در پاسخ به دو انتقاد از یادداشت از چهمی ترسند « به مناسبت ترورسنوار:
۱- موضعی دوگانه در رابطه با سنوار و سازمان حماس . هم با درجاتی ارتجاعی و هم چگوارا برای قشری از مذهبیون. بالاخره شخص شما سنوار را چگونه ارزیابی می کنید ؟ آدمی ارتجاعی ورئیس سازمان اطلاعات حماس یا چگوارا؟ در تاریخ کم نیستند به غلط یا به درست نمونه هایی که اجساد را گم و گور کرده اند که مبادا هوادارانشان آنجا را به زیاتگاه تبدیل کنند .
پاسخ: دوگانگی موجود در واقعیت را نمی توان در ذهن خود دستکاری و خالصسازی کرد. جهان کنونی آن خلوصی را که شما می خواهید ندارد. اگر ما بطور عینی با طیفی از جنبشهای اعتراضی علیه وضعیت از منظر ترقیخواهی تا ارتجاعی مواجهیم، چنانکه همین طالبان با ۲۰ سال جنگیدن پیگیرانه برای دست یابی به «حق تعیین سرنوشت خود» (از منظر خویش)آمریکا را پس از هزینه کردن تریلیونها دلار و «انداختن مادربمبها» و آنهمه تلفات فراری نداد؟ پس اگر این چنین جنبشهایی وجود دارند و حماس هم با خودویژگیهایش یکی از آنان، بنا براین این جنبش ها بنا به طینت خود قهرمانان خود را هم دارند. این که شما فقط یک قهرمان خاص خود داشته باشید و دیگران را ناقهرمان بدانید تغییری در این واقعیت جهان کنونی نمی دهد. ارزیابی هرفرد، اگر واقعا ارزیابی باشد باید بتواند همین عینیت و چندگانگی ها را توضیح داده و تبیین کند و گرنه با یک سری آگاهی کاذب و ادعاها و کلیشه سازی های مقدس و خالص سروکار داریم که خود را فریب میدهد
۲- سلام، مسائل را اگر قاطی بکنیم میشود یک کلاف سر در گم مثل صدها کلاف سردرگم دیگر در همه چیزمان. مسئله فلسطین و سرنوشت فلسطین در ارتباط با اسرائیل یک معضل جهانی و روی میز سازمان ملل قرار دارد تا یک دستور کار روزانه بر روی میز حکومت اسلامی شیعی ایران به قیمت خانه خرابی ایران و سفره خالی ایرانیان طی بیش از ۴۶ سال. پس شایسته است که قبل از پرداختن به فاجعه انسانی ۷ اکتبر و وقایع بعد از آن موضع خودمان را در این مورد مشخص یعنی حکومتی داخلی که قریب ۴۶ سال پیش تولد خود را با محو کشور مستقل دیگری که فرسنگها از ما فاصله جغرافیایی دارد گره زد، روشن بکنیم و بعد از آن مثل هر انسان آزاد دیگر میتوان خارج از حکم حکومتی نظر داشت و نقد و تفسیر کرد و اگر سیاست مورد قبول اکثریت شهروندان ایران در این مورد قرار است ارائه شود، آن از طریق سازمان ملل باشد. عرض من این است که جنگ ایران با اسرائیل طی ۴۶ سال آزگار جنگ من شهروند با اسرائیل نیست، شما چطور
پاسخ: این نوشته کوتاه به بهانه کشته شدن سنوار و تبیینی از ماهیت و پیچیدگیهای جنبشهای عصرکنونی نگاشته شده است. بنوبه خود بکرات در نوشتهها و گفتگوهای دیگر به ماهیت رویکرد و اهداف حکومت اسلامی به این مساله در گفتگوها و نوشتههای متعددی پرداختهام والبته بازهم خواهم پرداخت. سوای تبدیل آن به ابزار سرکوب در داخل، با هدف کسب باصطلاح هژمونی از طریق مداخله گری و اعمال اقتدار در منطقه عملا با تقویت دوگانه سازی بین خود با اسرائیل از یکسو مساله فلسطین را بیش از پیش زیرسرکوب و فشاربرده است و از سوی دیگر به تقویت مواضع راست افراطی در اسرائیل یاری رسانده است. با اینهمه ما بویژه با موقعیت ژئوپلیتیکی ایران، در منطقه و جهانی بسرمی بریم که بیش از پیش عناصرمرکبه آن درهم تنیده شده اند و هیچ فرد و کشوری نمی تواند نسبت به تحولات مهم منطقه زیستی خود بی اعتنا باشد. اما مهم ماهیت انسانی و همبستگی و صلح طلبی و تاکید بر منافع مشترک مردمان منطقه در این رویکردهاست و نه مساله برانگیز بودن اصل این رویکرد. به گفته سعدی ۸۰۰ سال پیش، بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش زیک گوهرند. چو عضوی بدردآورد روزگار دگر عضوها رانماندقرار. مساله فلسطین هم مثل هرموضوع مهم دیگر همزمان هم دارای سویههای داخلی و هم منطقه ای و هم جهانی است. امروزه جامعه جهانی ، جامعه عملا بی مرزشده ای است که ساکنان آن مشکلات و نیازها و چالشها و بحرانهای مشترک و بزرگی را تجربه میکنند و در تناسب و پیوست با آن ما امروزه بیش از هرزمانی از تاریخ بشریت نیاز به درکی مشترک از زیستجهانی و تفاهم و برابرحقوقی واقعی نیازداریم. لاجرم لازم است به عنوان شهروندان بالغ و مسئول جهانی عمل کنیم. و همزمان هم محلی و هم منطقه ای و جهانی بیاندیشیم و عملکنیم.
No comments:
Post a Comment