Sunday, June 19, 2022

سه نکته ناقابل در باره عرایض آقای ایرج مصداقی!

 سه نکته ناقابل در باره عرایض آقای ایرج مصداقی!

ایرج مصداقی می گوید* ژن جمهوری خواهی دارد، خودش هم ظرفیت رهبری ندارد. مملکت در حال نابود شدن است، در این میان بهتر از رضاپهلوی نمی بینم و نمی یابم. از دشمنی های نازل و بهانه جوئی های سطحی دست بردارید... پس تا دیرنشده بشتابید به زیرپرچم....

اول، برای مزید اطلاع ایشان لازم است یادآوری شود که ژن شناسان برآنند که گاهی ژن های مغلوب جهش می کنند و غالب می شوند. از این رو آقای مصداقی نباید چندان تعجب کنند که علیرغم داشتن ژن غالب جمهوری خواهی، چگونه و با چه مکانیزمی مصداق یکی از همین جهش های غافلگیرانه شده است! البته ناگفته نماند کسی که به دنبال یافتن چهره ای مقبول برای حکومت کردن و رهبری کردن مردم باشد، دانسته و نادانسته خود دست اندرکارتقویت ژن مغلوب بوده است... بگذریم از این که وقتی پای این قماش از ژن جمهوری خواهی درمیان باشد، خودرضاپهلوی هم کمتر از ایشان جمهوری خواه نیست!

دوم، وقتی ایشان می گویند «ظرفیت رهبری» ندارند، دارند شکسته نفسی می فرمایند. حداقل نفردوم که هستند! اگر می گفتند آب برای شناکردن ندارند شاید به حقیقت نزدیک تر می بود... اگر اینطوری صورت بندی شود لازم نیست خیلی ناامید باشند. شاید روزی روزگاری بارانی، سیلی و نعمتی بیاید و آبی وافر فراهم شود.... و یا اگر هم نه صعود به خودقله که به کمرکش آن مقدور شود...

سوم، وقتی سخن از ژن در میان باشد، بطورطبیعی دیگر پای اندیشه و عقلانیت و جمع بندی تجربه های صورت گرفته، چوبین می شود. آنگاه نوبت جن زدگی و فال بینی در چهره ماه و دیگر صورفلکی فرا می رسد ...

اما آن چه که در برابرنهادنظام حاکم فاجعه، یعنی قدرتی برساخته با برنداسلامی از هویت ایران و مردم ایران مطرح است، دوگزینه است : برنهاد یا آنتی تز یا واکنش به هویت حاکم فاجعه، که همانا ژن موردنظر او یعنی هویت ایران تک بنی و مبتنی برناسیونالیسم «ایرانی» و ترجیحا تاج برسر است. البته نهاد و برنهادفوق دوروی یک سکه واحدهستند و ریشه در قرون گذشته و رسوبات تاریخی دارند و از فضا هردو یکدیگر را بازتولید می کنند و بازگشت به آن ها چیزی جز بازگشت به گذشته و مشت آهنین نیست. اما برابرنهاد و سنتزاین دوتجربه سترگ و داغ لعنت خورده بر پیشانی تاریخ مان یعنی سلسه های استبدادسلطنتی و استبداددینی، هویت واقعا موجود و نه برساخته مناسبات قدرت، یک ایران متکثر و پلورالیستی و رنگین کمان و دموکراتیک است که قصدعبور از سلطه مردگان بر زندگان و ساختن تاریخ متفاوت خود را دارد. این تنها شرط عبور از چرخه معیوب و داغ لعنت خورده پدرسالاری ست...
و در انتها بدور از شوخی و طنز، یک کلمه حرف حساب! اگر انسان ها بجای تفأل و فال بینی و جن زدگی و با وزش هربادی بدان سمت دویدن، در تطابق با آن گونه که هستند و باصطلاح مطابق گروه «ژنی» خود حرکت می کردند و سعی نمی کردند که ادای خرامیدن دیگری و دیگران را در بیاورند، آیا جهان جای بهتری برای زیست نبود؟ آیا دموکراسی آبرومندتر از آن چه که هست نمی شد؟!



No comments: