگاتنگی با هم گره خورده اند. در خیزش انقلابی و دادخواهانه قبل از هرچیز خواستهای کلان و روندهای بزرگ مطرح هستند و این خواستهای کلان همانا خواستهای مشخص دوره های انقلابی به شمار می روند. اگر این گونه ریزشها را گرچه هنوز در مرحله آغازین هستند و باصطلاح سرنخ بازشده است ، از دست آوردهای خیزش و جنبش دادخواهی بدانیم، آنگاه معلوم می شود که باید هم و غم اصلی خود را مصروف تعمیق این روند بکنیم. نگاهمان اساسا نه به یک تک درخت که انبوه درختان باشد. البته طرح و مکث حول وقایع موردی مثل معرفی به دادگاه (با فرض مثبت تحقق ) به شرط آن که جایگزین وظیفه و خواست اصلی جنبش دادخواهی نشوند و موجب خشکاندن مسیرریزش نشوند و در برابر تقویت روندفوق قرارنگیرند و نگاه ما را از مسیراستراتژیک تقویت ریزش ها بازندارند در جای خود ایده نادرستی نیستند و می توانند مفیدهم باشند.. اما در فرض منفی، کسانی باهمین فرض منفی وجوددارند که هم و غم خود را در میان طوفان حوادث، صرف نیت خوانی و راستی آزمائی یک کارگزار می کنند که معنی اش و پیامش آن خواهد بود که با سخت ترکردن شرایط بسترریزش های بعدی از تقویت کل روند وبسترهای آن غفلت می کنند. پس لازم است که اصل خواست جنبش دادخواهی را به خواستهای موردی تقلیل ندهیم و خواستهای موردی را به گونه ای طرح و پیگیری کنیم که در برابر رونداصلی قرارنگیرد...
No comments:
Post a Comment