"انتخابات"
و سه حلقه تاکتیکی مرتبط با آن
برای برپائی جنبش من رأی نمی دهم، شما چطور؟!"
چرا تحریم یک تاکتیک انفعالی نیست؟
وقتی یک نظام تمامی توان خود را برای مهندسی کردن یک "انتخابات" بکارمی گیرد و درعین حال می کوشد که آن را حماسه هم جا بزند، دربرابر، تنها گذاشتن رژیم و تبدیل آن به نمایش انزوای پرشکوهش به معنی محروم کردن وی از قدرت فریب داخلی و جهانی و نیزتشدید منازعات درونی اش می باشد و این که این خود بخشی از مبارزه مستمرمردم علیه حکومتی خودکامه و ارتجاعی است. تحریم گامی است طبیعی درفرایند تعمیق رأی من کو و رأی من را پس بده به "جنبش من رأی نمی دهم".
بنابراین هیچ دلیلی برای انفعال جنبش تحریم و یا منفعل تلقی کردن آن وجود ندارد اگرکه:
اولا این جنبش برمواضع برآمده ازتجربه و آگاهی خود وفادارباشد و قاطعانه ایستادگی کرده و کنش خود را براساس آن تنظیم کند و صفوف خود را بخاطر دوپینگ های حداکثری و حداقلی مضحک و نافرجام بهم نریزد. دراین رویکرد هیچ مطب تردید برانگیزی وجود ندارد. ثانیا اگرکه آن ها با بخش های کمترآگاه جامعه که هنوزهم فکرمی کنند با گزین تاکتیک بد دربرابربدتر و با باتکیه برشکاف بالائی ها می توانند به دست آوردی برسند، برخورد سکتاریستی ننمایند و بتوانند بررشد آگاهی آن ها در بسترتجربه اشان یاری رسانند و ثالثا ازفرصت هائی که کشاکش صف آرائی های کنونی به وجود می آورد، برای طیف بندی و سازمان یابی خود یعنی ایجاد و یا فعال کردن تشکل های موجود و شبکه های سراسری نیرومند درمیان کارگران و زنان و دانشجویان و جوانان و کارمندان و معلمان و سایرجنیش های اجتماعی با تکیه برمطالبات خود بهره برداری کنند. باین ترتیب وجود رأی خاکستری تنها می تواند موجب تلاش بیشتر مدافعان جنبش تحریم وتقویت آن گردد. برای برپائی "جنبش من رأی نمی دهم شما چطور؟!" و سراسری کردن آن بکوشیم! بازیگران این جنبش خود مردم و تک تک شهروندان هستند و هرشهروندی می تواند با یک کنش حداقلی آن را تقویت کند! نباید فراموش کنیم که از خرد است که کلان برمی خیزد!.....
چرا تحریم یک تاکتیک انفعالی نیست؟
وقتی یک نظام تمامی توان خود را برای مهندسی کردن یک "انتخابات" بکارمی گیرد و درعین حال می کوشد که آن را حماسه هم جا بزند، دربرابر، تنها گذاشتن رژیم و تبدیل آن به نمایش انزوای پرشکوهش به معنی محروم کردن وی از قدرت فریب داخلی و جهانی و نیزتشدید منازعات درونی اش می باشد و این که این خود بخشی از مبارزه مستمرمردم علیه حکومتی خودکامه و ارتجاعی است. تحریم گامی است طبیعی درفرایند تعمیق رأی من کو و رأی من را پس بده به "جنبش من رأی نمی دهم".
بنابراین هیچ دلیلی برای انفعال جنبش تحریم و یا منفعل تلقی کردن آن وجود ندارد اگرکه:
اولا این جنبش برمواضع برآمده ازتجربه و آگاهی خود وفادارباشد و قاطعانه ایستادگی کرده و کنش خود را براساس آن تنظیم کند و صفوف خود را بخاطر دوپینگ های حداکثری و حداقلی مضحک و نافرجام بهم نریزد. دراین رویکرد هیچ مطب تردید برانگیزی وجود ندارد. ثانیا اگرکه آن ها با بخش های کمترآگاه جامعه که هنوزهم فکرمی کنند با گزین تاکتیک بد دربرابربدتر و با باتکیه برشکاف بالائی ها می توانند به دست آوردی برسند، برخورد سکتاریستی ننمایند و بتوانند بررشد آگاهی آن ها در بسترتجربه اشان یاری رسانند و ثالثا ازفرصت هائی که کشاکش صف آرائی های کنونی به وجود می آورد، برای طیف بندی و سازمان یابی خود یعنی ایجاد و یا فعال کردن تشکل های موجود و شبکه های سراسری نیرومند درمیان کارگران و زنان و دانشجویان و جوانان و کارمندان و معلمان و سایرجنیش های اجتماعی با تکیه برمطالبات خود بهره برداری کنند. باین ترتیب وجود رأی خاکستری تنها می تواند موجب تلاش بیشتر مدافعان جنبش تحریم وتقویت آن گردد. برای برپائی "جنبش من رأی نمی دهم شما چطور؟!" و سراسری کردن آن بکوشیم! بازیگران این جنبش خود مردم و تک تک شهروندان هستند و هرشهروندی می تواند با یک کنش حداقلی آن را تقویت کند! نباید فراموش کنیم که از خرد است که کلان برمی خیزد!.....