Thursday, August 19, 2010


مشعل به دستان بیدار!
سالگردفاجعه کشتارزندانیان سیاسی 67 درحال وهوای دیگر
چرادرحال وهوای دیگر؟:
ا-قبل ازهمه بدلیل ناکامی تبه کاران حاکم دربه فراموشی سپردن آن. تمامی تلاش رژیم مصروف آن بودکه ارتکاب به جنایت علیه بشریت را مشمول مرورزمان کند.بااین تصورابلهانه که گویا باگذشت زمان وایجاد گسست بین نسل ها و ایزوله وفرسوده  کردن مبارزات  بازماندگان فاجعه ،با محوتدریجی نشانه های باقی مانده وپاک کردن آن ازحافظه تاریخی مردم ایران و جهان می توان آن را بفراموشی سپرد.
آن چه که رژیم کورخوانده بود دردوعامل زیرخلاصه می شود:

Tuesday, August 10, 2010


 تشدید شکاف های درونی حاکمیت درفازجدید بحران
درطی ماه های اخیرتضادبالائی ها وارد فازجدیدی شده است. باتوجه به این که بحران درون حکومتی یکی ازمؤلفه های سه گانه بحران (درکنارشکاف حاکمیت ومردم و شکاف بین رژیم وقدرت های جهانی ) وازهمین منظر بخشی ازفرایند فروپاشی وتخلیه توانائی های یک قدرت درسراشیب افول وانحطاط،محسوب می شود، نگاهی به ویژگی های آن دارای اهمیت است.  آنچه که به این تضادها ابعادتازه میدهد،نه نفس وجود آنها بلکه ارتقاء آنها به سطح به اصطلاح برخی اصول ووجوه ایدئولوژیکی وسیاسی است.البته تاکنون تضاد بالائی ها همواره تحت الشعاع تضاد آنها با مردم قرارداشته وسرکوب عامل وحدت بخش مهمی دربین آن ها بشمارمی رود؛ با این وجود بقول خودشان پس ازکنترل فتنه، گوئی این تضادها ناگهان دهان بازکرده ووارد فازجدیدی شده اند.

Wednesday, July 28, 2010


نکاتی پیرامون:
رابطه مبارزه ضداستبدادی با مبارزه طبقاتی؟
رابطه سوسیالیسم ودموکراسی، و نقدتئوری ریل های موازی
کدام نوع بدیل؟
کدام نوع سازماندهی؟
برخورد با شکاف های درونی حاکمیت ازکدام منظر؟
برخورد با تحریم؟
و....
درنقد یک سند سیاسی(اوضاع سیاسی ووظایف ما)*

Wednesday, July 21, 2010


نبردسرویسهای جاسوسی وماجرای شهرام امیری
داستان جنجالی وپیچ درپیچ شهرام امیری وادعاها وروایت های متناقض درباره ناپدید ویا پدیدارشدن وی بحش کوچکی از کوه یخی است که بخش عظیم آن نامرئی بوده وباحتمال بسیارزیاد ،بنابه طبیعت این گونه فعالیت ها وبه عنوان اسناد طبقه بندی شده  هم چنان نامرئی خواهد ماند.

Wednesday, July 14, 2010

بازار،اعتصاب وعلل تداوم آن
مردم ناراضی ،روحانیت ناراضی،بازارناراضی،سایرباندهای قدرت ناراضی ازفرادستی باند احمدی نژاد.... .پس دراین مملکت کی ازاوضاع راضی است؟.بنظرمی رسد اوضاع  شیرتوشیروبقول خامنه ای غبارآلوداست که البته برخلاف ادعای او نه فقط به سمت فرونشستن غبارها نمی رود بلکه غبارآلوده ترمی شود.

Sunday, July 04, 2010

نگاهی به چالش ها وطیف بندی  گفتمان های عمده درصفوف جنبش!
گفتمان لیبرال-اسلامی و مدافع ولایت مشروط و "جمهوریت"، درکنارگفتمان  لیبرال دموکراسی و مدافعان جمهوری متعارف بورژوائی ولائیک به مثابه دوقلوهای همزادی که درعین داشتن اشتراکات(که دراین معنا گفتمان واحدی دارند) رقیب یکدیگرنیزبه شمارمی آیند،و گفتمان مدافعان پیوند نان وآزادی،وبرابری ازمهمترین گفتمان های اصلی موجود درجنبش کنونی هستند. هرکدام ازاین جریانات دارای طیف بندی های درونی و پایگاه بالقوه وبالفعل اجتماعی خود بوده و تلاش دارندکه با بسیج حداکثری، درعین حال "هژمونی"*1 گفتمان خود را برکل جنبش وجامعه بدست آورند.

Friday, June 25, 2010

 بیانیه 18ونقد ونسیه های آن(قسمت اول)
 گرچه این بیانیه حاوی نکته مهم وجدیدی که تاکنون ازسوی موسوی وکروبی  ونیز سایرهمراهان مطرح نشده باشدنیست،اما طرح  آنها  دریک بیانیه وانتشاروبازتاب کمابیش وسیع آن دراین شرایط سیاسی ونیزطرح صریحتربرخی ازمفادآن نسبت به بیانیه های پیشین، اهمیت وضرورت  نقدآن را مطرح می سازد.

Wednesday, June 16, 2010

چه دلائلی موجب  لغو راه پیمائی شد؟
واقعیت آن است که "رهبران جنبش سبز" تاکنون نتوانسته اند درمورد دلایل و درستی تصمیم خویش مبنی برلغواعتراضات مردمی دردقیقه 90،بافکارعمومی پاسخ قانع کننده ای بدهند. ودلایلی  هم که تاکنون درقالب چندین واکنش وبیانیه ارائه کرده اندمتناقض وسردرگم کننده است تاراه گشا.

Thursday, June 10, 2010

 
اخذ مجوز، استیصال یا تاکتیک نبرد؟  
یک مقایسه ساده بین تظاهرات خودجوش پس ازتقلب انتخاباتی 22 خرداد سال گذشته با آنچه که رهبران جنبش "سبز" اکنون درتدارک  بزرگداشت آن ازطریق چانه زنی با حاکمیت ودست اندرکاران وزارت کشورجهت اخذ مجوز راه پیمائی هستند؛تفاوت  بین این دوتاکتیک را بخوبی نشان میدهد.

Friday, June 04, 2010


آیا تناقض ذاتی بین آزادی بی قید وشرط اندیشه وبیان با اصل تجمع وتحزب وجود دارد(بخش2)؟

Tuesday, May 25, 2010


یک عقب نشینی بیادماندنی!
هنرآزاد وآزادی جعفرپناهی
اکنون چه کسی می تواند دروجودهنرمقاومت مردمی،هنری که رزمنده است وبالنده تردید کند؟

Sunday, May 23, 2010


عباس عبدی وفضیلت کتک خوردن!

استراتژی وتاکتیک محکوم به آستانه تحمل رژیم
اخیرا سایت جرس گفتگوئی با عباس عبدی صورت داده که درآن وی به تخطئه مشروعیت "دفاع ازخود" درحوزه های حرکت جمعی وسیاسی پرداخته است، که جوهرآن چیزی جز موعظه به تسلیم وانقیاد مطلق دربرابرجباران حاکم،تلقی سیاهی لشکرازمردم به مثابه فرمانبرداران صرف،ارتقاء فرهنگ توسری خوری تا سرحد یک تاکتیک واستراتژی مقاومت نیست.

Thursday, May 13, 2010


اعدام وپیام های متقابل!
تصویری که جمهوری اسلامی ازمخالفین استبدادو بطوراخص ازاپوزیسیون مترقی دارد،آنست که آنها  پراکنده هستند و هیچ "غلطی" نمی توانند انجام دهند والبته مردم هم بزعم آنها که عوام الناس وخس وخاشاکی بیش نیستند،به طریق اولی بدون رهبری ورهبران هیچ"غلطی" نمی توانند بکنند.وبراساس همین محاسبه است که دست خود را درارتکاب جنایت های تازه  بازمی بیند.بااین وجود یکی ازرایج ترین اشتباه محاسبه های مستبدین همین دستکم گرفتن مقاومت موجود دراعماق است. برانگیختگی و اعتراضاتی که پس ازاعدام جنایتکارانه اخیر صورت گرفت،تاهمین جاهم باید بیش از تصوررژیم بوده باشد.ا

Sunday, May 09, 2010



اعدام ،پیام ها وضد پیام ها!
هدف رژیم ازتوسل به حربه اعدام افزایش هزینه مبارزه وایجاد رعب است و تنها ازطریق گسترش دامنه مقاومت و اقدامات اعتراضی می توان آن را خنثی کرد و متقابلا هزینه مبادرت به این گونه جنایات را افزایش داد

Wednesday, May 05, 2010

حضورمستقل کارگران مهم ترین مشخصه روز کارگردرایران!
طنین گام های طبقه کارگر!

Monday, May 03, 2010



کنش آزاد وانسانی، ورابطه اش با سلسه مراتب

Thursday, April 29, 2010


روزکارگر   ونشانه هائی از بلوغ جنبش کارگری!

قطعنامه ها و بیانیه های تشکل های کارگری به مناسبت روزجهانی کارگر حاوی "نه " ها و "آری" های قاطع و روشنی است:
نه به استبداد وخفقان!
نه به سرمایه  داری واستثمار!
نه به محدودنگهداشتن مبارزه درچارچوب نظام حاکم و قانون اساسی آن!
نه به سرمایه داری درهرلباسی که باشد چه درهیأت اسلامی آن اعم ازحاکمیت کنونی ویا اصلاح طلبانه ای که درسودای بازگشت به دوران اول انقلاب است؛ ونه  درقامت نئولیبرالها وحامیان جهانی آنها!
نه به جمهوری اسلامی اعم ازمطلقه کنونی ویا ازنوع مشروطه طلبانه ای که اصلاح طلبان مجددا وعده اش را می دهند، ونه به سلطنت و هرگونه نظام های لیبرالی!زنده باد قدرت متعلق به خود مردم وتوسط خودآنها.
نه به سیاست آزادسازی قیمتها و باصطلاح هدفمندسازی یارانه ها وسیاست حذف سوبسیدها که هدفی جزسرشکن کردن بحران سنگین سرمایه داری بیمار بردوش نهیف کارگران و زحمتکشان ندارد!
نه به حداقل  دستمزدها که زیریک سوم  خط فقراذعان شده توسط خود دست اندرکاران رژیم قراردارد!
نه به آپارتاید جنسی وفقدان آزادی پوشش! وآری به برابری همه جانبه بین زن ومرد
ونه به.....
آری به آزادی فوری وبی قید وشرط  همه زنداینان سیاسی وزندانیان کارگرومعلم و... واسانلوومددی و نجاتی وفرزاد کمانگر و...

آری به تشکل های مستقل کارگری، به سازماندهی شورائی محله ها،به سازمان یابی ازپائین،توسط خود مردم و  حول مطالبات سیاسی اقتصادی اجتماعی آنها!

آری به آزادی بیان وتشکل ونفی اعدام ...
وبالاخره آری به پیوندهای جهانی طبقه کارگر ومحکوم کردن برخورد غیرانسانی رژیم با کارگران افغان!
وآری به.....

Thursday, April 22, 2010

اهمیت همبستگی درپیکارهای پیش روی طبقه کارگر!
چگونه می توانیم همبستگی  خود به مناسبت روز کارگررا تقویت کنیم ؟

Thursday, April 15, 2010



مرزهای متغیر خودی ها و غیرخودی ها  ودوستان ودشمنان جمهوری اسلامی

Sunday, March 28, 2010


آیا تناقضی بین پذیرش آزادی بی قید وشرط اندیشه و بیان با اصل تجمع آزاد(و تحزب)وجود دارد؟

Saturday, March 20, 2010

با تبریک سال نوبه همه آزادیخواهان  وآرزوی سالی بهتربرای همه کوشندگان راه آزادی وبرابری اجتماعی

سالی که گذشت وسالی که درپیش رواست!

Wednesday, March 17, 2010

 
چهارمشخصه ای که به  چهارشنبه سوری امسال سیمای دیگری بخشید:

Monday, March 15, 2010


تهدید وتوسل به اعدام درآستانه چهارشنبه سوری

قدرت نمائی یا رعشه های یک قدرت درحال افول؟!

Sunday, March 07, 2010

 !هشت مارس روزجهانی زن ومبارزه برای رهائی ،آزادی و برابری مبارک باد 
به یاد همه زنان مبارز زندانی  وبه یاد مادران شجاع دستگیرشده  وهمه زندانیان سیاسی مقاوم وسرفراز وبه امید وادارکردن تبه کاران حاکم به آزادی هرچه سریع ترزندانیان
جنبش زنان وتعریف دیگری ازسیاست ومبارزه
6 دلیل برای پیشروبودن جنبش زنان:

Thursday, March 04, 2010

Tuesday, February 23, 2010

نگاهی به منشورمطالبات حداقلی کارگران* واهمیت آن  درشرایط کنونی
طنین گام های طبقه کارگر

Tuesday, February 16, 2010

آزمون 22 بهمن و پی آمدها
بررسی هرتجربه  نووهرگام تازه جنبش به مثابه برشی ازوضعیت عمومی،مسیرپیموده شده ومطالعه نقاط ضعف و قوت آن برای برداشتن آگاهانه گام های بعدی،  بی شک امری ضروری و مثبت است وباید ازآن استقبال کرد.چرا که بدون آن سخن گفتن ازیک جنبش خود آگاه بی معنا خواهد بود.

Wednesday, February 10, 2010

 استراتژی محکوم به روزمرگی ؛ استراتژی محکوم به مرگ است

Thursday, February 04, 2010

آیا در22 بهمن درب باستیل ایران(زندان اوین)گشوده خواهد شد؟!
22 بهمن و یک بسترو سه رؤیا
22بهمن امسال حال وهوای دیگری دارد.چرا که رژیم  برخلاف مراسم تشریفاتی سالهای، قبل که  آنرا فرصتی برای برخ کشیدن اقتدارش درمقیاس جهانی به شمارمی آورد، اکنون سخت نگران تبدیل شدن آن به روزی است که توسط مردم  ازپروبال درهم شکسته اش پرده برداری بشود.

نه "اعمال رهبری" و"نه خود رهبری"؛ پس کدام "رهبری"؟

Friday, January 29, 2010

آیا غبارابهام فرونشست؟!
 سردمداران جمهوری اسلامی برای نجات خود ازغرقابی که درآن گرفتارآمده اند،روزگذشته دونفر از زندانیان سیاسی را به دارآویختند.

Wednesday, January 20, 2010

سیاست چماق وساندیس
دراین نوشته نگاهی داریم به پس زلزله های تظاهرات روزعاشورا،به تاکتیک تازه جناح حاکم،به رویکرد طرفداران ولایت مشروط درصفوف جنبش و به استراتژی معطوف به مذاکره وانتخابات آزاد ووظایف کلی گفتمان آزادی وبرابری.

Tuesday, January 12, 2010

گذرازلحظه ها مکثی است کوتاه برروی برخی رویدادها
تروررسمی وغیررسمی دووجه یک سیاست

پیرامون ترورجنایت آمیزیک استاد دانشگاه

Sunday, January 10, 2010

گذرازلحظه ها مکثی است کوتاه برروی برخی رویدادها   
"اعمال رهبری" یا "خود رهبری"
شکاف بین مردم و شعارهای ساختارشکن با گفتمان جریاناتی که درچهارچوب نظم کنونی و مرمت آن عمل میکنند،مانند بیانیه اخیرموسوی یا بیانیه 5 نواندیش دینی ویا نامه مهندس سحابی و سایرحامیان این  رویکرد وازجمله شبه اپوزیسیون های خارجه نشین،اکنون به یکی ازچالش های مهم جنبش تبدیل شده است.

Wednesday, January 06, 2010

گذرازلحظه ها مکثی است کوتاه برروی برخی رویدادها
بیانیه موسوی ودردسرهای عبورمردم

بیانیه اخیر موسوی همانطورکه می دانیم درپاسخ به دونوع فشار صادرگردید. ازیکسو فشاربالائی ها و ازسوی دیگر فشارپائینی ها.
درمیان بالائی ها نیزشاهد دونوع فشارهستیم:

Friday, January 01, 2010

گذرازلحظه ها مکثی است کوتاه برروی برخی رویدادها
آیا با تقلیل خواست ها می توان به جائی رسید؟
صدوربیانیه اخیر و 17میرحسین موسوی باخواست هائی "حداقلی تر" درقیاس با خواست های "حداقلی" قبلی صورت می گیرد ودرمقام اجرا نیزمی پذیرد که لازم نیست پیش بردآنها همزمان  باشدبلکه می تواند بصورت تدریجی و گام به گام پیش برود.

Monday, December 28, 2009

گذرازلحظه ها مکثی است کوتاه برروی برخی رویدادها
قیام مردم تهران!
دیروزمردم معترض، گام مهمی درجهت تحقق شعارروزهای اخیرخود "این ماه ماه خونه،سید علی سرنگونه" برداشتند.

Sunday, December 27, 2009

گذرازلحظه ها مکثی است کوتاه برروی برخی رویدادها
زلزله ها وپس زلزله ها!

Monday, December 21, 2009

گذرازلحظه ها مکثی است کوتاه برروی برخی رویدادها
سیاسی ترین تشییع جنازه چنددهه اخیر!

Sunday, December 20, 2009

گذرازلحظه ها مکثی است کوتاه برروی برخی رویدادها
آیت اله منتظری هم نظریه پردازولایت مطلقه فقیه وهم قربانی آن !

منتظری وسه نکته:

Friday, December 18, 2009


گذرازلحظه ها مکثی است کوتاه برروی برخی رویدادها
آوای وحش وجویدن خرخره!

Sunday, December 13, 2009

 شانزده آذر دربوته آزمونی که صورت گرفت
 ازجنبش دانشجوئی بیاموزیم!
بی تردید تأمل درحرکت های بزرگ به مثابه برشی ازتحولات عینی ِ درحال وقوع، شاخص معتبری برای نقد آنچه که وجود دارد وآنچه که درحال شدن است  وروشن کردن گام های بعدی به شمارمی رودکه درپرتوآن می توان به کم وکیف دست آوردها ومشاهده نقاط ضعف وقوت خود پرداخت. ازهمین رواین ضرورت دربرابر دانشجویان وفعالان جنبش دانشجوئی و سایرجنبش ها قراردارد،که به مدد نقد و یاری گرفتن از خردجمعی ،وباخیره شدن به  نقاط قوت و ضعف پراتیک خود ،یعنی به  آن چه  که بامشارکت ،همت و اقدام جمعی خود درحال آفرینش آن هستند پرداخته و باتکیه بردست آوردها و نقاط قوت،به برطرف کردن ضعف ها و شفاف ترکردن افق پیشروی وغنا بخشیدن به معنای آنچه که درحال انجام دادنش هستند به پردازند.

Wednesday, December 09, 2009



عکس دهه

خبرگزاری رویتر، عکس اعدام مجید کاووسی فر و برادر زاده وی حسین کاووسی فر  با جرثقال را به عنوان عکس دهه انتخاب کرد. این عکس از دو جوان ایرانی که  در ۱۱مرداد سال ۸۶ حلق آویز شدند، توسط عکاس رویتر برداشته شده بود، رویتر در توضیح این عکس نوشت: رژیم ایران روز پنجشنبه هنگام  تجمع صدها نفر از مردم،  مجید و حسین را بعلت کشتن یک قاضی که تعدادی از  مخالفان را زندانی کرده بود به دار آویخت.

Friday, December 04, 2009

آیا می توانیم؟!
برای برگزاری هفته 16 آذری دیگردرخارج کشور
به مناسبت 16 آذر،
ونظربه اهمیت جنبش دانشجوئی، مروری برفرازهای مهم  آن  درطی سالهای گذشته را می توانید دردفتراول ودوم وسوم ازطریق آدرس زیرملاحظه فرمائید:
چند پرسش وپاسخ درباره اوضاع سیاسی توسط سایت گزارشگران 
سؤال1:
اگر تمایل داری از خودت بگو و سالهای متمادی در تبعید:
من ازنسل باصطلاح دوره انقلاب بهمن هستم و ارفعالان سیاسی زمان شاه . باوزش طوفان انقلاب 57 همراه با سایرزندانیان سیاسی آزادشدم. باوجود آنکه ازخانواده مذهبی  باورمند به روحانیت بودم ولی شناخت خوبی ازماهیت روحانیت داشتم. دربحبوحه برآمد انقلابی 57 ومقارن با فرود خمنیی درفرودگاه ودرآن تجمع بسیاربزر گ  درخیابان وقتی دربرابرسؤالی قریب باین مضمون قرارگرفتم که چه احساسی دارم،

Tuesday, December 01, 2009



واکنون چهره دیگری از اوباما:اوباما ی  وال استریت وپنتاگون
دربحبوحه تب انتخابات آمریکا،یعنی بهنگامی که مردم آمریکا و جهان درپی یک دوره طولانی  تسلط نئومحافظه کاران برکاخ سفید درگیریک بحران عظیمی شدند،درشرایطی که  سیاست های جنگ افروزانه وهم چنین  سیاست های اقتصادی معطوف به بازارآزاد و بی مهار، وبسود غول های اقتصادی  آمریکا شکاف های طبقاتی را هرچه بیشتر دامن زده وبخش بزرگی ازمردم جهان و آمریکا را گرفتار فقربیشتر،بیکاری افزون تر و سقوط بی سابقه سطح زندگی  درطی چندین دهه اخیرکرده بود،

Saturday, November 28, 2009


نگرانی ازفرا رَوی جنبش وتلاش برای مهارآن!

نگاهی به رهنمودهای مهندس سحابی وبیژن حکمت به جنبش اعتراضی
فرارفتن جنبش اعتراضی مردم ازپاره ای خطوط قرمزاصلاح طلبان که بویژه درتظاهرات بزرگ  قدس و گسترده  13 آبان بیان بیرونی پیداکرد ،فقط جناح حاکم در قدرت  را دستخوش نگرانی  و تلاش برای مهاروسرکوب آن نکرده است،بلکه هم چنین درمیان خود اصلاح طلبان، که "بدنبال باران بودند وسیل آمد"،نیزموجب نگرانی و تکاپوی تازه ای برای مهارآن شده است. دوپیام ویدئوئی اخیرمیرحسین موسوی و مهدی کروبی که هردو برضرورت حرکت جنبش درچهارچوب نظام کنونی و اجتناب ازدادن شعارها و اقدامات ساختارشکن تأکید کردند ازآن جمله است.

Wednesday, November 18, 2009

جنایت برای پوشاندن جنایت!


رژیم جمهوری اسلامی درهیأت باندهای مافیائی و دریک اقدام جنایتکارانه جدید، شاهدِ عینی جنایت کهریزک را ازمیان برداشت وباین ترتیب جنایتی بر جنایات خود افزود.تمامی قرائن وشواهد مؤید نگرانی رژیم بخصوص مقامات وفرماندهان رده بالای ناجا از خطرافشاشدن اطلاعات دست اولی بودکه این پزشک قربانی شده از کهریزک درسینه خود داشت.

Monday, November 09, 2009

یک ارزیابی ازبرآمد پرشکوه 13 آبان
13آبان وشفاف تر شدن یک رؤیا!

پس معلوم شد که ضخامت خاکستر، هنوزنتوانسته  گلبوته های آتش زندگی را خاموش سازد ورقص شعله ها ازهرکران پیداست...

Monday, November 02, 2009

13 آبان ویک بستروسه رؤیا!


از23 خردادتاقدس وازقدس تا 13 آبان

Friday, October 30, 2009





 
ندا وتلاش مذبوحانه برای مصادره یک نماد

Tuesday, October 20, 2009

حجاریان وبازخوانی "اعترافات" ازمنظری دیگر
داستان اعترافات* حجاریان نه فقط حکایت گرماهیت ضدبشری نظام حاکم است بلکه درعین حال داستان بازخوانی سرگذشت و سترونی اصلاحات درنظام جمهوری اسلامی نیزهست

Friday, October 02, 2009

زندان،اعتراف گیری و مقاومت !
پایوران دستگاه امنیتی رژیم باردیگر نمایش تازه ای ازاعترافات را-که بخشی ازبازجوئی های سه تن ازاصلاح طلبان یعنی سعید حجاریان، سعید شریعتی و محمد عطریان فربشمارمی رفت درسیمای خود به تماشا نهادند.

Tuesday, September 22, 2009

خود زنی

1. حکومت دینی و فروش دین به یک پشیزسیاه، پشت وروی یک سکه اند.

Tuesday, September 15, 2009

جنبش وشبح جنبش!
وقتی جنبشی وجود داشته باشد چیزی بنام شبح وسایه جنبش نیزوجود داردکه

Saturday, September 05, 2009

اگریارشاطرنیستی بارخاطرمباش!

آرام سازی فضای سیاسی ونصایح نهضت آزادی به جنبش اعتراضی *

Wednesday, August 26, 2009

درادامه نقد ایده سنتی ودیرآشنای یک جنبش، یک پلاتفرم
درذیل نوشته جنبش با کدام گفتمان ورابطه پلاتفرم وجنبش، درپانوشته های من* دوپرسش نقدگونه ای مطرح شده است که طرح وپاسخ به آن را درراستای تقویت دیالوگ حول آن مفیدمیدانم.

Saturday, August 22, 2009







جنبش با کدام گفتمان ؟
نسبت سازمان یابی فرومی و پلاتفرم واحد
اخیرا هیئت سیاسی-اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) بیانیه ای منتشرکرده است با عنوان فروم شکل مناسب سازمان یابی جنبش اعتراضی* . این بیانیه شامل پلاتفرمی است با موادزیر:

Wednesday, August 12, 2009


کدام پارادایم؟
نگاهی به شعارهای مردم و دینامیزم فرارونده آن ها*

Tuesday, August 04, 2009


درپاسخ به پرسش های سایت گزارشگران درباره اوضاع سیاسی*

1ـ هم اینک مطرح می شود که "عبور از موسوی اجتناب ناپذیر است"، با توجه به رویدادهای اخیر، نظر شما در این مورد چیست؟

Wednesday, July 29, 2009

«انتخابات»، مردم
گفتگو با تقی روزبه
مجید خوشدل

Tuesday, July 21, 2009

Monday, July 20, 2009

تظاهرات بزرگ روزجمعه وسخنان رفسنجانی
تجمع وتظاهرات میلیونی روزجمعه،شاید پنجمین مورد ازاین نوع تظاهرات اعتراضی و بزرگ باشد که پس از23 خرداد،شکل گرفته است. ازآن نوع تکانه های بزرگی که درفواصل خود بطوربی وقفه درانبوهی ازتظاهرات وتکانه های کوچک تر وگوناگون خیابانی ودرمحلات و اعتراضات شبانه واشکال دیگر مبارزاتی مبتلورگشته وتداوم داشته است .

Thursday, July 16, 2009

بازهم تجمع نمازجمعه ومسأله تاکتیک؟
نمازجمعه فردا وچگونگی برگزاری آن تبدیل به موضوع مهم وحساسی شده است. چرا که ازیکسو رفسنجانی پس ازشش هفته غیبت ودورنگهداشته شدن ازآن امامت آن را برعهده دارد وازسوی دیگراعلام شده است که موسوی وکروبی نیزدرآن شرکت خواهند کرد.

Monday, July 13, 2009

شرط موفقیت یک تاکتیک چیست؟

بحث هائی درمیان فعالین نسل جوان حول نوع وچگونگی اتخاذ تاکتیک برای یافتن راه هائی جهت ایجاد تجمعات بزرگ درشرایطی که رژیم تمام نیروی خود را برای سرکوب این نوع تجمعات وممانعت ازشکل گیری تجمعات بزرگ بکارمی گیرد مطرح است.البته نفس فعال بودن ذهن ها برای استفاده ازهرامکانی علیه حاکمیت مثبت است و حاکی از رشد ابتکارات در فضای جدیدی است که درطی هفته های اخیرشکل گرفته که بسیاری ازآنها نیزخلاق بوده ودرانطباق با اهداف ورزمندگی وبالالندگی جنبش قراردارد.اما یکی ازاین نوع پیشنهادات،تاکتیک شرکت درنمازجمعه این هفته نمازجمعه است که رفسنجانی درآن نمازخواهد خواند والبته با اهداف اعتراضی. ناگفته نماند بحث بهره گیری ازنمازجمعه وتریبونها ومراسم مذهبی نظیراعتکاف جهت اعتصاب عمومی قبل ازاین هم مطرح شده است.بیادداریم که بهنگام اقامه نمازجمعه خامنه ای درپی برگزاری نمایش انتخاباتی نیزاین بحث درمیان برخی فعالین مطرح شد که البته خردجمعی وواقع گرائی حاکم برجنبش عملا آن را منتفی کرد وبنابراین بعیداست که این بارنیزجدی گرفته شود. معهذافرصت مناسبی است برای گشوده شدن دیالوگ درمیان نسل جوان حول تاکتیک .

بنظرم اشتباه این دسته ازدوستان آن است که فکرمی کنند بکارگیری هر"تاکتیکی" درهرشرایطی به سود جنبش خواهدبود وبه ضرردشمن. ولی واقعیت آن است که بکارگیری یک تاکتیک تحت شرایطی بسود جنبش خواهد بود که صفوف جنبش را متحد ترکند(ولااقل آن را ازآنچه که وجود دارد آشفته ترنکند) ومتقابلا صفوف دشمن را پراکنده ترسازد.دراین صورت است که جنبش را یک گام به جلوترخواهد برد. تشبیه شرکت درنمازجمعه با "انتخابات" نیزنادرست است.شرکت اعتراضی درانتخابات تحت شرایط خاصی صورت گرفت. مردم وقتی تصمیم به شرکت درانتخابات گرفتند که اولا دیدند این عرصه محل جدال شدید قدرت بین بالائی هاست و ثانیا بهمین لیل بخشی ازبالائی ها برای مقابله وغلبه بررقبائی که قدرت را انحصارا تصرف کرده اند، نیازبه یارگیری ازمردم وبهر گرفتن ازنیروی فشارآنها ولاجرم طرح برخی ازمطالبات مردم داشتند که تابلکه بتوانندموازنه قوا را بسود خود تغییر دهند وازاین طریق به کسب امتیازاتی درعرصه قدرت (ونیز نجات نظام ازبحران همه جانبه ای که دامنگیرش شده ) نائل آیند.وثالثا جناح حاکم وکانون اصلی قدرت با درنظرداشت بحران مشروعیت خود،دستخوش وسوسه داغ کردن تنورانتخابات شد تابلکه از ِقبل آن هم موقعیت خویش را دربرابرفشارقدرت های جهانی تقویت کند و هم بااستناد به این مشروعیت جنبش مردم را بیش ازپیش مورد سرکوب قراردهد. حاکمیت(ودرقلب آن ولی فقیه) البته هم خدا وهم خرما را توامان می خواست. یعنی هم دوم خرداد ومشارکت گسترده را و هم اینکه برخلاف آن دفعه،برآن بود که کاندید اخص ومطلوب وسربفرمان خود را گزین کند. واقعیت آن است که چنین شرایطی همیشه فراهم نمیشود ورژیم درطول 30 سال گذشته از"انتخابات" بهره های فراوانی برای تثبیت خود و سرکوب برده است. ازقضا یکی ازدلایل رژیم برای داغ کردن تنورانتخابات ترسش ازتحریم انتخابات چهارسال گذشته بود.البته "ززنگی" رژیم وخرفت وصغیرانگاشتن مردم که ذاتی ولایت فقیه است، یعنی تلاش تؤامان برای مشارکت گسترده مردم درکنارتقلب کاردستش داد وبه مثابه بمبی دردستش منفجرشد. بااین همه باید تأکید کرد هرتاکیتک را تحت هرشرایطی نمی توان بکارگرفت وموفقیت هرتاکتیک نیازمند وجود شرایطی معینی است. اگردراینجا یک سؤال ازخودمان ومردم بکنیم مساله روشن تر میشود.وآن سؤال این است: آیا اگرمی دانستید که رژیم تقلب خواهد کرد بازهم رأی می دادید؟ به گمانم پاسخ اکثریت برزگی ازمردم به این سؤال حتما منفی خواهدبود. واین نشان میدهد که با آگاهی وآمادگی امروزمردم نمی توان مثلا همان تاکتیک دیروز را بکارگرفت چه برسد به آن که تاکتیکی عقب ترازآن را. دراین مورد مشخص نمازجمعه نه فقط جائی برای بروز شکاف داغ (ونه خرده منازعات) بین رفسنجانی با نظام نیست. بلکه همانطورکه رفسنجانی درمدت اخیرانفجاربحران نشان داده است، نگران فراتررفتن جنبش ازچهارچوب های نظام است وبنابراین مدتهاست که فتیله را پائین کشیده و ازکانال های گوناگون دارد ترمزمیزند تا آنگونه خود لازم می بیند بحران را مدیریت کند واین درشرایطی است که حتا رقیب او به حزب اخص او کارگزاران هم رحم نکرده است وثانیا رفسنجانی بدنام ترازآن است که آتشی ازقبل او برای جنبش گرم شود.اوازجمله مظاهرفساد و یکی ازفاسدترین عناصررژیم است.یعنی یکی ازمصادیق همان چیزی است که جنبش برعلیه آن به حرکت درآمده است وبنابراین نمی توان به مثابه چتری برای جنبش ازآن سود جست.نتیجه آنکه بین شیوه وهدف باید همواره سنخیت وهم آهنگی وجود داشته باشد وگرنه حاصل تلاش هایمان به جیب دشمن میریزد وبه پراکندگی صفوف جنبش منجرمیشود. 2009-07-13-22-04-88

Sunday, June 21, 2009

آذرخشی برسینه آسمان!

تقی روزبه taghi_roozbeh@yahoo.com
نگاهی به جنبش دروجه رهائی بخش خود!
اکنون حدود یک هفته است که جنبش ضددیکتاتوری،باخواست مشخص ابطال نتایج انتخاباتِ دست کاری شده،حضورپررنگ وتوده ای خود را درتظاهرات پی درپی و علیرغم غیرقانونی اعلام شدن آن ها و درمقابل نگاه های شگفت زده مردم جهان، به نمایش گذاشته است:فوران یک نافرمانی اجتماعی گسترده وپرشورازسوی مردمی که سالیان سال است سرکوب وتحقیر واستثمارمی شوند.آنها اما اکنون برای تأمین حق تعیین سرنوشت خویش به حرکت درآمده اند. این نافرمانی عظیم وپرشکوه درشرایطی صورت می گیرد که مقامات رژیم،اعم ازخامنه ای،فرمانداروفرمانده نیروهای انتظامی وبهمراه صداوسیماضمن تهدید دائمی تظاهرکنندگان به سرکوب بی مهابا ازخود دربرابرپی آمدهای آن سلب مسؤلیت کرده ورسما قانون چماق را جایگزین چماق قانون کرده اند. تجمعات وراه پیمائی ها درشرایطی صورت گرفته است که ازقبل اخباروشایعات گسترده ای مبنی بر اجازه تیراندازی توسط نیروهای سرکوب درمیان مردم وسیعا منتشرشده است.و درواقع درهمان اولین تظاهرات میلیونی پس ازتقلب انتخاباتی ،رژیم برای آنکه نشان دهد دراین تهدید خود جدی است وباکسی سرشوخی ندارد، بقصد پراکندن ترس وبالابردن هزینه اعتراضات وبرای آنکه مردم احساس پیروزی واعتمادبه نفس نکنند،درپایان راه پیمائی باشقاوتی بی مانندو فاشیستی عده ای را عامدانه به قصد کشتن به رگباربست!وباین ترتیب جنبش مسالمت آمیزمردم درهمان گام های اولیه با خون خود غسل تعمید یافت.آیا این جنایت ازجهاتی هفده شهریور انقلاب نوین مردم ایران بود؟ بهتراست به جای پیش گوئی پاسخ قطعی به این سؤال را به سیررویدادها و تحولات آتی بسپاریم.اما آنچه که اکنون می توان گفت آن است که ارتکاب به این جنایت وجنایت کوی دانشگاه وسایردانشگاه های کشور و نیزدیگرجنایتهائی روزانه ای که برای حاکم کردن جو رعب وترس صورت می گیرد،نه فقط موجب وقفه درحرکت جنبش نشده بلکه موجب اوج گیری وتداوم آن گردیده ومردم با خشم وجسارت واعتمادبه نفس بیشتری به خروش درآمده اند(لازم به یادآوری است که نوشته حاضرقبل ازاولتماتوم روزجمعه خامنه ای و جنایت دیروزنگاشته شده است).بی شک بیرون آمدن ازجو رکودمبارزاتی سالیان دراز،وگام نهادن در وادی نبردهای سهگین ودرمقیاس کلان با رژیم ددمنشی هم چون جمهوری اسلامی که درآن رسما ولی فقیه خویشتن راصاحب جان رعایای صغیرمی پندارد،مستلزم یک دگرگونی عظیم درکنش وروحیه مردم است: پایان دادن به روحیه تمکین وتسلیم به قلدری،به درد ورنج کشیدن درخلوت خود،و کشف معجزه نیروی جمعی وهمبستگی.مردم درمی یابند که اگردرد ورنجشان را باهم تقسیم کنند واگرمقاومت وانزجارفردی خویش را باهم همکاسه نمایند، واگردستهای خود رابا یکدیگر گره بزنند،نیروی شگرف دگرگون کننده ای برای برون رفت ازگرداب نکبت وفلاکتی که به آن گرفتارآمده اند،آزادمی شود.شعارنترسید،نه لرزید ماهمه باهم هستیم، چیزی جزبروزوظهور اکسیرحیات بخش همبستگی درمقابل چشمان ما نیست.واگردرنظربگیریم که مترسک تاوقتی رعب انگیزاست که کسی پی به مترسک بودنش نبرده باشد،پس وای به وقتی که مردم به پوشالی بودن اقتدار رژیم بی به برند.آنگاه است که عرش کبریائی استبداد شروع به لرزیدن میکند وسردمداران جمهوری اسلامی باید سوره اذا زلزله الارض زلزالها... را بخوانند!.رویدادها چنان شتاب می گیرند که گاهی انسان ناخود آگاه ازخود می پرسد آیا براستی آنچه که دربرابر چشمان حیرت زده اش می گذرد،رستاخیزی است درجهانِ وهم یا درجهان واقعیت؟.گرچه دیگرفرصتی برای این گونه خیال بافی ها واگرومگرها باقی نمانده و یک باردیگرسوت حرکت قطارانقلاب-باهمه پیچ وخم ها و افت وخیزها وتوقف های مقطعی اجتناب ناپذیرش- به صدا درآمده است.مردم می گویند چون فریادبرمی آوریم وچون به حرکت درآمده ایم پس هستیم وگرنه درحکم هیچ وپوچیم وخس وخاشاک محسوبمان می کنند! آنها روزها باتسخیرخیابانها وشبها با تسخیربام ها وکوچه ها وبهم دوختن رزم روزانه بارزم شبانه این تحول شگرف خود را به چهارگوشه عالم رله می کنند. وباین ترتیب درشرایطی که حامعه ایران با شتاب زیادی درحال سقوط به ورطه انحطاط ونفی ارزش های اجتماعی،غلبه تنگ نظری ها وخرده بینی ها،وبیگانگی روزافزون با تعاون و همبستگی انسانی بودوهرکس بی اعتنا به رنج ودرد هم نوع خویش وبه تنهائی تلاش می کردتا گلیم خویش را دررقابت بادیگران ازآب بیرون بکشد؛آری! درشرایطی چنین غیرانسانی که استبداد سرمایه ومذهب برجامعه مستولی ساخته بودو درهنگامی که افق بیش ازهرزمانی دیگر تیروتار بنظرمی رسید،ناگهان آذرخشی درآسمان جهید و خطی روشن درپهنه تاریک آن نمودارگشت. پرتوی خیره کننده برمسیرپرسنگلاخ پیشاروافکنده شد. گوئی آن اسطوره آرش واری که دراندرون تک تک مردم رنج کشیده سکنی گزیده بود وخموشانه،ناگهان جانی تازه یافت وبه یک واقعیت زنده وفرارونده تبدیل شد!. شاید هیچ عبارتی زیباتروحماسی ترازاین شعارتظاهرکننده گان 25 خردادکه مخاطب آن مستقیما احمدی نژاد رئیس جمهورنظرکرده ولی فقیه بود،حکایت این فرایند بیداری و این خودباوری و "برای خود شدن" را به نمایش نگذارد:
آن خس وخاشاک توئی،پست ترازخاک توئی،شورمنم نورمنم،عاشق رنجورمنم،زورتویی کورتویی،هاله نورتویی،دلیربی باک منم،مالک این خاک منم!
آری!بیان توصیفی زیبائی است ازجنبش توسط خود جنبش.وبدین سان درمتن یک کنش درخشان وانسانی شگفت انگیز شاهد ارجاع عشق،نفرت اززوروسلطه، بینائی،بی باکی،ضدهاله نوربودن وخویشتن را مالک خودو خاک انگاشتن؛ به سرمنشأء اصلی خودهستیم.جنبشی که همچون اولین نسیم بهاری بشارت دهنده باروری وزایش وزیبائی ورنگارنگی است.جنبشی که پا به میدان نهاده است تابگوید همه آن عناصررهائی وآزادگی را که درطی این سالهای نکبت وفلاکت توسط مذهب وسرمایه بزورازاوستانده اندوبیگانه باوی برای به بندکشیدنش بکارمی گیرند، متعلق به خود اوست وهمه آن نکبت وفلاکتی را که باوتحمیل کرده اند ازآن دشمنان اوست.بی تردید این یک لحظه رهائی بخش است درنفی انکارشدگی وانکارکننده گان وفرایافتی است برای وحدت مجدد خود باآنچه که ازوی به تاراج برده بودند.
جنبش به مثابه یک ناسازه!
بااین وجود اشتباه است اگر که جنبش را یک پدیده یک دست،سازه و وذاتا خالی ازخطاوتناقض بیانگاریم.برعکس یک جنبش بیش ازهرچیزیک ناسازه است و آمیزه ای است از نقاظ ضعف وقوت وازتوانائی ها و ناتوانی ها ،عناصررهائی بخش و اسارت آور،تاریکی وروشنائی،گذشته وآینده،سلطه وضدسلطه ،آگاهی وتوهم و...جنبش درلحظه تولد اساسا فریادی است علیه وضعیت موجود وباهمه نارسائی های که وضعیت موجود با خود به همراه دارد و آن را باهزاران رشته پیدا وناپیدای متصل کننده به نظام موجود در هرلحظه تولید و بازتولید می کند. ودرمتن این فریاد است که جنبش می تواند هم خود را بیافریند وزنجیرهای انقیاد را یکی پس ازدیگری پاره کند وهم درهمان حال می تواند زنجیرهای تازه ای را به دست وپای خود به بندد. گرایش ها وروندهای گوناگون وبا درجات گوناگون ازقوت وضعف وجود دارند که فرادستی هیچ کدام ازآنها بخودی خود و ازقبل مقدرنیست واین عنصرآگاهی وچگونگی سازمان یابی وشیوه مبارزه ازهم اکنون است که برزمینه مستعد و بالقوه رهائی بخش جنبش به مثابه فریادی علیه ستم وتبعیض، درآفرینش آن ودرغلبه این یا آن نقش اساسی خواهد داشت. به محض آنکه جنبشی اعلام می کند "من هستم" تمامی اهرم ها وسازوکارهای گوناگون سرکوب برای سترون ساختن آن و حفاظت ازسیستم موجود به کارمی افتند.نه فقط ازجانب دشمن قرارگرفته در مقابل جنبش وباصطلاح ازطریق سرکوب سخت افزاری بلکه هم چنین ازدرون وازطریق سرکوب باصطلاح نرم افزاری.آری تسخیرازدرون به موازات سرکوب ازبیرون ازمهمترین علل ناکامی جنبش های گذشته بوده ولاجرم مقابله با آن مستلزم هوشیاری بیشتری است.البته همانطورکه اشاره شد ناسازه بودن یک جنبش نوپا باتوجه به آنکه ازدل وضعیت موجود وبرعلیه تبه کاران حاکم بیرون می آید امرعجیبی نیست.مهم آن است که جنبش با تکیه برنقاط قوت خویش بتواند خویشتن را ازورطه نقاط ضعف بیرون بکشد.جنبش وقتی به بیراهه می رود که درفرایندی بیگانه سازبا با منشأ حیات بخش خود قرارگیرد وخویشتن را که منبع زاینده تغییر،آزادی وعدالت اجتماعی،مالک خودو خاک بودن، ضدسلطه وزوربودن است، به دیگران تفویض نماید.بی تردید تفویض داوطلبانه گوهراصیل خویش-خودفرمانی وخود بنیادبودن وخلاقیت خویشتن- به نیروئی بیرون ازخود و سربه فرمان شدن،مهمترین خطری است که هرجنبش نوپا را تهدیدمی کند. دراین مورد بخصوص بازخوانی تجربه انقلاب بهمن بسیارآموزنده است.مطایق این تجربه مردم دراوج اقتدار وقدرت نمائی خود دربرابرماشین عظیم سرکوب شاه وحامیان جهانی اش،همزمان تصویر خمینی را درماه جستجومی کردند ووقتی هم او را درکنارخویش وبردوش خویش یافتند، یکدل ویک جان، هرآنچه را که دستاورد خودشان بود به کرامات وهاله نور منتسب کردند.وباین ترتیب دراوج پیروزی تخم فاجعه اسارت بعدی، یعنی تسلط ولایت فقیه برخود، بدست خودمردم کاشته شد. ازاین رواین بارباید سخت به هوش باشیم که درمقابله برای بزیرکشیدن خدایگان ویک"هاله نور"، خدایگان وهاله نورجدیدی را جایگزین آن نکنیم. همین تجربه درابعاد کوچکتری دردوم خرداد 76 هم تکرارشد. هنگامی که مردم باواریزکردن اعتمادخود به خاتمی به مثابه بخشی ازحاکمیت ووابسته به جناح دیگر،فرصت بدست آمده را ازدست دادند. بنابراین نهادنِ درستِ خشت های نخست درمرحله تکوین اولیه جنبش ازاهمیت زیادی برخوداراست.وگرنه مجددا گرفتار همان دورباطلی خواهیم شد که ازمشروطیت تاکنون بر مبارزه ضداستبدادی رفته است وموجب ببادرفتن آن همه مبارزه وفداکاری شده است.اکنون که یکب باردیگربپاخاسته ایم برای زنده نگهداشتن امید مان به تغییرات ژرف ، لازم است که ازتکرار تجربه های منفی گذشته اجتناب ورزیم.
یکی ازدرسهای این تجربه که به گمان من مهم ترین آن نیزهست،اجتناب ازتکراروحدت کلمه وتلاش برای تقویت وتثبیت خصلت پلورالیستی جنبش است:
بسوی یک جنبش پلورالیستی!
پلورالیستی ماندن جنبش ازاهمیت بی مانندی برای تضمین خصلت دموکراتیک آن برخورداراست.درواقع جنبش به مثابه تجلی حضوراقشارگوناگونی ازکارگران وزحمتکشان وکارمندان ومعلمان وپرستاران،شاغلین و بیکاران،زنان وجوانان واقلیت های قومی وملی ومذهبی وهنرمندان و....همواره دارای تنوع ورنگارنگی درمطالبات معیشتی وسیاسی وفرهنگی و.. است.ازهمین رو درواقعیت عینی-صرفنظرازدرجه بالقوه گی وبالفعلی آن- به مثابه جنبشی ازجنبش های اجتماعی گوناگون وجود داشته و وحدت درکثرت ورنگارنگی درعین اشتراکات ازبارزترین مشخصات آن است.بااین وجود همواره درجامعه استبداد زده ویکدست زمینه مساعدی وجود دارد که مبارزان علیه استبداد وفلاکت، درفضای بسته ومتمایل به دوقطبی مبارزه دچار آفت یکدستی وحدت کلام وشعارو صف بندی شوندکه برای دموکراسی هم چون سم خطرناکی محسوب میشود.این تصورکه گویا قدرت وموفقیت ازیکرنگی ویکدستی(یده واحده) و یک صدائی، ولاجرم خاموش کردن تنوع مطالبات زائیده میشود،تصوری است نادرست که موجب سترون شدن جنبش وتهی شدن آن ازدرون ولاجرم بازتولید همان تبعیضاتی می شود که برعلیه آن به قیام برخاسته است. اگرکه تکثرووجود جنبشهای اجتماعی گوناکون یک واقعیت عینی وبرآمده ازخودجنبش است،بنابراین یک جنبش بالغ ودموکراتیک باید بتواند بازتاب دهنده همه آن تنوع ها،هم چون ستم طبقاتی،ستم جنسی وملی ومذهی و....- باشد.بی شک تأکید براشتراکات ومطالبات عام وفراگیربرای تحکیم صفوف متحد ویک پارچه جنبش دارای اهمیت انکارناپذیری است،امامساله نه برسرتضعیف آن بلکه درنظرگرفتن خصلت پلورالیستی همین شعارهای عام ومشترک است.چرا که یک شعارومطالبه فراگیروعام برای کارگران ومعلمان وزنان وجوانان و... دارای معانی و خود ویژگی های متفاوتی است که درکنارهم به یک شعارعام ومشترک معنای واقعی می دهند وبهمین دلیل یک شعارفراگیروعام باید بتواندازیکسو تبلورآنها باشد وازسوی دیگردرمیان اقشارگوناگون ترجمان وبازتاب دهنده منافع متفاوت وخودویژه آنها یعنی پیوند ارگانیک بین عام وخاص باشد. وگرنه شعارعام تبدیل به ابزاری برای منجمدکردن این مطالبات وسلب معنای واقعی وملموس شعارعام می گردد.والبته باید اضافه کرد به ابزار سرکوب برای گرایش فرادست ومتعلق به طبقه حاکم. بی تردید یک جنبش متکثروهمبسته یک شبه شکل نمی گیرد،اما نهادن درست خشت اول بهنگام تولد ودرگام های نخستین وقبل ازآنکه گرایشات بیگانه با جنبش مجال سیطره برجنبش را پیداکند دارای اهمیت زیادی است.مهم است بدانیم که چنین چیزی نه فقط موجب تضعیف وپراکندگی دامنه جنبش ورزمندگی آن نمی شود بلکه برعکس موجب تقویت صفوف آن وتمرین منش دموکراتیک ازهم اکنون می گردد ومانع بازتولید استبدادآتی. وحدت کلمه افسونی است که طبقات حاکمه ازآن برای کنترل جنبش وکسب هژمونی خود سودمی جویند.هم چنین نباید فراموش کردکه رژیم ازطریق جناحهای رقیب ورقابت های درونی آنها و شخصیت های خود پرورده اش درمیان صفوف جنبش نفوذ دارد.علاوه براین طبقه حاکمه ازطریق رسوخ دیرپای باورها وعادات وفرهنگ ها، ودرونی ساختن آنها درتک تک افراد آن حضورونفوذ دارد.ازهمین روما غالبا بدون آنکه خود بدانیم ، گاهی درخاموش ساختن پلورالیسم جنبش بدست خودمان ودرتفویض گوهراصیل خود به دشمنان خویش مشارکت می کنیم.
برای نمونه بهتراست نگاهی به جنبش کنونی ازمنظرآسیپ پذیری فوق داشته باشیم: دومشخصه مهم جنبش هم اکنون موجود را می توان دردوشعارمی جنگم،می میرم، رأی مو پس می گیرم(بعنوان یک شعارمشخصی که جنبش حول آن شکل گرفت) و مرگ بردیکتاتورمشاهده کرد. دوشعاری که فی نفسه مترقی بوده ومی تواند مبین رزمندگی باشد وهست. بااین وجودرویکردی وجوددارد و برآنست تاشعارنخست –پس گرفتن رأی را-به سازش با همین حکومت تنزل دهدو شعاردوم یعنی مرگ بردیکتاتوررا یا مسکوت بگذارد و یا آن رابه یک شعارکلی وبی یال و اشکمِ مبارزه قدرت یک جناح علیه جناح دیگرتنزل دهد. وحال آنکه می دانیم مبارزه علیه دیکتاتوری برای اقشارگوناگون اجتماعی دارای خود ویژگی ها ومعانی گوناگونی است.مثلا برای زنان ستم استبدادحاکم دارای بارمضاعفی است که الزاما برای مردان چنین نیست.وهمین طوراست برای بیکاران درمقایسه با شاغلین و... . بنابراین اگرقرارباشد این نوع خودویژگی ها و مثلا مطالبات اخص زنان به عنوان نیمی ازجامعه، تااطلاع ثانوی معلق شودوشاهد تحلیل رفتن مطالبات وصف مستقل زنان درجنبش عمومی باشیم، چه تضمینی وجود دارد که آپارتاید جنسی برزنان تداوم پیدانکند؟.بنابراین طرح مطالبات زنان درصفوف جنبش ازهم اکنون وتبدیل آنها به خواست مشترک وفراگیرهمه گان،قبل ازهمه توسط خود صفوف متحد زنان دارای اهمیت پایه ای است. همانطورکه مطالبات جنبش کارگری ومطالبات سایرجنبش ها نیزدارای اهمیت پایه ای است.بنابراین اولین ومهمترین درسی که از بازخوانی تجربه انقلاب بهمن و هم چنین تجربه دوم خرداد سال 76 حاصل می شود همانا تأکید بر تکثردرعین اتحاد حول اشتراکات درصفوف جنبش ازهمین امروزاست.فردابسیاردیراست وپیش برد این وظیفه بسیارمهم با گسترش فرهنگ دموکراتیک ازیکسو وحضور جنبش های اجتماعی گوناگون با رنگ وبوی خود درمتن جنبش عمومی وحک کردن این تنوع ازهم اکنون برپیشانی جنبش میسرمی گردد وامری است مربوط به تک تک شرکت کنندگان درجنبش .مبارزه علیه استبداد اگربا مبارزه علیه مظاهرآن دردرون خود جنبش همراه نگردد،واگربا عبور شعارهای عام ازمنشورمنافع به حق اقشارولایه های گوناگون پلورالیستی نشود،تضمینی برای بازتولید استبداد وآنچه که علیه آن مبارزه می کنیم وجود نخواهد داشت.دربهترین حالت فقط موفق به تعویض شکل استبداد وجایگزینی آن با شکل دیگری ازاستبداد خواهیم شد.آری جبنش باید درکناراشتراکات پایه ای خود رنگین کمانی ازهمه رنگ ها باشد وباسیطره یک رنگ برخود مقابله کند.البته نیازی به گفتن ندارد که تلاش برای برطرف ساختن آسیب پذیری فوق درمغایرت با بهره گیری اصولی ازتضادهای درونی رژیم وامکاناتی که از ِقبل آن می توان بدست آوردندارد. هم چنین لازم به اشاره است که نقاط آسیب پذیرجنبش فقط به مورد فوق خلاصه نمی شود وامیدوارم که درفرصت های بعدی به ابعاددیگری ازآن به پردازم.


2009-06-2-30-03-88
http://www.taghi-roozbeh.blogspot.com/

Saturday, June 13, 2009

بازی تمام شد!

تقی روزبه taghi_roozbeh@yahoo.com
درمقابل چشمان بهت زده شهروندان ایران وجهان،نام کاندید نظرکرده خامنه ای وسپاه پاسداران ونهادهای سرکوب ومدافعین آنها با آرائی بیش ازدوبرابرآراء موسوی ازدرون جعبه های مارگیری بیرون کشیده شد.علیرغم آنکه هررأی دهنده ای خودکارشخصی به همراه آورده بود،اما آن "خودکارجادوئی" کارخود را کرد و نام احمدی نژاد ازدرون صندق ها بیرون کشیده شد!.رژیم حتا حوصله به مرحله دوم کشیدن شدن "انتخابات " را نداشت وتصمیم گرفت که کار رادرهمان مرحله اول تمام کند.البته چنین اقدامی که بی شباهت به کودتای انتخاباتی تما عیار نبود،نمی توانست با تقلب های معمول تاکنونی صورت بگیرد. بهمین دلیل با اعلام حالت فوق العاده،یعنی تعطیل پیامک ها که نقش مهمی درسازمان یابی و تبادل اطلاعات مردم درشرایط انحصاررسانه ای داشت،بااعلام مانوراقتداربرای باصطلاح حفظ امنیت آراء و آمادگی برای ممانعت ازاعتراضات وشورش های محمتل ،وبا ممنوع اعلام کردن هرگونه تجمع وتظاهرات وفیلترینگ اکثرسایت ها ورسانه های مخالف دولت، وبالاخره با حمله به ستادهای انتخاباتی کاندیدهای رقیب احمدی نژاد؛ کودتای انتخاباتی خود را به انجام رساند وباین ترتیب جامعه رأی دهنده را درشوک بزرگی فروبرد!.اعلام آمادگی برگزاری جشن پیروزی توسط میرحسین موسوی به یک شوخی تبدیل شد.احساس تلخ بازی خوردن وسیاه شدن یک احساس فراگیراست. والبته دراین میان بکارگیری احتمالی ترفندهائی نظیروعده ووعید تشکیل هیأت بررسی محتمل برای شکایات و... وغیره نیزچیری ازواقعیت کودتای صورت گرفته نمی کاهد. واگردراین میان عاملی بازدارنده واثرگذار برای برگرداندن اوضاع به سیرعادی وجود داشته باشد جزقیام علیه کودتا و به خیابان ریختن مردم وبازی خوردگان وآنان که آرایشان به دروغ به نام محمود احمدی نژادخوانده شد وجود ندارد. کودتا را فقط باجنبش ضدکودتا می توان خنثی کرد.
و باین ترتیب دراین آزمون بزرگ یک باردیگرواین بارباشفافیت بیشتری معلوم شد:
-سپاه که حریفان احمدی نژاد را تهدید کرده بود که اجازه نخواهد داد انقلاب مخملین آنها پیروزشود،دست دردست خامنه ای درحال تدارک باصطلاح پروژه ضدکودتا بود.معلوم شدکه آن اعتمادبه نفس کذائی احمدی نژاد ومتحدین اش که چشم درچشم مردم دروغ های شاخدارتحویل آنان می دادند وحتا درایام اتنخابات هم ازفشاربه کارگران وفعالین و زندانیان سیاسی وبستن روزنامه ها و.. دست نمی کشیدند، ازکجا آب می خورد.
-که رژیم تحمل رأی مردم را حتا اگر درمحدوده گزین کاندید تزیینی وبدلی خود رژیم-فردی هم چون موسوی- دربرابرکاندید اصلی را ندارد.
-معلوم شد نردبان عروج به قدرت نردبانی نیست که پس ازبالارفتن ازآن هم چنان وجودداشته باشد. آن نردبان سالها پیش شکسته وبرچیده شد.پس وجود نردبانی ازطریق انتخابات درجمهوری اسلامی توهم ودروغی بیش نیست
-ملعوم شد که برای میزان تقلب رژیم حدواندازی نیست و این استدلال که با شرکت گسترده می توان جلوی تقلب رژیم را گرفت وباهمین شبه استدلال گروه کثیری را به میدان نمایش انتخاباتی کشاندند، نادردست بوده است.وآنچه که دردوم خرداد76 تکرارشد دیگرتکرارشدنی نیست.
معلوم شدکه تنها تضمین کننده دموکراسی وآراء مردم، قدرت مردم وسازندگان دموکراسی هستند. وبدون اعمال قدرت جمعی آنها هیچ رژیمی را نمی توان واداربه تمکین دربرابر تصمیم مردم کرد.
-معلوم شدکه راه پائین کشیدن استبداد وقدرت مستقر،نه ازصندوق ها ی رأی تحت کنترل رژیم، بلکه ازطریق جنبش های اجتماعی-طبقاتی وازطریق انقلاب مردم می گذرد.
-اکنون زمینه وسیعی برای بوجود آمدنمآمد احساس بازی خوردگی،خیانت شدگی وناامیدی وسرخوردگی ناشی ازاین کودتای رژیم محل بروزپیداکرده است ونحوه برخورد با آن مساله مهمی است.

-نباید فراموش کنیم که مبادرت به چنین کودتائی، درعین حال نشاندهنده اوج فروماندگی رژیم دربرابر مردم ومیزان تصلب شرائین اواست. درواقع هرچه که امید وتوهم به تغییرازدرون کم رنگ تر شود، حلقه محاصره جمهوری اسلامی ازبیرون تنگ ترمی شود.
-این کودتا شاید به یک تعبیر دومین کودتا پس ازکودتای 28 مردادباشد. وبهمین دلیل یک نقطه عطف تازه ای است درپوست انداری رژیم و ورود قطعی آن به مرحله نوینی از انحطاط وگندیدگی.زخم عفونت کرده ودردناکی هم چون گیرکردن استخوان در لای زخم راتنها می توان با جراحی علاج کرد.
-جنبش تحریم وجنش های اجتماعی هم اکنون موجود مهمترین اهرمی هستند که رویدادهای جاری حقانیت آنها را درپی به لرزنشستن تب 40 درجه ای و به پایان رسیدن "مستی توده ای" به اثبات رسانده است.وهمین زمینه مثبت وبرآمده ازآزمون تلخ،بسترمساعدی را برای تقویت آن فراهم ساخته می کند.بی شک درآزمون صورت گرفته موج بزرگی ازمردم وبویژه نسل جدید وارد عرصه سیاست شدند واکنون یأس وسرخوردگی درآمیخته با خشم دروجود آنان زبانه می کشد..بنابراین مقابله با یأس وسرخوردگی ودمیدن شوروامیدو حرکت ازطریق بازخوانی آزمون صورت گرفته وگشودن افق های جدیدی برای پیشروی ویافتن راه های تازه دارای اهمیت زیادی است.
-بی شک روسیاهی برای ذغال ماند. به اصلاح طلبان و آنها که جنبش تحریم را تحت فشارقرارداده بودندتا ازطریق ذوب کردن یخ آن و جلب مشارکت آنان به بازی دربساط رژیم، وباتوهم عروج خود به قدرت،تنورانتخاباتی رژیم را داغ کنند.اکنون یک باردگیرمعنای سیاست ورزی سترون آنها که گزین میان بدو بدتربود نشان داده شد.
-ومهمترین درس آنکه یک باردیگرمعلوم شد درجمهوری اسلامی حتا برای انجام رفرم هم به انقلاب نیازهست.درجمهوری اسلامی دهه 80 حتا کسی مانند موسوی نخست وزیرموردتأییدخمینی ودوران جنگ وقتلهای دهه 60، متهم به انجام کودتای مخلمین است! باید راه مستقل ومتکی برجنبش های اجتمای وطبقاتی را باتمامی مشکلاتش فراراه خویش قراردهیم. وراه رشد وتوسعه آنرا با مبارزات مستمرخویش هموارکنیم.
-رژیمی که دراوج انتخابات فعالان کارگری را دستگیروزندانی وشکنجه می کند معلوم بودکه مبنای ماندگاری خود را نه برمبنای رأی که برپایه های دیگری استوارساخته است.بااین وجود او مبادرت به بازی کثیفی کرد که تنها ازدست حکومت های به غایت عوام فریب وفاسد برمی آید.او فقط می خواست دراوج انزوای خودتا آنجا که ممکن باشد،هم بیشترین تعداد مردم را ازطریق رقابت های کاذب رقبای برگزیده وامتحان پس داده ، به میدان بکشد و هم درهمان حال رأی آنها را که برخلاف کاندید نظرکرده قدرت حاکم بود، به زباله دانی بریزد تابلکه ازاین طریق بتواند چندصباحی برای ادامه حیات نگین خود فرجه بقاء بیافریند.بدیهی است که چنین رژیمی حتا یک دقیقه نیزتحمل کردنی نیست.آما خلأ جایگزین را که مردم با گوشت وپوست خود احساس می کنند تنها خود مردم بامبارزه ومصالح متعلق به خود وتنها بدست خودمی توانند پرکنند و نه درزیربیرق سبزوزرداین یا آن جناح! پس زنده باد جنبش رنگین کمان متعلق به کارگران وزحمتکشان وزنان وجوانان! آنها فقط بدست خویش می توانند خویشتن را آزادکنند.

2009-06-13-23-03-88
http://www.taghi-roozbeh.blogspot.com/