Sunday, May 14, 2017

اندرمعنای کنشی به نام رآی دادن


اندرمعنای کنشی به نام رأی دادن!
در خلال مناظره ای* حول انتخابات و بحث حول کنش «تحریم» و شرکت، پیشنهادمن این بود که بهتراست بجای واژه تحریم که واژه سنتی-مذهبی و ایدئولوژیک است از مفهوم مشارکت و عدم مشارکت در بازتولیدسیستم صحبت کنیم که اولا ارجاع آن به کنش مقاومت موجود در بخش هائی از جامعه است و ثانیا معطوف به رابطه بین مشارکت جامعه و فرسودگی و یا بازسازی قدرت از سوی دیگراست. در چنین حالتی بارسلبی و اثباتی مشارکت و عدم مشارکت هرکدام شفاف ترمطرح می شوند.

هم چنین نفس منطق تحریم و شرکت یا امتناع به شکل آره یا نه نیز نارسا و مشکل زا و تلویحا شکل آمرانه و تعیین تکلیف را دارد... البته اصل رأی دادن به غیر در ذات خود به معنای خلع یدسوژه از خود و تبدیل شدنش به ابژه ای فعل پذیراست . با این همه در مسیرفرایند مبارزه علیه این نوع بیگانگی و جدائی نهادی شده و مرسوم، و در مسیر تلاش وحدت بین آن دو، رویکردیک مدافع رهائی یعنی کسی که علیه این نوع بیگانگی مبارزه می کند، در برخوردبا رویکردهای انتخاباتی، و بدون آن که بخواهد به شکل امرانه و ایدئولوژیک با این مسأله برخوردکند، چیست؟
مبنای چنین رویکردی به گمان من می تواند بر منطق زیراستوارباشد: اگر در نظربگیریم که معنای کنشی به نام رأی در بنیادخود به معنی تفویض واگذاری و حق تصمیم گیری یعنی مهم ترین شأن و گوهرهستی بشر و هم چون یک سوژه، در حکم سپردن سرمایه انسانی و سرنوشت خود به دیگری است؛ آنگاه می توانیم با کنارهم قراردادن دو گزاره زیر رویکردخود با انتخابات را تنظیم کنیم:
الف- اگر آنگونه که مدافعان شرکت کردن می گویند رأی دادن و انتخاب کردن را دستاورد و حق هر شهروندی بدانیم که باید از آن برای تغییرشرایط و تاثیرروی سرنوشت خود و جامعه سودجست؛ آنگاه باید همزمان به عنوان جفت و همزادجداناپذیرگزاره فوق براصل دیگری هم پای فشرد: 
ب- هرشهروندعاقل و بالغ به همان اندازه که با رآی خود در تحولات و سمت و سوی رویدادها مشارکت می کند، درست به همان میزان و نه کمتر مسئول صیانت و حفاظت از رآی و حق تصمیم گیری واگذارکرده خود است. و گرنه این رأی با تبدیل شدن به نیروئی مهیب و بیگانه شده، هم چون بومرنگی به سمت خود رآی دهنده و یا جامعه کمانه کرده و به صورت خودوی اصابت خواهد کرد. آن چه که بارها و بارها اتفاق افتاده است.
 حال سئوال شرکت بکنیم یا نه، به این سؤال کلیدی تحویل می شود؛ که هرکس از خود به پرسد که آیا توان کنترل و صیانت از آرا‌ء خود را دارد یا نه؟ این که پیش شرط های صیانت از آراء چیست،  خارج از حوصله این یادداشت کوتاه است و پاسخ به آن چندان هم گنگ و دشوار نیست. برعهده هر رآی دهنده است که هم چون یک شهروندمسئول از خود به پرسد که آیا قادر به صیانت از رآی خودهست یا نه و آنگاه .......  تقی روزبه





No comments: