به مناسبت تهاجم جدیدرژیم به فعالین فرهنگی، اجتماعی و رسانهای چپ و مستقل:
شیفت
خامنهای از سیاست انبساطی «وفاق ملی»، به سیاست انقباضی «خالص سازی» و سرکوب بیشتر
بازداشت و احضارجمعی از روشنفکران و پژوهشگران چپ و مستقل فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و نیز افزایش تذکر به روزنامه نگاران و بستن تعدادی از آنها که حتی مدافع نظام در کلیت خود بوده و متعلق به جناح دیگر است، بازتاب وسیعی داشته است. بطوری که موجب اعتراض انجمن صنفی روزنامهنگاران و نیز انجمن علوم اجتماعی و البته در سطحی دیگر، موردانتقاد شبکهها و رسانهها و فعالین چپ شده است. در شرایط کنونی معنای یورش جدید رژیم به افراد و حوزه های رسانهای و نظری مستقل و ازجمله چپ ها چیست؟نشانهها و شواهد متعددی حاکی از تصمیم رژیم به تهاجم جدیدی است، که واقعه فوق در متن آن اتفاق افتاده و قابل بررسی است: در متن چرخشی از دوره پسا رئیسی و رویکردهای تحمیل شده به نظام، دوره تعلیق نسبی فرایندخالص سازی ساختارقدرت و روی آوری به «وفاق ملی» پزشکیان و سیاستهایی چون «ای ایران» و نصب برخی تندیسهای ملی که صرفا برخوردی ابزاری با هدف مصادره یک گفتمان رقیب صورت می گیرد تا تغییری در رویکرد. .. تعلیق موقت «قانون حجاب»... و تحمل مصلحتی مناظرات و گفتگوهای چالشی در برخیکانال ها و شبکههای داخلی با هدف سترون سازی سخنان پرآب و تاب انتقادی و معطوف به تغییررادیکال .... که جملگی به معنای میل به بازگشت سیاست دوره انقباض و خالص سازی دوره رئیسی و فعال و تهاجمی شدن دوباره دولت موازی و واقعی و تنگ ترکردن فضای تنفسی حتی برای «کنشگران مرزی» جناح راست اصلاح طلبان و بطریق اولی بر گرایشها و نیروهای مستقل از رژیم. البته آن «خرده نرمش قهرمانانه» تا آنجا که به اراده آنها بر می گشت، از اساس موقتی و تاکتیکی بود و اینک ظاهرا به پایان عمرمستعجل خود رسیدهاست (که رصدکردن روندهای بعدی، میزان قطعیت و عدم قطعیت آن را نشان خواهد داد). منشاء این چرخش را بیش از همه باید در نگرانی فزاینده هسته مرکزی ساختار قدرت نسب به تهدیدهائی دانست که متوجه کلیت نظام بوده و با انباشت بحرانها و خطرسربازکردن بیمهار آنها ارتباط وثیقی دارد. بازگشت به سیاستهای شکست خورده گذشته درعین حال به معنی ورود نظام و جامعه به دوره جدیدی از وخامت وضعیت بحرانی است که در رأس آنها مواجهه رژیم با تهدیدهای جنگی، دست و پنجه نرم کردن با محاصره اقتصادی و تحریمهای همه جانبه تر، تعمیق بحران اقتصادی نفسگیر و فلاکت آفرین و بالأخره ضرورت تیز کردن بیش از پیش اهرم سرکوب فراگیر قراردارند. از سوی دیگرتشدید بحران اقتصادی و دامنه فلاکت عمومی، رژیم را نگران برانگیخته شدن خشم عمومی و برآمدجنبشهای مطالباتی و سیاسی سراسری، یعنی تقویت وجه عدالتخواهانه خیزشهای تاکنونی کرده است و در تناظر با آن، نگران برآمدگفتمان چپ و نقش آفرینی نیروهای پیشرو در این روند. حمله به شماری از چهره ها و نظریه پردازان منتقد چپ و پیشرو و مستقل در همین رابطه قابل فهم است. تشدید مجادلات و منازعات درونی حاکمیت و دو قطبی شدن آنها حول مسائل مهمی چون مذاکره و عدم مذاکره، پیرامون بحران هسته ای و تصمیم و عدم تصمیم به بازسازی تأسیسات هستهای آسیب دیده که چیزی جز به پیشوازحمله جدیدبه کشور رفتن نیست، دعوا حول سیاست خارجی با رویکرد یک جانبه به روسیه و چین، رویکردشدیدا یک جانبه صدا و سیما به مثابه رسانه «ملی» که بطورکامل توسط یک اقلیت کوچک ُقرق شده است، دوقطبی مجادله حول حجاب، منازعه پیرامون نحوه بازسازی اقتصادی ( اقتصادمقاومتی و زیرزمینی و فاسد و دارای رانت، در برابراقتصادشفاف و باز و قابل رقابت، و خطرمحدودشدن بازارصادرات، عملا به چین و روسیه و وابستگی به منافع آنها. در یک کلام خطوط مهمی ازسیاستهای خارجی و داخلی مورد مناقشه قرارگرفته است. و در این میان بویژه عقب نشینی سریع رژیم از باصطلاح سیاست های وحدت بخش پس از جنگ ۱۲ روزه، در مجموع زمینه تشدید چنین منازعاتی را فراهم ساخته است.