Monday, October 28, 2019

قلمرو«غیرقانونی و هاشور زده» خشونت [تروریسم] و قلمرو«هاشورنزده و قانونی خشونت]!

به بهانه قتل ابوبکربغدادی:
قلمرو«غیرقانونی و هاشور زده» خشونت [تروریسم] و قلمرو«هاشورنزده و قانونی خشونت!
۱- با وجودآن که همه تبریک گویان مرگ ابوبکربغدادی آن را واقعه ای مهم و بعضا تاریخی نامیده اند درعین حال اذعان می کنند همانطور که با مرگ بن لادن بن لادنیسم (و تروریسم) پایان نیافت، چه در قالب خوداین جریانات و حامیان آن ها و یا چه در ظهورجریان های جدیدی با عناوین دیگر، مرگ سرکرده داعش نیز به معنی نابودی داعشیسم نخواهد بود.
چنین اظهارنظراتی تلویحا به معنی پذیرش این واقعیت است که گرچه می توانند ضرباتی بر نمادها و رهبران این گونه جریان ها وارد کنند و حتی به شکل مبالغه آمیزی آن را بزرگ کرده و بهره برداری های سیاسی بکنند و حتی این که چه کسی سهم اصلی را در آن داشته است به محل مناقشه تبدیل شود؛ اما اذعان می کنند که نه قصدآن دارند و نه قادر هستند که به ریشه ها و عوامل مولد و تغذیه کننده خللی جدی  واردکنند. این که محل اقامت جدید ابوبکربغدادی در روستائی زیرکنترل نیروهای حامی ترکیه و نزدیک مرزترکیه شناسائی و ترورشد نشان می دهد تا زمانی که خاورمیانه بحرانی است و رقابت و منازعات سنگین سیاسی و جنگ های نیابتی وجود دارد این نوع جریان ها ولو با عناوینی دیگر نه فقط امکان رشد و نمو پیدامی کنند بلکه خود بخشی از سازوکارهای منازعات و جنگ های نیابتی هستند که طرف های دخیل به اشکال گوناگونی از آن ها بهره برداری می کنند.

۲- با این وجود عروج و افول داغش که با اوج خشونت برهنه و با قائل شدن انحصارمشروعیت خلافت اسلامی و فرامرزی برای خود و بهره گیری به موقع از یک خلأ بزرگ ایجادشده در عراق و سوریه جان گرفت و توانست با تصرف قلمروگسترده ای اعلام خلافت کند با پرشدن تدریجی آن خلأ هم در عراق و هم در سوریه گام به گام سیرنزولی را پیمود، خود نمایانگر سرنوشت پایانی گونه ای از پارادایم اسلامی سیاسی و بنیادگرائی بود که در کلیت خود به مرحله گندیدگی کامل و فروپاشی و یا بعضا دگردیسی رسیده است که در نقاط گوناگون جهان اسلام هرکدام به شکلی و به درجاتی زوال و فرایندمرگ خود را تجربه می کنند.

۳- تروریسم در گفتمان سیاسی حاکم و فرهنگ سیاسی مصطلح از سوی قدرت ها در معنای محدود و تعریف شده ای بکارگرفته می شود که ویژگی اصلی اش مخالفت با سیاست ها و ُکدهای قدرت های مسلط از طریق اعمال خشونت غیرقانونی است. در این رویکرد قانونی بودن و قانونی کردن خشونت آن چیزی است که بسیاری از دولت های  باصطلاح قانونی با وجودآن که خود دایما به خشونت متوسل می شوند و کاربردخشونت بخشی جدانشدنی از سیاست ورزی آن هاست، چیزی است که در پشت آن سنگرگرفته اند. به عنوان مثال همین روزها در کشورعراق شاهدیم که صدها نفر توسط عوامل قدرت و تک تیرانداران آن ها صرفا به خاطراعتراض به سیستم به قتل رسیده اند و هزاران نفر مجروح و دستگیر و... شده اند که هم چنان این جنایت ها ادامه دارد. اما چون با مهر«قانون و قدرت مشروع» آذین بندی شده است کسی نمی گوید بالای چشمت ابروست. ایضا در ایران اسلامی بیش از ۴۰ سال است که رژیم با توسل به «قانون» بسیار بیش از داغش مرتکب جنایت هائی شده است که هم چنان ادامه دارد.  یا همین قدرت های بزرگ مثل آمریکا با برافروختن جنگ های متعدد در منطقه و دیگرنقاط جهان و پرتاب بمت های ویرانگر( ازجمله مادربمب ها) یا توسط دولت فرانسه در آفریقا و یا حتی در مقابل شهروندان خودی و جلیقه زردها که دهها نفر بدلیل شلیک گلوله جشمان خود را از دست داده اند بدون آن که اصحاب قدرت خم به ابروبیاورند و هم چنان هم به برخوردهای خشونت آمیز ادامه می دهند....

بنابراین سوای قانونی بودن یا نبودن آن و بعضا شدت و نوع خشونت (برهنه) تفاوتی ماهوی بین آن ها وجود ندارد. حتی می توان گفت گستره خشونت توسط قدرت های باصطلاح قانونی و مستقر به مراتب بیشتر است. علاوه برآن، همانطور که گفته شد این قدرت ها به اشکال گوناگون- مستقیم و غیرمستقیم-  در تقویت ریشه های تروریسم و بهره گرفتن از آن ها در خدمت اهداف خویش نیز فروگذارنیستند.
اخیرا پارلمان اروپا پیشنهادافزایش اندکی در تخصیص بودجه برای نجات کسانی که در دریای مدیترانه غرق می شوند را ردکرد! بودجه ای که بدلیل افزایش تعدادغرق شدگان مهاجران و پناهندگان که رسما در سال گذشته از حدودوحشتناک پنج هزار و پانصدنفر هم تجاوز کرد و کلا در طی چندسال اخیر با ارقام رسمی نزدیک به بیست هزارنفر رسیده است! بسیارخوب! اگر این گونه رفتارهای عامدانه از سوی اروپائیان به معنای مشارکت عامدانه در کشتارانسان ها و پناهندگان جنگی و حتی نقض قوانین سازمان ملل، سوای شکل و شمایل و داشتن انگ قانونی نیست پس چیست؟

بنابراین داریم از قلمروهاشورزده ای صحبت می کنیم که گفتمان حاکم به عنوان امرغیرقانونی صورت می دهد، گرچهبدرستی باید علیه اش مبارزه اصولی صورت گیرد، نه فقط شکلی بلکه هم چنین معطوف به ریشه های رشدآن ها، اما نباید این گونه قلمروزائی و قلمرم زدائی توسط مناسبات قدرت حاکم، موجب پنهان ماندن سیمای تروریسم مسلح به ماسک قانون شود. 

مرگ ابوبکربغدادی و واکنش های بین المللی....

No comments: