گذر و نظر: نگاهی به دو رویداد
الف- اقدام زیبا و انسانی دانشجویان
امیرکبیر در پی سقط منجربه مرگ یک نوجوان هفده ساله کارگر!
به گزارش ایلنا : «یک
کارگر ساختمانی ۱۷ ساله ساعت ۱۱ صبح روز گذشته از روی داربست طبقه ششم
ساختمان ابوریحان (دانشکده مهندسی برق و مکانیک) واقع در دانشگاه صنعتی امیرکبیر به پایین سقوط کرد و درگذشت.
یک کارگر
ساختمانی صبح روز گذشته با سقوط از روی داربست ساختمان ابوریحان واقع در دانشگاه
صنعتی امیرکبیر درگذشت
یکی از دانشجویان دانشگاه
صنعتی امیرکبیر گفت: «عرفان ممی‌زاده» کارگر ساختمانی ۱۷ ساله ساعت ۱۱ صبح روز گذشته (یکشنبه
۳ آذر
ماه) از روی داربست طبقه ششم ساختمان ابوریحان (دانشکده
مهندسی برق و مکانیک) واقع در دانشگاه صنعتی امیرکبیر
به پایین سقوط کرد و درگذشت.
به گفته این شاهد عینی، این کارگر جوان وسایل ایمنی کار از جمله کمربند
مخصوص کار بر روی داربست را به همراه نداشته است.
وی افزود: بعد از این حادثه، بیش از ۳۰۰ دانشجوی دانشگاه صنعتی
امیر کبیر در اعتراض به عدم
اجرای قانون کار و استخدام کودکان در پروژه‌های ساختمانی این
دانشگاه در مقابل ساختمان ابوریحان تجمع کردند.
گفتنی است ماده ۸۴ قانون کار پیش‌بینی کرده، حداقل سن کار در مشاغل و کارهایی که ماهیت آن برای
سلامتی یا اخلاق کارآموزان و نوجوانان زیانآور است، ۱۸ سال تمام خواهد
بود و تشخیص این امر با وزارت کار است.
این دانشجوی دانشگاه امیرکبیر در پایان تصریح کرد: پیمانکار این پروژه ساختمانی که یک نوجوان زیر سن قانونی کار را به صورت روز مزد به کار
گرفته
است، سایر پروژه‌های داشگاه صنعتی امیرکبیر از جمله
ساختمان دانشکده مهندسی پزشکی را نیز بر عهده دارد.
بی تردید تجمع اعتراضی فوق را باید نشانه ای
از طلیعه جنبش دانشجوئی در جایگاه شایسته و بایسته تاریخی آن در پیوند آنها با کارگران و زحمتکشان و دغدغه های آنها دید. جنبش دانشجوئی
در برآمدنوین خود باید پاسدارپیوند
ناگسستنی آزادی و برابری باشد.
مواظب حمله
گازانبری آیت اله ها باشید!
بنظرمی رسد همکاسه و همصداشدن دولت تدبیرو امید با روحانیت و دیدارهای و گزارش
دهی های دولت به حضراتی که توقعات و مطالبات و باصطلاح توصیه های قرون وسطائی آنها
هیچ قرابتی بین با مطالبات جامعه ایران ندارد، این روزها دارد بیش از پیش دردسر می
آفریند. چرا که این نوع باج دادن وهمصدائی ها در این جماعت انتظارات تازه ای را برافروخته است
که در تقابل با سمت و سوی وعده ها و سیاست
های حتی خود دولت اعتدال گرایان است وسبب
شده که آنها حتی بیش از دوره احمدی نژاد در
امورسیاست مداخله کنند و به امر و نهی به دولت و گزینش وزراء و پست ها دخالت کنند و خلاصه مزاحمت بیشتری نه فقط برای دولت بلکه برای مردم ایجاد نمایند. حجاب و نوع پوشش و
محتوای آموزش و فرهنگ و سانسورمطبوعات و تخصیص بودجه ثروت مملکت به اشاعه خرافات و یاوه های قرون
وسطائی آنها و لاجرم حفظ و بازتولید
جهالتی که موقعیت آنها را بازتولید کند مهمترین دغدغه آنها را تشکیل می دهد. در این دیدارها که در آن جناح های اصول گرایان و
دولتی ها به رقابت پرداخته اند، دائما برغلظت این انتظارات و مطالبات می افزایند. البته
دراین رویکرد ها مساله نان و کار و آزادی و گرفتاریهای واقعی مردم در نزد آنها هیچ
محلی از اعراب ندارد و برای این حضرات اجرائی کردن لاطائلات قرون وسطائی نسخه
شفابخش همه این دردها بشمارمی رود. در این جابه سه نمونه آن که درهمین چندروز صورت
گرفته است می پردازیم:
در تازه ترین از این نوع تعرض
ها، ناصرمکارم قرارداد که در دیدارکمیسیون آموزش و پروش مجلس اسلامی در انتقادی مستقیم
و تند به دولت ضمن اشاره به برخی سخنانی که از وزارت ارشاد شنیده می‌شود، گفته است: بعضی از این
سخنان نگرانی‌هایی را به دنبال داشته؛ نمی‌دانم اگر بحث عفاف و
حجاب به دست ارشاد سپرده شود کاری صورت می‌گیرد یا تعطیل می‌شود.
آیت‌الله مکارم شیرازی تصریح کرد: چرا گفته می‌شود ممیزی در
کتاب نباشد یا اینکه روزنامه توهین‌کننده به حضرت علی(ع) تعطیل
نشود یا اینکه اصرار به رفع فیلتر فیسبوک چه معنایی دارد؟.
"استاد برجسته" حوزه علمیه قم با
بیان اینکه این‌گونه حرف زدن موجب می‌شود ارشاد اسلامی به
ارشاد غیراسلامی تبدیل شود، گفت: در مقاله روزنامه بهار آمده بود که علمای اسلام جاهل هستند
که بر مسئله غدیر تاکید می‌کنند و سوال اینجاست که چرا گفته می‌شود این روزنامه را تعطیل نکنید.
وی ادامه داد: برخی گمان نکنند که در دولت جدید همه مسائل
را می‌توانند تغییر دهند.
چنان که دیده می شود درحالی که هنوزهیچ گشایشی درطی این صدروزه در فیسبوک،
سانسور و عفاف و حجاب صورت نگرفته است، این ایت اله گوئی که حتی با شنیدن زمرمه
هائی در مورد کاهش ولواندک سانسور، سرمایه
و هستی خود را از دست می دهند. چرا که
سرمایه آنها جهل واطاعت کورکورانه مردم است و سرکوب هم ابزار مناسبی برای ماندگاری
این رسوبات تاریخی هست. ناگفته نماند که مکارم شیرازی برای تأمین مکانت لازم برای
جایگاه خود اخیرا مدعی وجود کرامات و الطاف خفیه حضرت حق درباره خود هم شده است (
یکی از این کرامات هم برطبق سایت او معالجه بیماری وسوسه در ایشان است!). این نوع تحرکات تازه نشان دهنده آن است که آنها نیز
بدنبال هاله نورهستند و دعوایشان با احمدی
نژاد برسرلحاف ملا بوده و از ربوده شدن این هاله توسط احمدی نژآد و نه نفس ادعای
هاله نور!
تأسیس شبکه تلویزیونی برای
شناساندن یمانی و دجال!
مورد دوم از این حمله گازانبری
ایت اله نوری همدانی مرجع دیگری از حوزه قم
است که مدعی شده برای این که علاوه
برمردم ایران مردم جهان هم از معارف اسلامی و یمانی و دجال با خبر شوند و برای
صدورانقلاب اسلامی و ایجاد یک جبهه اسلامی ضداستکبار که درآن همه در مقابل استکبار سینه سپر
کنند و کفن پوش باشند و خود را برای شهادت آماده کنند خواهان تأسیس یک شبکه تلویزیونی برای جمع
کران شده است. گویا معرکه گیری های احمدی نژاد پیرامون امام زمان و ظهوراو و توسعه
جمع کردن و دامن زدن به خرافات پیرامون آن کافی نبوده است که این مرجع متعلق به
عهده عتیق هم خواهان توسعه بیشتر آن شده است. آنها درحالی که گاهی با تظاهربه
نگرانی پیرامون فقر و بیکاری و گرانی اما در عمل هیچ ابائی از صرف پول و ثروت تاراج
شده مردم برای هوا و هوس های قرون وسطائی خود و دامن زدن به خرافات ندارند.
مورد سوم تازه ترین حمله مصباح
یزدی است که با وقوف به خطردانشگاه و آگاهی آن را هدف گرفته است: او مدعی شده است که در برخی کتاب‌های درسی که در دانشکده‌های علوم سیاسی
تدریس می‌شود شاهد این هستیم افکاری ارائه شده که عنوان می‌دارد
حکومتی که بعد از انقلاب در ایران به وجود آمد دیکتاتوری فقها است.مسئولانی
که در رده اول کشور قرار دارند باید به اجرایی شدن احکام اسلام اعتقاد کامل داشته
باشند
چنانکه ملاحظه می کنید مدعیان
قدیم و جدید از مصباح تامکارم شیرازی برای دیکته کردن مطالبات واپسگریانه و
مالیخولیائی خود برجامعه خیزبرداشته و هم
عهدشده اند. دیدارهای مداوم وزراء کابینه
با آن ها، باج دادن دادن ها بیش از پیش توقعات آنها را بالابرده است.
No comments:
Post a Comment