پشت پرده بحران شمارش آراء تقی روزبه Taghi_roozbeh@yahoo.com "انتخابات" 24 آذر و پیام های آن(بخش نخست) انتخابات شوراهای اسلامی شهروروستا-که نتایج نهائی اش پس ازگذشت 5 روزاعلام شد، دچار مشکلات و دست اندازهای ظاهرا غیرمنتظره ای گردید که محتوای اصلی آن را نزاع حول تقسیم آراء صندوق ها و تصاحب سهم شیرتوسط باندها وجناح های رژیم تشکیل می داد.برگزارکننده گان ونظارت کننده گان این انتخابات نمایشی که همه وابسته به یک جریان بودند،نحوه برگزاری وشمارش آراء وهم چنین چگونگی اعلام آن را جوری سازمان دادند که یکی از اصلاح طلبان به آن شیوه"پختن تدریجی قورباغه" نام نهاد.شیوه ای که مطابق آن دمای بخارآب بتدریج بیشتروبیشتر می شودتا قورباغه ها متوجه پخته شدن خود نشوند.گرچه ازحق نباید گذاشت که این قورباغه ها درحین افزایش دماء بخارخویشتنداری ازکف دادند و به جیغ و دادکشیدن پرداختند.اماچنان که دانیم آشپزپاشی دارای چنان ثقل سامعه ای بود که وقعی باین فریادها نه نهاد. وزیرکشوراین آشپزباشی که وزارتخانه تحت مسئولیت اش عهده دار برگزاری انتخابات بود،سرانجام درپنجمین روزشمارش آراء وقتی که همه اموربه خیروخوبی گذشت وسوراخ سنبه ها لکه گیری شد وبه قول خودشان جمع بندی نهائی صورت گرفت،درمقابل عده ای خبرنگارآفتابی شد و توضیحات کوتاه و سرودم بریده ای به پاره ای ازسؤالات داد. جیغ ودادهای قورباغه ها کدام اسرار را افشاء می کردند؟ افشاگری آنها ناظربود به چگونگی شمارش آراء صندوق ها وآمار نامعلوم تعرفه های توزیع شده و عدم صورت جلسه نکردن ولاک ومهرنمودن شماری ازصندوق ها پس از پرشدن،استفاده غیرقانونی ازتعرفه های چاپ شده ومورد استفاده قرارنگرفته ویا استفاده مجدد ازتعرفه هائی که توسط رأی دهندگان کاملا پرنشده بودند بااضافه کردن اسامی جدید، دوخطه بودن شماری از تعرفه ها وعدم اطلاع رسانی به موقع ازروند بازگشائی وشمارش صندوق ها واحاله کردن آن ها به وقت پایانی،جابه جائی غیرقانونی صندوق ها وگشوده شدن لاک و مهرآنها ونیزمفقودشدن شماری از صندوق هاوپیداشدن مجددآنها،ورود صندوق های جدید حتا درروزچهارم به محل شمارش آراء،اخراج وضرب وشتم ناظرین کاندیداهای متعلق به جناح رقیب وخلاصه شمارش صندوق ها بدورازچشم اغیاروتوسط افرادجدید وده ها مواردمشابه آن.چنانکه ملاحظه می کنید این قورباغه های بیچاره و درحال پخته شدن بازبان بی زبانی داشتنداسرارمهی را افشاء می کردند!. با این همه جناح حاکم هیچ وقعی براین ناله ها نه نهاد.وقتی وزیرکشورحاضرشد بعدازگذشتن خرمرادازپل،کنفرانس مطبوعاتی برگزارکند،ادعاکرد که اولا تاکنون شکایتی واصل نشده. ثانیا مگردرانتخاباتی چنین گسترده می شودتقلب نباشد.وثالثا دلیل دادن اطلاعات قطره چکانی ناشی ازعواملی چون اولویت شمارش صندوق های مناطق کم جمعیت به مناطق پرجمعیت بود که بهمین دلیل جناب وزیروهم سنگرانش نخواستند با مطرح کردن زودرس نتایج این گونه صندوق ها، قبل ازآنکه صندوق های نقاط پرجمعیت بازگشائی شود، تصورنادرستی درموردجایگاه ورتبه کاندیداها دراذهان عمومی بوجود آورند.او هم چنین بخش دیگری ازمشکلات واختلالاتی را که منجربه تأخیردرارائه به موقع آمارصندوق ها گردید،به گردن هئیت نظارت مجلس شورای اسلامی وخستگی مجریان انداخت و بخشا هم عنوان کرد که ناشی ازاختلالات کامپیوتری وقفل کردن سرورها بوده است.چنان که مشاهده می کنید همه عوامل زمینی و آسمانی فراهم آمدند تا ابتدا جمع بندی نهائی صورت گیرد و سپس مردم و کاندیداها درجریان ماوقع قرارگیرند.اصلاح طلبان هم پس ازآن که گوش شنوائی درمیان برگزارکننده گان نیافتند،درپی نامه پراکنی وتجمع درفرمانداری ودیداربا حدادعادل وشنیدن این پاسخ که سیاه نمائی نکنید و... با دخیل بستن به "بزرگان خود" رفسنجانی و خاتمی و کروبی آنان را تشویق به چانه زنی و شفاعت به درگاه بزرگِ بزرگان کردند تا مگراین بارباتذکرهای آنان، دست اندرکان انتخابات بر سرعقل آیند و از دستکاری کردن بیشترآراء منصرف شوند. اما دریغا که هیچ کدام ازاین نامه نگاری ها و شفاعت کردن ها افاقه ای نکرد!. گرچه کروبی واصلاح طلبان باخود عهد کرده بودند که این بارهرگز درنیمه های شب خوابشان نبرد-نیمه هائی که هم چون شب های قدرسرنوشت انسان ها رقم می خورد.اما علیرغم آن،هم چنان دود سفید ازدودکش بیرون می زد وهیچ خبری ازاسامی لیست موردحمایت این جریان-مگرهمان سه چهار نفری که بعنوان جیره آنها منظورشده بود- نبود.! شمارش آراء هم چنان ادامه داشت وهنوزسوراخ سنبه های گزارش نهائی آرای ریخته شده به صندوق ها پرنشده بود!.
دربی اعتنائی کامل به این گونه شکوه ها وشفاعت بزرگان و برای صحه گذاشتن به آنچه که صورت می گرفت وبرای تقویت روحیه برگزارکنندگان ونیز قطعیت بخشیدن به نتایج "انتخابات"،لازم آمد که خامنه ای روی صحنه ظاهرشود.او بیش ازاین درنگ راجایزندانست وبرآن شد قبل ازاعلام نتایج نهائی این نمایشنامه وپایان گرفتن شمارش آراء پیام تهنیت خود را بخواند ودرستایش از"حماسه 24 آذر"پیشانی برخاک ساید.هدف آن بود که هرچه زودتربحران شمارش آراء پایان گیرد وجلوی اشاعه تردید پیرامون صحت انتخابات گرفته شود. بلافاصله پس ازآن،ثمره هاشمی مشاورارشد ومورد اعتماد احمدی نژاد که اندکی ازبرگزاری انتخابات ازسوی وی برای سازماندهی ونظارت بر انتخابات به وزارت کشورمنتقل شده بود،ودررأس ستاد انتخابات مسئولیت مستقیم برگزاری انتخابات را بعهده داشت، با پیام خامنه ای جانی تازه یافت واظهاررضایت رهبری را درحکم رضایت خدا وامام زمان دانست که طبعا رضایت ویاعدم رضایت بندگان خدا دربرابرآن نمی توانست از اهمیت چندانی برخوردارشود.
درهرحال اجرای فاز نهائی سناریوی انتخابات بحران آفرین شده بود. وزیرکشوردرهمان گفتگوی خوداعلام کرد که اگرشکایتی واصل شود ازمسیرقانونی مورد بررسی قرارخواهد گرفت.خاتمی هم مثل همیشه دردفاع ازکیان نظام ذره ای تردید روانداشت و اعلام داشت که اصل صحت انتخابات را نباید به زیرسؤال برد.
باین ترتیب اصلاح طلبان که به نوعی حکم آش نخورده ودهان سوخته را پیداکرده وپاداشی درخورنقش خویش که همانا گرم کردن تنورانتخابات بوددریافت نکرده بودند، یک باردیگرواین بارقبل ازورود به ساختارقدرت با دیوارسردوبتونی-ورود ممنوع- مواجه شدند.درشرایطی که هرتلاش آنها برای گشودن ققل بسته با ناکامی مواجه می گردید،بعضا دراردوی اصلاح طلبان زمزمه هائی شنیده می شود مبنی برلزوم واکنش اعتراضی تندتر. نظیرتحصن ودعوت به تجمع اعتراضی توسط کسانی که به آنها رأی داده اند. بی شک چنین زمزمه هائی را درمورد این جماعت نباید چندان جدی گرفت. حتا اگرچنین ادعائی ازحد زمزمه های عناصری چون سحرخیزهاهم فراتربرود،چیزی بیش ازیک رجزخوانی صرف نخواهد بودکه دربهترین حالت هم چون استفاده ازیک تفنگ خالی است که حاکمیت پیشاپیش ازخالی بودن آن با خبراست.یکی ازدلایل این خالی بودن آنست که قبل ازهرچیزهمان بزرگانی که این جماعت اکنون درزیرچترآن ها حرکت می کنند بااین گونه ناپرهیزی ها مخالفند.دومین دلیل آنست که اصلاح طلبان ما سیاست ورزی را منحصرا دررأی دادن وطواف حول صندوق های رأی خلاصه کرده اندومثل جن ازبسم اله ازاعتراضات خیابانی گریزانند.اما مهم ترازهمه،خودآن هابهترمی دانند که اکنون مردم برای فراخوان آن هاهیچ تره ای خوردنکرده وحاضرنخواهند شد بخاطرتقلب در"انتخاباتی" که هیچ ربطی به منافع و آمال آن ها ندارد،ونقشی هم درآن نداشته اند مبادرت به برپائی اعتراضات نمایند.واقعیت آن است که اکثریت بزرگی ازمردم ازرژیم وترفندهای انتخاباتی آن عبورکرده وحتا آن بخشی هم که بدلایلی درانتخابات شرکت می کند نیز کثرا هدفی جزدامن زدن به منازعات درونی رژیم و ترجیح بد به بدترویا مهردارکردن شناسنامه و.. ندارند.
اصلاح طلبان مدعی اند که آن 500هزاررأی ویژه ای که فاصله هاشمی با نفربعدی را تشکیل می دهد،متعلق به آنهاست که بخش قابل توجهی ازآن درصندوق های شورای شهرازکیسه آن ها ربوده شده است.
منشأ بحران شمارش آراء درنمایش انتخاباتی رژیممحورهای اصلی سناریو و استراتژی انتخاباتی حاکمیت عبارت بود از:
الف- دستگاه های ممیزی انتخاباتی به نحوی کوک شده بودند که اساسا گزین های اصلی وعمده ازمیان صفوف گوناگون محافظه کاران صورت گیرد: یک گزین هدفمند ونشانه گیری شده.
ب-داغ کردن تنورانتخابات و معرکه رقابت دروهله نخست در بین باندها وجریانات متعلق به اصول گرایان،باهدف کانالیزه کردن حداکثرآراء بین این جریان های خودی برای نشان دادن رقابتی بودن انتخابات.
ج-قائل شدن سهمیه ای محدود دربرخی حوزه ها برای اصلاح طلبان،و بازهم برای گرم کردن بیشتر تنورانتخابات ورقابتی جلوه دادن هرچه بیشترآن با درنظرگرفتن ملاحظات زیر:
1-نمایش رقابتی بودن انتخابات درشرایط کنونی وتحت فشارهای سنگین بین المللی–بویژه درشرایطی که قدرت های بزرگ آماده صدورقطعنامه می شوند-برای خنثا کردن این فشارها و افزایش چانه زنی رژیم درگفتگوهای محتمل بعدی-دارای اهمیت بود.بدیهی است برای اینکار،به بازی گرفتن محدود اصلاح طلبان همانطور که درمورد ریاست جمهوری هم صورت گرفت ضرورت داشت.
2-البته دستگاه ولایت این ناپرهیزی را درمورد انتخابات خبرگان که بالقوه دارای اختیارات مهمی درمورد نظارت بررهبری وسرنوشت آن است مجازندانست وآن را تنها درموردانتخابات شوراها-که فاقد اختیارات لازم می باشند وبیشتر به شوراهای شهردارشباهت دارد، ونیزانتخاب چندین نمانیده میان دوره ای مجلس بکارگرفت. سوراخ های صافی مجلس خبرگان چنان تنگ میزان شده بودکه حتا مجمع روحانیون مبارزویا فردسرشناسی چون آیت اله توسلی که ازمعتمدین و محارم بنام خمینی بشمارمی رفت، نتوانست ازآن بگذرد.شورای نگهبان بدون هرگونه رودربایستی به کاندیداهای مجمع روحانیون پیام داده بود حتا اگرجرئت کنند ودرامتحان خفت آورشورای نگهبان هم شرکت کنند،بدانند که مردودخواهند شد.
3-درمورد مجلس خبرگان پس ازمجادلاتی گسترده یک تصمیم گیری مهم صورت گرفت. وآن این که رفسنجانی و روحانی بدلیل جایگاهشان درمیان روحانیت ودرجه چسبندگی اشان باهرم قدرت و سازش پذیری اشان،نباید ازحضور درمجلس خبرگان منع شوندوچنین نیزشد.و چنان که دیدیم رفسنجانی هم متقابلا بلافاصله پس ازاعلام شدن نتایج خبرگان با ارسال پیامی اعلام داشت که باقی عمرخود را هم چنان درکناررهبری خواهد ماند وباین ترتیب باواطمینان که ازموقعیت جدیدش علیه وی سوء استفاده نخواهد کرد.
درمورد سهمیه اصلاح طلبان نیزاین نکات مورد تصمیم گیری هسته اصلی قدرت قرارگرفت:
الف-این سهمیه تنها شامل عناصر راست و بشدت محافظه کاراین جریان می گردد. بنابراین اولا ازورود اصلاح طلبان غیرخودی اکیدا بایدممانعت شود.ثانیااین سهمیه درسطح شهرهای کوچک و درجه دوباشد.واساسا شامل مراکز استانها وشهرهای بزرگ-بجزتهران- نمی شود.
ب- درمورد تهران بدلیل اهمیت نمادین واستثنائی آن درسطح داخلی وبین المللی برای نشان دادن باصطلاح خصلت رقابتی انتخابات،برخلاف اکثرشهرهای بزرگ سهمیه ای برای آنها درنظرگرفته شد.ولی با یک تبصره مهم و مشروط کننده . تبصره ای که سخت تلاش گردید تاپنهان بماند:
به آن ها تحت هرشرایطی نباید اجازه داد درشوراهای شهرازمحدوده اقلیت فراتربروند ونقش اکثریت را پیداکنند.چرا که عواقب و پی آمدهای چنین وضعی با استراتژی کلی هسته سفت درموردانتخابات و جایگاه این جریان درکل ساختارقدرت درمغایرت قراردارد.بهمین دلیل آنها درسناریوی خود،برای مقابله کردن با حالتی که درآن تعداد آراء ریخته شده به اصلاح طلبان ازمرزهای مجاز و خط قرمزتعیین شده فراتربرود پیش بینی های لازم را به عمل آوردند.
نقطه بحران زای تصمیم فوق درآن بود که کاندیداهای اصلاح طلبان ضمن داشتن حق کاندیدشدن،فاقد حق بدست آوردن اکثریت آراء بودند.تناقض جناح حاکم آن بود که ازیک سوبرای گرم کردن تنورانتخابات به حضورآنها نیازداشت و ازسوی دیگرنمی خواست بهیچ قیمتی آن ها درشوراها دارای کرسی های فراترازسهمیه مقرر باشند.البته تحقق چنین هدفی،باوجود استفاده از تمامی اهرم هائی مهمی چون توقیف روزنامه های مهم وسراسری آن ها، انحصاررسانه ملی وراه اندازی تبلیغات یک طرفه و...،خالی ازریسک نبودولی مزایای به بازی گرفتن آن ها برمعایب محتمل اش می چربید. چرا که باین ترتیب اولا اصلاح طلبان به عنوان مناسب ترین عناصربرای شکستن یخ تحریم و وکشاندن پای باصطلاح اکثریت خاموش به صحنه انتخابات ولاجرم داغ کردن تنورانتخابات درانظارجهانی بکارگرفته می شدند و ثانیا با اتکای به قبضه قوای سه گانه ویکدستی قدرت خود را قادرمی دید که هرموقع لازم شد تصمیمات تکمیلی و کنترل کننده برای ممانعت ازبهره گیری این جریان از"یخ های آب شده"اتخاذ نماید.
بحران شمارش آراء درست ناظربرهمین وضعیت بود. یعنی وضعیتی که اصلاح طلبان درتهران ازخط قرمزمقررگذشته وآرائی فراترازحد نصاب لازم بدست آورده اند.واین درحالی است که جناح حاکم،بویژه باند وابسته به احمدی نژاد با فروریزی آراء وفقدان کسب حدنصاب لازم مواجه شده است.باتوجه به همین وضعیت پیش آمده بود که ازسوی جناح حاکم تدابیرکنترل کننده اضطراری معطوف به شمارش آراء و دستکاری آن دردستور کارقرارگرفت.
البته اکنون اصلاح طلبان مانده اند با نتایج یک انتخابات نه فقط بطورکلی مسخ شده ونمایشی بلکه انتخاباتی بطوراخص دست کاری شده و تقلبی، وبا جناحی که حتاقاعده بازی خود تدوین کرده را هم برسمیت نمی شناسد.اکنون ظاهرا این جریان برسردوراهی پذیرش قاعده تازه بازی ووضعیت موجودازیکسو واعتراض به تقلب های موجود ازسوی دیگر قرارگرفته است. بدیهی است که اگربخواهد بطورجدی دربرابرتقلب های انتخاباتی ایستادگی کند،بایدهم دراستراتژی خود مبنی بر شرکت خود درقدرت تحت هرشرایط و درهرسطحی تجدید نظرکند وهم مشروعیت نظام راکه خود را جزئی ازآن بشمارمی آورد بزیر سؤال ببرد.ازهمین رو با توجه به ماهیت شناخته شده این جریان،باید گفت که این یک دوراهی واقعی برای او نیست. جهت گیری این جریان واستراتژی سیاست ورزی آن را وادار می کند که تحت هرشرایطی به یافتن جا پا و وچنگ انداختن به هرذره ازقدرت بچسبد.
تحریم کنندگان هم چنان گسترده ترین نیروهستنداصلاح طلبان همواره مدعی بودند که اگربتوانند صفوف تحریم کننده گان و باصطلاح اکثریت خاموش را درهم بشکنند، شانسی برای عروج خود درهرم قدرت خواهندداشت.آیا آنها توانستند به این هدف خود دست یابند؟
برخلاف ادعاها وهیاهوی رژیم که این انتخابات را یک انتخابات حماسی می خواند،نگاهی سرانگشتی حتابه همین اطلاعات منتشرشده ازمیزان شرکت کننده گان،که بی گمان درصحت آنها تردیدهای جدی وجودداردبیافکنیم،واگرتهران را به دلیل سیاسی بودن انتخاباتش شاخص بگیریم، درانتخابات شوراهای این شهرکمتراز30% حائزین رأی شرکت کرده اند.واین درحالی است که میانگین آرای 15 نفراول نیزکمتراز20% تعداد کل شرکت کننده گان درانتخابات(حدود یک میلیون و 600 هزارنفر) است.باین ترتیب هرنماینده شورای شهربطورمیانگین حدود 15% آرای کل حائزین حق رأی درتهران را بدست آورده است(این رقم درانتخابات قبلی شوراها حدود 12 درصد بود). واین بیانگرآنست که این باصطلاح نمایندگی هیچ ربطی به 85% مردم وازجمله رقم نزدیک به 70% تحریم کننده ساکن تهران ندارد.
بنابراین ادعای شرکت اکثریت مردم لااقل تهران درانتخابات وآب کردن یخ تحریم ویا به صحنه کشاندن اکثریت خاموش،دروغی بیش نیست.آن چه که سبب بهبود نسبی موقعیت اصلاح طلبان درانتخابات شوراها درمقایسه با انتخابات پییشین شده است،نه رویکرد مردم به آنها،بلکه همانا تئلاف آنها بایکدیگر ولاجرم یک کاسه شدن آرائشان است.حتامی توان گفت که مجموع آراء آنها درمقایسه با انتخابات زمان ریاست جمهوری نهم کمترهم شده است،ولی ائتلاف ویک کاسه شدن آراء آن ها، اکنون موقعیت نسبی مناسب تری رابرای آنها-درحد 27% نمایندگان شورا-فراهم ساخته است. اگردرنظربگیریم که برای کاستن ازتعداد نمایندگان این ائتلاف درشورا دست کاری هم شده باشد-فرضی که پرت نیست و واقعیت هم دارد-بازهم باید گفت که آنها اساسا نیروهای خود را ازمیان مجموعه شرکت کننده گان درانتخابات وازجناح مقابلی که دچارفروریزی آراء گشته اند،گرفته اند ونه از صفوف تحریم کننده گان.اما درهمین جا باید گذرا به یک نکته مهمی هم اشاره کرد وآن ماهیت این ائتلاف است.ائتلافی که مرکب ازرفسنجانی و کارگزاران تا جبهه مشارکت را دربرمی گیرد،هم ازنظرساخت عناصرمتشکله اش و هم بلحاظ پلاتفرم اش دیگرنمی توان آنرا یک بلوک اصلاح طلب بشمارآورد و پیروزی آن را بحساب پیروزی اصلاح طلبان واریزکرد.این تغییرمحتوائی مهمی است که درچهارچوب جناح های حکومتی صورت گرفته وبازی گرفته شدن نسبی آن هم توسط جناح حاکم و اصول گرایان نیزبدلیل همین دگردیسی صورت گرفته درآن است..بویژه اگردرنظربگیریم که نمایندگان برگزیده شده این اتئلاف درشوراها و خبرگان نیزاساسا به جناح راست ومحافظه کاراین جبهه تعلق دارد.
واما درموردمجلس خبرگان که رژیم آن را حماسه ای برزگترازشوراها عنوان می کندواقعیت چیست؟.اولاحتا براساس آمارهای خود رژیم–وبدون درنظرگرفتن آرای تقلبی ریخته شده درآن- بازهم درتهران میزان شرکت کننده گان زیر50% قراردارد.گرچه شرکت درانتخابات خبرگان توسط بخشهائی ازاصلاح طلبان عملا تحریم شده بود و بخشی ازروحانیت هم ازشرکت درآن محروم مانده بود.با این همه عملکرد چند عامل موجب ریخته شدن آرای بیشتری به سود این نهاد ارتجاعی –نسبت به آنچه انتظارمی رفت- گردید. مهمترین این علت ها را می توان بشرح زیردانست:
الف- بابکارگیری شگردتجمیع انتخابات ازیکسو وچیدن میزها و تعرفه های مربوط به این نهاد جلوترازمیزها وتعرفه های مربوط به شوراها ازسوی دیگر واصراردرتوزیع تعرفه های انتخاباتی خبرگان درمیان مردمی که برای انداختن رأی خود به سود شوراها و یا نمایندگان میان دوره ای مجلس وارد محوطه صندوق های میشوند،رژیم توانست عملا آرای تحمیلی درخوری راجمع آوری کند. واگر در نظر بگیریم که اصراربه پرکردن این تعرفه ها دراقصی نقاط کشورتاچه جد می تواند درگردآوری آراء برای این مجلس مؤثر باشد آنوقت پی به اهمیت این شگردرژیم پی خواهیم برد.
ب-انتخابات این نهاد بدلایلی که تشریح آن خارج ازحوصله این نوشته است،دوقطبی شده بود.بطوریکه روحانیت سنتی ومحافظه کار که رفسنجانی نمایندگی آنها را به عهده گرفته بود. دربرابرقطب مصباح یزدی و دولت حامی آن به صف آرائی پردامنه ای پرداخته بود(به عنوان مثال نگاهی به سرمقاله دیروز روزنامه جمهوری اسلامی بروشنی این صف آرائی را به نمایش می گذارد). خلاصه بدلیل همین قطب بندی،انگیزه و توان بسیج روحانیت سنتی برای دفاع ازکیان خود نسبت به شرایط عادی گسترده تر بود.
ج-رقابت بین جریان مصباح یزدی و رفسنجانی درمجلس خبرگان درحالیکه یک پای رفسنجانی دراردوی ائتلاف بااصلاح طلبان قراردارد،موجب رویکردگسترده اصلاح طلبان برای رأی دادن به وی گردید.
پس آنچه را که رژیم حماسه مجلس خبرگان می نامداگرواکاوی کنیم، صرفنظرازرأی سازی سازی های قلابی که ابعادواقعی آن معمولا مخفی نگهداشته می شود،بخشا ناشی ازتجمیع انتخابات وکانالیزه کردن آراء حاصل ازآن توسط حکومت به سمت صندوق های خبرگان است.وبخشا نیز ناشی ازمشارکت اصلاح طلبان که باید آن را یکی دیگر ازخدمات این حضرات به ولایت فقیه وبه عنوان نشانه مهمی ازچرخش بیشتر آنان به سمت راست محسوب کرد.
2006-12-21-01-10-85
http://www.taghi-roozbeh.blogspot.com