پهن کردن فرش قرمزبرای پرویزثابتی توسط مدعیان کاذب دمکراسی!
فقط فردی تهی شده و رها از هرگونه پرنسیب انسانی چون عرفان قانعی فردنیست که در نقش سخنگوی ثابتی این روزها مرزهای وقاحت را درهم می نوردد بلکه هستند کسان دیگری هم به گونه ای دیگر در همین راستا سیرو سلوک می کنند.از جمله هردوی آقایان* هم یعقوبی و هم محققی در واکنش هیستریک به بیانیه دادخواهانه* توسط بیش از۱۲۱ زندانی دوره ساواک و در انتقادبه دادخواهی آنان به میدان آمده اند. در ورای اشک تمساحی که می ریزند و با این رویکرد که «ما شکنجه های ساواک را فراموش کردیم شماهم لطفا فراموش کنید» دارند از هم اکنون خاک برچشمان دموکراسی و مشخصا حقوق بشر می پاشند و برای جلوس دژخیمان و جنایتکاران فرش قرمز پهن می کنند.
خیلی رندانه با فرافکنی از یک مسأله بسیاربدیهی و منطبق با موازین بین المللی حقوق بشر، یعنی محاکمه جنایتکاران در یک دادگاه عادلانه که مشمول مرورزمان هم نمی شود، به شکل چندش آوری در پشت این فرافکنی مشغول سیاسی کاری هستند برای نجات سوداهای سیاسی خود و این که مبادا لکه ننگی بر دامن قبلهگاهآنها بنشیند. و شگفتا در رفتارخودهم دقیقا بههمان شیوه خمینی عمل می کنند که با تعلیق دموکراسی در دوره گذار تحت عنوان وحدت کلمه ( یا هم اکنون اتحاداین حضرات) هرگونه مطالبه و مبارزه و حق طلبی را در دوره گذار و برای پوست و گوشت دادن به فراینددموکراسی منجمد کرده و به آینده دور حواله می دهند. گوئی که دمکراسی هدیه ای است که در یک صبحدم فرخنده مطابق وعده صاحبان قدرت ارزانی می شود. که البته نتیجه اش هم همان محاکمات سرپائی خلخالی وغیره می شود. بدون آن که درسی از آن جنایت ها آموخته باشند. انقلاب شکست خورده بهمن حداقل این درس را به ما آموخته است که خشت پایههای دموکراسی باید در همین دوره پیشاسرنگونی نظام حاکم نهاده شود و گرنه خروجی مبارزه علیه استبدادحاکم بدون مبارزه علیه هرگونه اشکال دیگراستبدادی در دوره گذار و جایگزینی آن به بروزفاجعه و بازتولیدچرخه استبداد خواهدانجامید. اگر مسیرگذار به شکل چندصدائی و متکثر و بشیوه دموکراتیک طی نشود، بی تردید همان فجایع ولو در اشکال دیگر تکرارخواهندشد. غش کردن این حضرات به سراپرده سلطنت و استبداددودمانی و موروثی و برپایه ناسیونالیسم ایرانی- آریائی چنان است که طرح درخواست طبیعی محاکمه یک جنایتکار در یک دادگاه عادله آن هم در غرب را بر نمی تابند! و زمین و زمان را برای توجیه آن بهم می دوزند. بازگرداندن تاریخ به گذشته و به سلطنت سرنگون شده، اگرهم شدنی باشد بدون کاربردمشت آهنین امکان پذیرنیست و ظهور نمادین پرویزثابتی هم در این لحظات مستی و توهم و توهم پراکنی با هدف تحمیل «هژمونی»، چیزی جز بازتاب چنین سودائی نیست. این شیفتگان استبدادرنگ عوض کرده، اگر ریگی به کفش ندارند کافی است به رفتارشاه اللهیها یعنی قرینه تاریخی حزب اله در همین لحظههای کنونی و مقایسه رفتارشان نگاهی بیاندازند. بنابراین این شماها هستید که اولا یک مساله روشن حقوق بشری را وقتی که جنایت کاری پس از ۴۴ سال آفتابی می شود و موضوعیت پیدامی کند به عنوان ورق پاره زیرپایتان له می کنید درحالی که در ویترین سیاسی تان همین حقوق بشر را مداوما برای پز دادن و فریب دادن جار می زنید و برخ می کشید و ثانیا آن را سیاسی کرده و به عنوان حربه ای برای تصفیه حساب با مخالفان سیاسی تان و از جمله اصغرایزدی که در فراخوان این دادخواهی فعال بوده است، آنهم با بی مایه ترین واژه ها بکارمی گیرید. و گرنه اگر واقعا ذره ای انسانیت و اعتقاد به دموکراسی وجود داشت، چگونه ممکن است یک انسان با خواست ساده و روشن محاکمه یک جنایتکار در یک دادگاه عادلانه، وقتی که آفتابی شده و و سرکوب و شکنجه را عادی سازی می کند، مخالفت کند؟ بنابراین بهتراست که صریحا رازدل بگشایید و بفرمایید که چنین خواستی بدلیل آن که با منافع و قبله گاه و رویکردسیاسی ما تضاددارد و هزینه سازاست پذیرفتنی نیست. این که می گوئیم برگشت به گذشته بدون مشت آهنین ممکن نیست، در همین دوره پیشاگذارسیاسی وقتی که قادرنیستند ماهیت دیکتاتوری و سرکوبگرانه خویش را حتی به شکل صوری، آنگونه که فی المثل خمینی در دوره پیشاقدرت پنهان می کرد، و می گفت طلبه ای است که سیاست را رها کرده و به قم خواهد رفت، آشکاراست. تحقق فراینددموکراسی در دوره گذار یعنی بازشدن مچ مدعیان دروغگوی دموکراسی در هرشکل و لباسی!
نگاه کنید به این نوشته در گویانیوز و زیرنویس
آن توسط آقای محققی:
*
آقای اصغر ایزدی، لطفا اسم مرا هم بنویسید! جمال یعقوبی - Gooya News
«مگذاریم از یک قاتل تقدیر کنند! مگذاریم از
احیای ساواک سخن گویند!»
No comments:
Post a Comment