Friday, March 18, 2022

بحران اوکراین و چپ صاعقه زده

 بحران اوکراین و چپ صاعقه زده!

هم وضعیت این چپِ*از موضع خودبرگشته و دستخوش تردیدشده قابل فهم است، و هم البته این که چرا ژورنالیسم و گفتمان سازان غربی برای جورکردن ویترین خود در این نبردبزرگ قرن بین جناح شرقی سرمایه داری با جناح غربی آن و سوخت رساندن به بحران و جنگ ارتجاعی بروزکرده فی مابین خویش، به سراغ این «چپ» و زبان الکن او که در شرایط عادی هیچ گاه سراغشان نمی رفتند می روند، در حالی که خود دلایل بسیار موجه و قوی تری برای توجیه بحران بسودخود و تسخیرعقل و ذهن دیگران در چنته دارند و هر روز و ساعت هم آن را از زبان سیاستمداران و نظریه پردازانی چون فوکویاما و یا روزنامه نگارانی چون فریدذکریا ابراز می دارند.[ به گفته فریدذکریا، شکست روسیه در اوکراین وحدت غرب به تازگی متحدشده را یایدار می کند و به زعم فوکویاما شکست روسیه تولدیک آزادی جدید را ممکن می کند و از وحشت زوال دموکراسی رهایمان می سازد]. دلیل اصلی آن هم در همین مقاله برای کسی که بخواهد آن را بداند بسیار روشن بیان شده است و احتیاجی به ممارست و کشف و شهود ندارد:

گفتگو: پیرامون استراتژی راهبری روسیه و چین و خطای استراتژیک نهفته در آن

 گفتگو: پیرامون استراتژی راهبری روسیه و چین و خطای استراتژیک نهفته در آن

پنج خطا و اشتباه محاسبه روسیه در تعرض خود، چهارخطرمهمی صلح جهانی را تهدید می کند، کانونی شدن بحران و تضادهای جهانی در قالب بحران اوکراین. چه ارتباط درونی بین مطالبات مردم اوکراین در مقابله با تجاوز و مطالبات جهانی وجود دارد؟

Sunday, March 13, 2022

دستورکارمجلس خبرگان، حذف ارزهای ترجیهی و آیا آبان دیگری در راه است؟ و نگاهی به آخرین تحولات مذاکرات هسته ای و جنگ اکراین

 گفتگو:

دستورکارمجلس خبرگان، حذف ارزهای ترجیحی، آیا آبان دیگری در راه است؟ تعیین حداقل دستمزد در زیرخط فقر به چه معناست؟ و نگاهی کوتاه به مذاکرات هسته ای و جنگ اکراین


Wednesday, March 09, 2022

نکاتی فشرده حول اوضاع حساس و خطرناک کنونی در جهان، به همراه یک گفتگو پیرامون ‌آن

 نکاتی فشرده حول اوضاع حساس و خطرناک کنونی در جهان، به همراه یک گفتگو پیرامون ‌آن 

بحران اوکراین اگرهرچه زودتر کنترل نشود، گام به گام به سمت ورود به باتلاق آرایش جنگی دو قطب جهانی علیه یکدیگر حرکت می کند. اگر چه بروربحران در سطح خاص در قالب تخاصم و جنگ بین دوکشورروسیه و اکراین سربازکرده است، اما به لحاظ محتوا عمیقا جهانی است و ناشی از انباشت بحران ها و چالش های حل نشده و پاسخ نگرفته در مناسبات قدرت ها در زمانی طولانی است. و این درحالی است که پتانسیل انفجاری و ویرانگرانه زرادخانه های تسلیحاتی طرفین عملا قادر به انهدام سیاره و کل تمدن بشری است که در طی تاریخ تمدن بشر بی سابقه است. چنان که رفته رفته و کم کم بر زبان زمام داران قدرت های بزرگ از هردو قطب این عبارت که برای بدترین وضعیت ها آماده شویم نیز دارد جاری می شود! اگر چه در سطح خاص بحران تقریبا توسط همه ولو در لفظ هر گونه تعرض و حمله نظامی روسیه به اوکراین موردانتقاد و محکومیت قرارمی گیرند و یا لااقل بطورآشکار از آن دفاع نمی کنند که البته باید به طورقاطع محکوم شود، اما در سطح کلان و محتوائی که مسبب اصلی بروز بحران در حالت خاص خود هستند گرایش های متفاوت و چه بسا متضادی وجود دارند.
بطورکلی مبنای برخورداصولی عبارت است از: محکوم کردن هرگونه حمله نظامی و جنگ و خواست قطع فوری آن و همزمان با آن محکوم کردن هرنوع سیاست هائی که جنگ ادامه طبیعی و اجتناب ناپذیر آن هامحسوب می شود.
در همین رابطه محورهای زیر حائز اهمیت اند:
-محکومیت سیاست الحاق طلبی از هردوسو هم روسیه و هم ناتو ( که ظاهرا برای برخی ها گویا این دومی یک کلوپ تفریحی است نه یک بلوک بندی نظامی و قطب دیگر بحران )
-محکوم کردن جنگ نظامی و جنگ اقتصادی، بخوانید بکارگیری زرادخانه های تسلحیات نظامی و تسلحیات اقتصادی. تحریم های فراگیر و سیاست ایزولاسیون کامل که به معنی کاربرداهرم گرسنگی و ایجادقحطی انسانی هم هست، هم چون یک سیکل معیوب رونق بخشیدن به کارزارجنگ و کاشتن بذرهای نفرت وکینه انتقام جوئی بیشتر و آتش بیارمعرکه جنگ.
-توقف و آتش بس فوری از هردوسو هم جنگ نظامی و هم اقتصادی و برقراری مذاکرات برای حل و توافق مسالمت آمیزتنش ها
-اهمیت وجود یک جنبش فراگیر و نیرومندصلح و ضرورت تقویت هرچه بیشترتک جوش های موجود آن:
دراین میان عامل کنترل کننده بحران با پتانسیل انفجاری عظیم جهانی، وابسته به میدان آمدن یک جنبش گسترده و نیرومند صلح و ابرقدرت افکارعمومی است. جنبش صلح برای ایفاء‌نقش مهم و حیاتی خود در این بزنگاه حساس تاریخی، باید بتواند برای ایفاء نقش، بطورکامل مستقل از هردو قطب جنگ افزوز و دشمنان صلح باشد. خزیدن زیربال این یا آن قطب برای جنبش صلح سمی مهلک بوده و به معنی پیوستن به الحاق طلبی و مسخ هویت خود است. در این مورد جناح شرقی سرمایه داری و مشخصا روسیه که واردجنگ مستقیم شده است در قیاس با حریف قدر، فاقد زبان و پروپاکاندای واجد بردموثراست، اما در مقابل مثل همیشه جناح غربی سرمایه داری جهانی دارای گفتمان و شگردها و توان وانمودکردن منافع خود به عنوان منافع جامعه جهانی است و در این راستا تمام هم و غمش آن است که چگونه سیاست جداسازی و ایجاددوقطبی پیرامون دوگانه هاسازی معمول فرشته و اهرمن، دمکراسی و استبداد و نظایرآن را در جهان جهانی شده پیش ببرد. در اصل برای یافتن مفر و گریز از رقابت ها وبحران های انباشته شده کنونی، یعنی خطری که قبلا دبیرکل سازمان ملل هم نسبت به آن یعنی خطردوقطبی سازی جهان که دیگر به یک دهکده تبدیل شده است، حول تمامی مسائل بینادی امورات جهان یعنی سیاسی و اقتصاد و نظامی وسایبری و فرهنگ و هنر و ورزش و محیط زیست وتندرستی و اپیدمی و غیره، هشدارداده بود و آن را خطری بزرگ برای صلح و رشدجامعه جهانی دانسته بود. حالا همین سودا و برون افکنی بحران که دیرزمانی است تاریخ بشر با آن آشناست، در درون تنورداغ بحران حاضر، فرصتی برای پختن نان خود یافته است. درگفتمان فریبنده و تخدیرکننده آن ها که سم مهلکی برای صلح و تمدن بشری و حل مسائل و معضلات تمام بشری انباشته شده است، گویا تحریم های همه جانبه اقتصادی، سیاست گرسنگی دادن همه جانبه مردمان مناطق دشمن، بخوانید شکل مدرن محاصره شهرها و ایجادگرسنگی برای از پای درآوردن دشمن توسط جباران گذشته تاریخ، و کاشتن بذرهای نفرت و کینه و انتقام جوئی. در این گفتمان مسخ کننده، گوئی ایزولاسیون کامل و تحریم های همه جانبه، بسان هدیه شاخه گل در برابرلوله تفنگ است! واین درحالی است که مضمون و هدف آن ها چیزی جز هموارکردن مسیرگسترش جنگ، بسیج و آرایش نظامی سراسری و در همین راستا تصویب بودجه های کلا نظامی و تولیدات جنگی و خالی کردن انبارها، و خلاصه فرافکنی بحران های اخص در مدار بحران های سراسری و تمام بشری نیست.
در این گفتگو به نحو فشرده ای پیرامون دو موضوع آخرین تحولات مذاکرات هسته ای وچالش های دقیقه ۹۰ و بحران روسیه و اوکراین از منظر نکات فوق پرداخته شده است.


Friday, March 04, 2022

بحران دولت-ملت ها و دمیدن سرنا از دهان گشادش

 بحران دولت-ملت ها و دمیدن سرنا از دهان گشادش!

تضادبین محتوای جهان جهانی شده با شکل و پوسته حقوقی و ظاهری دولت- ملت ها امروزه یکی از بحران های مهمی است که همه جا ردپایش دیده می شود. واکنش ها در برابرآن یک سویش بازگشت به ناکجاآباد گذشته ست و سوی دیگرش حرکت رو به جلو و ترقی خواهانه.  متاسفانه دوستمان شهاب برهان بار دیگر* مثل برخی موارددیگر که دست به قلم می برد (بخوانید دست به اسلحه)، سرنا را از دهان گشادش می نوازد. آدم مات می ماند که این همان برهانی است که مانیفست را ترجمه کرده است که خطاب مارکس و انگلس و درون مایه اش کلا مقوله ای بنام انسان است و پرولتاریای جهان و این که منافع کمونیست ها در هر سطح محلی و کشوری و .. تابعی است از منافع جهانی و عمومی همه پرولترها و ارجحیت آن بر منافع محدود و تنگ کشوری هرجا که در تناقض با آن قرار می گیرند و خلاصه درهم نوردیدن مرزهای ملی...  یا یک ملیت گرای دوآتشه ای که این چنین بنام ملت مغلوب در برابرملت غالب زمین و زمان را به هم می دوزد!.