گفتگو: سقوط آزاد ارزش پول ملی در مقابل ارزهای خارجی، شکست برنامه ی بورس واعتراف به شکست همه ی برنامه اقتصادی، ناامن کردن زندگی زنان توسط امامان جمعه ی اسیدپاش، ودر قسمت دوم در باره انتخابات ایالات متحده و بحران کرونا و...
گفتگو: سقوط آزاد ارزش پول ملی در مقابل ارزهای خارجی، شکست برنامه ی بورس واعتراف به شکست همه ی برنامه اقتصادی، ناامن کردن زندگی زنان توسط امامان جمعه ی اسیدپاش، ودر قسمت دوم در باره انتخابات ایالات متحده و بحران کرونا و...
توضیحی پیرامون ادعاهای یک مصاحبه کننده:
گفتگو با اشباح یا نقض بدیهی ترین موازین برخورددموکراتیک!
اخیرا در نگاهی که به برخی سایت ها داشتم تیترمقاله ای توجهم را جلب کرد که نویسنده اش می گفت چرا تصمیم گرفته است مصاحبه ای را که انجام داده درج نکند. البته اصل درج کردن یا نکردن یک مطلب فی نفسه امرتازه ای نیست و بودند و هستند کسانی که در همان قلمروهای کوچکی که در اختیاردارند به شکل های گوناگون و بفراخورحوزه اقتدارشان چنین می کنند. اما آن چه که برایم تازگی داشت، اعلام عدم درج یک مصاحبه بود بدون آن که اثری از خودآن مصاحبه وجودداشته باشد و یا کسی جز خوددوطرف یک مصاحبه از انجام آن مطلع باشند!. اساسا کل این ماجرا جز یک مضحکه و فیل هواکردن نیست.
آیا با اهرم دولت می توان به سکولاریزاسیون حداکثری نائل شد؟
در نقدیک رویکرد:
از آرمانشهر«سکولاریزم حداکثری» تا نفی آزادی
های بی قید و شرط عقیده و بیان!- بخش اول
آیا دین را می شود با
مشت آهنین به زباله دادن تاریخ فرستاد؟ آیا در این صورت به جای زایل کردن دین به زایل
کردن آزادی نپرداخته ایم!؟
گسترش و تعمیق بحران در نظام سرمایه داری با رشد
و افزایش میل به اقتدارگرائی و گرایش های شبه فاشیستی، تضعیف آزادی و دموکراسی و
شکل گیری گرایش های استبدادی و ریاست های مادالعمری همراه است ( در ایران ولایت
مطلقه هم شاهدمیل روزافزون سپاهیان برای حضورمستقیم در نهادهای رسمی قدرت و ریاست
جمهوری هستیم). در این میان چپ هم زره روئین بر تن نداشته و مصون از این میل
فراگیرنیست. به ویژه آن گرایشاتی که هنوزهم درس های لازم از تجربه بزرگ قرن بیستم
و سوسیالیسم دولتی و هم چنین عروج فاجعه بارحکومت اسلامی از دل انقلاب بهمن ۵۷ را فرانگرفته
اند و عمدتا رو به گذشته دارند و حسرت آن دوره طلائی را می خورند و اصراردارند که
با نت همان سازی بنوازند که در دوره پیشاتجربه کوک شده بود. میل به فراموشی سپردن
درس های نیمه جویده و هضم نشده آن دوران و هم چنین درس های تجربه بزرگ انقلاب بهمن
که به فاجعه عروج انقلاب اسلامی منجرشد، دخیل بستن به جادوی اتوریته و نادیده
گرفتن دست آوردهای نظری و عملی جنبش های پسااکتبر پیرامون ماهیت مناسبات قدرت، و کم
سوشدن اهمیت آزادی و توجیه و مدلل کردن آن به بهانه هایی چون وضعیت اضطراری و
موقتی، جملگی از نشانه های بالینی سندروم «بتوارگی اتوریته» در نزداین رویکرد است.
غافل از آن که اگر رخدادهای بزرگ تاریخی باراول «معصومانه» به صحنه می آیند، و در
پراکسیسی به مقیاس آزمایشگاه بزرگ اجتماعی
و یک دوره تاریخی، نارسائی های خود را به نمایش می گذارند، اگر که به دیده
گرفته نشوند، آن هم در وضعیت پساتجربه و امکان راستی آزمائی و نقد صحت و سقم آن ها
از طریق برهان خلف ( حرکت از نتیجه به سمت وارسی مقدمات و پیشفرض ها)، دیگر از آن
«معصومیت» آزمون نخست هم خبری نخواهد بود!. از این رو گزاف نیست اگر که از «همه
گیری» اتوریته به عنوان همزادبحران سرمایه داری و آسیب پذیری بخشی از چپ در
برابرآن سخن گفته باشیم.
پیرامون سه موضوع الف- بحران انتخاباتی آمریکا که بازتابی از بحران دموکراسی و بحران بازنمائی و نیز شکاف های جامعه و طبقه بورژوائی است و رویکرداصولی در برابرصف آرائی دو فراکسیون بورژوائی. ۲-خیزسپاه و نظام برای تصرف ریایست جمهوری و علل و پی آمدهای آن، و سوم حباب سیاسی اخیررضاپهلوی و اپوزیسیون حبابی و نیز پیرامون سه یال اصلی گفتمان پیشرو در جامعه امروزایران است
بحران انتخاباتی آمریکا: جهان در انتظاراولین مناظره ترامپ و بایدن
انتخابات آمریکا اهمیت فراکشوری دارد و بهمین دلیل نگاه همه کشورهای جهان به آن دوخته شده و در همین رابطه مناظره ها نیز بخاطرتاثیرات محتملشان بر آٰراء مورد توجه عمومی است.
مناظره اول چهارسال پیش ۸۴ میلیون نفر بیننده مستقیم در خودآمریکا داشت. گرچه فی الواقع این یک جنگ تمام عیارتبلیغاتی است و تاکتیک ترامپ اساسا بر روی موضوعاتی چون ناتوانی جسمی و فکری و اعتیاد و پیری و کوبیدن شخصیت او و گروگان گرفتنش توسط چپ ها و انارشیست ها و ناتوانی اش در ایجاد نظم و غیره خواهدبود. از همین رو مشکل بتوان آن را مناظره حول برنامه دو کاندید دانست.
پیرامون دو رویدادمهم: نخست جنایت رژیم در اعدام نویدافکاری علیرغم مخالفت های گتسرده داخلی و جهانی و بررسی جوانب و پی آمدهای مختلف آن و از جمله گسترش جنبش دادخواهی و ضداستبداد و دیگری چکاندن ماشه بازگشت تحریم های سازمان مل توسط آمریکا در پایان این هفته، رویکردرژیم و پی آمدهای جهانی آن و در ارتباط با آن به تحولات منطقه و توافق موسوم به ابراهیم و انتخابات درونی آمریکا نیز پرداخته می شود
برنامه چشم اندازاین هفته ، پیرامون سالگرد قتل عام تابستان سیاه سال ۶۷، و فرایندپیوند نسل ها جنبش دادخواهی با جنایت ها و جنبش های جدیدعلیه اعدام و شکنجه و تلاش های مذبوحانه حامیان سبزها برای نجات برخی جناح ها و چهره رژیم و مشخصا نخست وزیروقت از این جنایت، چکونه عنوان کذائی بنیادمستضعفین به نام واقعی اش بنیادمستکبرین تبدیل می شود، مساله انتخابات امریکا و دحولات بحران هسته ای و نقش اروپائی ها در پرکردن حفره تاکتیکی موجود در سیاست حداکثری ترامپ،عقب نشنیی رژیم و مجوز بازدید اماکن مشکوکی که توسط اسرائیل افشاء شده بود که با هدف تشکیل یک باصطلاح جبهه جهانی علیه آمریکا صورت گرفت. با این همه حتی چنین رویکردی قادر نیست وضعیت تدافعی رژیم را تغییردهد او را از نوشیدن جام زهرتاز ه ای چه بایدن بیاید و چه ترامپ ماندکارشود معاف دارد. درهمین رابطه نگاهی هم داریم به تحولات منطقه ای و تضعیت بیش از پیش موقعیت رژیم ایران در لبنان و عراق و نزدیک شدن اسرائیل به مرزهای آبی ایران......
کشتارتابستان ۶۷ و بیرون زدن دم خروس و قسم حضرت عباس حامیان میرحسین موسوی!
سایت کلمه و زیتون ارگان های مدافع «سبزها»، این روزها به مناسبت سی وسومین سالگرد جنایت تابستان سیاه ۶۷ با انتشارمطالبی تلاش تازه ای را برای تبرئه میرحسین موسوی نخست وزیروقت حکومت اسلامی و این که گویا او از این واقعه بی اطلاع بوده است بکارگرفته اند. آن ها حتی در تلاشند که مفادیک گفتگوی روزنامه اطریشی را با او که در آن اشاره به اعدام داشته است را نیز رفع و رجوع کنند.
گفتگوی هفته پیرامون:
شکاف بزرگ در شورای امنیت سازمان ملل و پی آمدها، نرمش قهرمانه تازه رژیم پیرامون دسترسی آژانس به دومکان افشاء شده توسط اسرائیل و نگاهی به جهت گیری رژیم در آرایش جدیدصف آٰرائی ها، نگاهی به جنبش های اعتراضی کارگران و ضرورت گره خوردن آنها حول حلقه های مشترک..
«نرمش قهرمانانه تازه» و بازی های کوچک و بزرگ
سکانس دوم نبردآمریکا با شورای امنیت سازمان ملل، و ادعای آغاز«فصل جدیدی» در روابط ایران و آژانس!
کشاکش با ایران خصلت جهانی می یابد و رژیم
ایران هم با دمش بشکن میزند که دنبا با من است.به بینید شکوه انزوای آمریکا را!.
چکاندن ماشه معکوس با درب بسته شورای امنیت مواجه می شود*. در گفتگوی اخیر با تلویزیون برابری با طرح این پرسش که دولت ترامپ با وقوف به شکست و یا احتمال عدم موفقیت بالا در کشاندن یک تنه مساله تحریم تسلیحاتی ایران به سطح شورای امنیت و سپس در گام دوم تیرخلاص زدن به برجام، چرا این چنین خود را به آب و آتش زده و بجای منزوی ساختن رژیم ایران خود را منزوی می سازد؟. در آن بحث این فرض را مطرح کردم که این مساله به لحاظ شکلی علیه ایران و تحریم تسلیحاتی بود اما علاوه بر آن به لحاظ محتوا اهداف دیگری را دنبال می کند.
گفتگوی این هفته:
پیرامون کشیدن ماشه معکوس برجام توسط آمریکا و پی آمدها
گسترش جنبش کارگری و ویژگی های آن؛ آیا واردنقطه عطف تازه ای شده ایم؟
چندین تحول مهم در چندین مؤلفه مهم دست بدست هم داده و منجر به ظهورشرایط نوین و ارتقاء اعتراضات و مبارزات اقتصادی و اجتماعی به مرحله تازه ای شده است که درونمایه اصلی آن دلالت بر خروج تدریجی از یک دوره فرسایشی بحران و موازنه قوا دارد. در راستای انتقال از وضعیت تدافعی به وضعیت تهاجمی به نفع جنبش کارگران و جنبش عمومی. چنین روندی با همه بغرنجی ها و افت و خیزهای مقطعی اش و صرفنظر از شتاب و زمان بندی، اما از آن جا که آبشخوراصلی آن را شماری از دگرگونی در مؤلفه های پایدار تشکیل می دهد، اجتناب ناپذیراست.
برنامه چشم انداز در گفتگو با رادیو برابری:
در این برنامه هم چنین پیرامون تحولات تازه و مهم جنبش کارگری بحث و گفتگوشده است
نگاهی کوتاه به شکست قطعنامه آمریکا و پی آمدهای آن
ترامپ: در
روزهای آینده، مکانیسم ماشه را فعال می کنم.
باین ترتیب با شکست آمریکا در دوراول پیرامون لغوتحریم تسلیحاتی ایران، نه فقط بحران ایران و آمریکا ( و از جمله بحران هسته ای) بلکه بحران آمریکا و جهان( کشاکش بین یک جانبه گری و چندجانبه گری) واردفازجدیدی شده است. پی آمدهای این واقعه مهم تیتروارعبارتند از:
سمت گیری راهبردی اعتراضات کارگری: فراروی از مطالبات اخص و اعتراضات موضعی به مطالبات و اعتراضات سراسری
برنامه چشم اندازاین هفته: در باره دلایل اعدام مصطفی صالحی، بازداشتی جنبش دیماه، وضرورت تداوم و پیگیری کارزار « نه به اعدام«، اعتصاب دلیرانه پنجاه وسه روزه کارگران هفت تپه و همزمانی این اعتصاب با اعتصابات نفت و پتروشیمی د ر۵ استان کشور، زمینه ها ودلایل این اعتصابات و چشم اندازهای روبروی آن، ضرروت های گسترش و همپیوندی این اعتصابات با دیگر جنبشهای اجتماعی واعتراضی و خیزیش های خیابانی، موقعیت رژیم اسلامی در میان مردم و ناتوانی آن در برآورده کردن کوچکترین وسهل ترین درخواستهای اجتماعی و اقتصادی، و محاصره شده شدگی رژیم توسط خشم عمومی مردم ودر انزوای بین المللی با صندوقی خالی و با اولویت های معطوف به حفظ خود. و این که تنها راه مفر را ایجاد بحرانها میداند .. ورشکستگی اش بویزه در مواجهه با همه گیری کرونا و افشا شدن پنهان کاریش در مورد امار قربانیان آن در سراسر کشور. در نتیجه همه این ها روشن شده است که حکومت دیگر نمیتواند به شکل و شیوه ی گذشته حکومت کند. در این راستاست که اعتصابات و اعتراضات کنونی ،خصوصا در صنایع استراتژیک نفت و پتروشیمی اهمیت مییابد. جنبش چپ نباید به این مساله بی اعتنا باشد. با توجه به عمق و ابعادبحران ها و اینکه نبردهای موضعی با همه اهمتتشان به تنهائی پاسخ گونیستد، لاجرم آن چه که شاهدش هستیم سمت گیری و برداشتن گام های تازه در راستای راهبردمبارزات سراسری با هدف شکل گیری یک جنبش ضداستبدادی و عدالت خواهانه با نقش آفرینی کارکران و زحمتکشان و جوانان و تهیدستان، پیوندکارخانه و خیابان، و پیوندنبردهای موضعی با نبردهای سراسری است....
اعتصابات سراسری و اهمیت پیوندخیابان و محل کار!
« اعتصابات جاری از بزرگترین اعتصابات کارگرى در چهار دهه اخیر بهشمار میرود و گفته میشود که بیش از ۱۰ هزار کارگر در آنها شرکت دارند.