Wednesday, October 10, 2007

فراردیکتاتورازدانشگاه تهران، درچهارپرده!
تقی روزبه taghi_roozbeh@yahoo.com


پرده اول:
احمدی نژاد تصمیم گرفته بود که درتکمیل شوی دانشگاه کلمبیا و برای اثبات درستی ادعاهای خود ولوبصورت کاملا فرمایشی،شوئی به مناسبت آغازسال تحصیلی جدید دردانشگاه های ایران برگزارکند.اوباشناختی که ازفضای دانشجوئی،بویژه با رویداد بیادماندی سال گذشته دردانشگاه امیرکبیرداشت،می دانست که برگزاری چنین شوئی البته بدون دردسر نخواهدبود وبنابراین مجموعه ای ازاقدامات لازم و سرکوب گرانه برای تحمیل سکوت گورستان برفضای دانشگاه دردستورکاردولت قرارگرفت. اوحتا ناچارشد برای کسب احساس اطمینان ازعدم تکرارحوادث مشابه سال گذشته،برنامه حضورخود را یک هفته به عقب بیاندازد. تمامی ذهن وفکردستگاه حاکمه برای انجام موفقیت آمیزاین برنامه برای جارزدن آن ازبوقهای تبلیغی خود، بکارگرفته شد.محل سخنرانی درتالاری نسبتا کوچک واقع دردانشگاه تهران، بدلیل تسلط طیف سنتی وواپس گرای طیف تحکیم وحدت بربعضی ازانجمن های اسلامی این دانشگاه،مناسب تشخیص داده شد. طرح شوی دانشجوئی براین پایه استوار بود که تالارکوچکی را بادعوت نامه های خصوصی ازمقامات نظام و شمارمعدودی ازدانشجویان سربفرمان خود پرکنند. ترتیب کارچنان بود که حتا یک نفرمخالف هم درسالن حضورنداشته باشد(گواینکه به مصداق زمین هیچ وقت ازحجت خالی نمی ماند ازقضاکسی ازمیان برگزیده شدگان برخاسته و به طرح انتقادی پرداخت که به احمدی نژاد و مشاوران وی خوش نیامد وبخاطر گستاخی اش بخارج سالن هدایت شد!). درگام بعدی وبرای محکم کاری بیشتر،وظیفه دانشجویان بسیجی را بیرون ازسالن، ایجاد یک حلقه حفاظتی درمقابل سالن سخنرانی برای ممانعت از نزدیک شدن احتمالی دانشجویان مخالف قرارداده بودند. حلقه حفاظت بعدی را نیروهای حراست وانتظامات دانشگاه که با پیوستن نیرو های تازه ای ازسایردانشگاه ها تقویت شده بود،تشکیل می داد.خوان بعدی را محاصره دانشگاه تهران و خیابان های اطرافش توسط نیروهای انتظامی وامنیتی و... بوجود می آورد .آنها درب های ورودی و خروجی دانشگاه را ازصبح زود روزدوشنبه تحت کنترل شدید گرفته و آماده بودند که هرلحظه که نیازبود بداخل دانشگاه هجوم برند و یا به سوی دانشجویان معترض گاراشک آور-ازجمله گارفلفل- شلیک کنند و به هر صورت به ضرب و شتم آنان بپردازند.
برای جلوگیری ازتجمع گسترده دانشجویان، تنها به دانشجویان دانشگاه تهران اجازه ورود داده می شد،آنهم کنترل شده وازدرب کوچک دانشگاه .از ورود هردانشجوی دیگر-تا چه رسد به مردم عادی-سخت ممانعت به عمل می آمد.درب های اصلی وبزرگ همگی قفل وزنجیر وتوسط نیروهای سرکوب حفاظت می شدند تا مبادا فشار دانشجویان ومردمی که دربیرون دانشگاه جمع می شوند، والبته به کمک دانشجویان داخل دانشگاه، موجب بازشدن درهای ورودی به محوطه دانشگاه گردند. با این وجود،آنها برای جلوگیری ازرخنه احتمالی دانشجویان دیگردانشگاه ها،تردد دانشجویان درمحوطه دانشکاه را نیز کنترل گرفته وبابرقراری گشت مأموران اطلاعاتی و حراست دانشگاه تهران وبکارگرفتن نیروهای حراست دانشگاه امیرکبیروعلامه طباطبائی به شناسائی دانشجویان باصطلاح نفوذی دانشگاه های دیگرپرداخته وبه اخراج آنها ازدانشگاه تهران اقدام می کردند.علیرغم برافراشته شدن خوان های فوق، بازهم لازم دیده بودند که اقدامات احتیاطی اضافه تری را به عمل آورند. به همین منظور وظایف مشخصی را به انجمن اسلامی سربراه دانشگاه تهران به عنوان ستون پنجم خود درمیان دانشجویان محول کرده بودند.ازجمله این وظایف ممانعت ازحرکت دانشجویان معترض به سمت تالار سخنرانی احمدی نژاد بود.مانندموارد مشابه دوربین های فیلم برداری نیزجهت شناسائی دراتاق ها و بالکن های طبقات فوقانی نصب شده بودند. بازهم مانند موارد مشابه تعدادی اتوبوس برای ایجاد دیوارحائل بین دانشگاه ومردم آماده شده بودند که اگرنیازافتادبکارگرفته شوند .دوربین صداوسیماهم مأموریت داشت تا مراسم فتح سنگردانشگاه وآنچه را که درتالار حفاظت شده می گذشت به خورد افکارعمومی داخل و خارج بدهد.ظاهرا همه چیزمطمئن وموفقیت آمیز بنظرمی رسید: یک مراسم دانشجوئی صددرصد تزویزی درکناراقدامات صددرصد تضمین کننده. چنین مراسمی تزویری می توانست درهرکجای دیگری مثلا درتالارسخنرانی مقر ریاست جمهوری و یا در "بیت" رهبری و... با دردسرکمتری برگزارشود. اما غرض آ ن بود که حتما برچسب دانشجوئی به آن زده شود و بهمین دلیل لازم بودکه درگوشه ای از محوطه دانشگاه،برگزارشود.غافل از آنکه در آنجا زنبورها لانه دارند. آیا با چنین تدابیری بازهم کسی فکرمی کرد که احمدی نژاد دارد دوباره انگشت خود را به لانه زنبورها می برد وقدم به محوطه ورود ممنوع می گذارد؟!
پرده دوم:
بی گمان،خاطره تلخناک احمدی نژاد ازتکرارحادثه سال گذشته قابل فهم است. آیا خاطره صحنه ای که او باآن خفت وخواری می خواست سوارماشین بشود و بگریزد ازیاد رفتنی است؟ آری؛خاطره ای که دانشجویان ماشین او را محاصره و هومی کردند، و فریاد می زدندکه "داره فرارمی کنه،نزارید فرارکنه،اوباید به سؤالات دانشجویان پاسخ به دهه"، وسرانجام تبدیل شدن این همهمه ها و فریادها به شعارکوبنده مرگ بردیکتاتور، ازیاد رفتنی نیست. دستگاه سرکوب البته درطی این مدت بیکارنه نشست وتلاش های بی وقفه ای را برای ساکت کردن دانشجویان پلی تکنیک و تسخیرفضای همه دانشگاه ها به عمل آورد.آنها هم چنین با ایجاد حالت فوق العاده واتخاذ تدابیرگوناگون تلاش وافری به عمل آورده اند تا حادثه سال گذشته تکرارنشود. وهمانطور که اشاره شد برای تضمین بیشتر،سخنرانی احمدی نژاد حتا یک هفته به تأخیرافتاد. بهمین دلیل می توان تصورکرد که او درپی خواب پریشان شبی که قراربود صبح اش مراسم برگزارگردد،برای آخرین بار برگزارکنندگان مراسم را احضارکرده و درمورد عدم تکرار رسوائی سال گذشته سؤال پیچ اشان کرده باشد.هم چنین می توان تصورکرد که برگزارکننده گان مراسم باتشریح اقدامات پیشگیرانه خود به وی گفته باشند که خیالت جمع باشد، ترتیب کاررا چنان داده ایم که ضمن سخنرانی درمحیط دانشگاه،شما با هیچ دانشجوی ناآرامی مواجه نخواهید شد. وبرای اطمینان خاطربیشتراو،افزوده اندکه شمارا دورازچشم اغیارازدرب پشت وازکتابخانه وارد سالن خواهیم کرد وازهمان جا هم بیرون خواهیم برد.
پرده سوم:
احمدی نژاد سخنان خویش را خطاب به شرکت کنند گان دست چین شده و بطورعمده غیردانشجو،ودرشرایطی که دانشجویان بسیجی حلقه اول حفاظت را دربیرون ازدانشگاه بعهده داشتند آغازکرد.اودرحالی که ازفتوحات خود درآمریکا والطاف خفیه الهی دردانشگاه کلمبیا وخونسردی اعجاب آور خوددربرابرتؤطئه تحقیرخویشتن سخن می گفت،ناگهان احساس کرد که دارد فریاد ها و شعارهای ناخوشایندی می شنود.ابتداتصورکرد شاید عوضی می شنود واین فریادهای سال گذشته است که درگوشش چنین طنین افکنده اند. تکانی بخود داد، دستی به سروگوشش کشید،ودرحالی که جملاتش ارتباط منطقی وانسجام لازم را ازدست می داد، احساس کردکه هرلحظه طنین صداها بلند و بلندتر ونزدیک ونزدیک ترمی شود. پس معلوم می شودکه ستون پنجم آن ها درمیان دانشجویان نتوانسته، وظیفه محول شده به خود را که همانا مشغول کردن دانشجویان به"اعتراض گفتمانی"برای دورنگهداشتن آن هااز تالار سخنرانی بود،به خوبی انجام دهد!. باخود گفت مثل این که این بی معرفت ها بازهم رخنه کرده اند وباپیوستن به یکدیگرمزاحم ما شده اند.دراین لحظه نگاه سریعی بین او ومشاوران وگردانندگان مراسمش ردو بدل شد و بفهمی ونفهمی آن ها گزارش کوتاهی را زیرگوشی باومنتقل کردند. تنها با لب خوانی می توان حدس زد که آن ها باید باو گفته باشند،"متأسفانه اوضاع خراب شد و دانشجونماها توانستند با عبورازهفت خوان برافراشته شده،به محیط دانشگاه نفوذ کنند و به تظاهرات و فریاد ودادن شعارمرگ بردیکتاتور بپردازند. لازم است که هرچه زودترسخنرانی خودرا تمام کنیدکه باید بزنیم به چاک!" درهرحال هرچه که بود،او سخنان خویش را کوتاه می کند وبه موقع برنامه پرطمطراق خود را به پایان می برد ودرحالی که دانشجویان بدنبال وی روان بودند،درحلقه محافظان خود سریع سوارماشین شده و ازنقطه دورازچشم دانشجویان می گریزد. صدا وسیماهم برای اجتناب ازعالمگیرشدن رسوائی،ترجیج می دهد بجای پخش مستقیم، به پخش گزیده وسانسورشده متوسل شود.
پرده چهارم وپایانی
براستی درعصرارتباطات و دیجیتال این دوربین های کوچک،که پلیس توانست تعدادی ازآنها را ازچنگ مردم و دانشجویان درون وبیرون دانشگاه بیرون بکشد،وامواج خبری اسم ام اس ها،بدجوری خواب خوش دیکتاتورها را آشفته کرده است.خبرها وتصاویروفیلم ها،علیرغم سانسورگسترده بسرعت برق دراقصی نقاط عالم پیچید. زنبورها بد جوری رئیس جمهورنظام را نیش باران کردند. شوی تلویزیونی-دانشجوئی این دلقک دستگاه ولایت وسپاه، بدجوری ناکام شد.ولی فقیه که بلافاصله پس ازورود احمدی نژاد به کشورازسخنان متین ودشمن خوارکن اودردانشگاه کلمبیا ستایش به عمل آورده بود،این بارناچارشد درحضورعده ای از دانشجویان گردآورده شده درکاخ خود، سخنان مزورانه دیگری را برزبان آورد. پس معلوم می شود که طنین فریاد مرگ بردیکتانورحتا دربیت رهبری هم بگوش رسیده است: اوضمن"دعوت دانشجویان به عدم افراط و تفریط،انتقادکردن ومطالبه کردن دانشجویان را امری طبیعی دانسته و اعلام کرد من همیشه گفته‌ام كه باید از روزی بترسیم كه دانشجوی ما وجوان ما انگیزه طرح مسئله وسؤال نداشته باشد كه به یاری پروردگار امروزاین چنین نیست.اوهم چنین افزود که حمایت او از دولت به معنی حمایت ازهمه اعمال آن نیست و به معنی مخالف با انتقاد نسبت به آن نیست". احتمالا باین مناسبت او درخلوت کاخ خود، دورکعت نمازشکرهم بجا آورده است.
" باین ترتیب "پرونده فتوحات کلمبیا" با فتح سنگردانشگاه تهران ویک لفاظی ریاکارانه وشاید هم یک سجده شکر ازسوی خامنه ای تکمیل گردید.
آیا رئیس جمهورخود شیفته دستگاه ولایت بازهم درآینده هوس ورود به دانشگاه را درسرخواهد پروراند؟ آیا انجمن اسلامی دانشگاه تهران وپزشکی و... هم چنان جرئت خواهند کرددرنقش ستون پنجم خود را نماینده دانشجویان این دانشگاه به نمایانند؟ آیا جنبش دانشجوئی هم چنان تابلوی ورود ممنوع سرگردگان تبه کاراستبدادحاکم به دانشگاه را برسردردانشگاه ها برافراشته نگه خواهد داشت؟
بی شک نبردهم چنان ادامه خواهد داشت:هم دستگاه ولایت وکارگزارش احمدی نژاد مانند مارزخمی،به تلاش برای گزیدن و "فتح" سنگردانشگاه ها وتسخیرفضای آن ها خواهند افزود وهم، جنبش دانشجوئی برعزم خویش برای مبارزه علیه استبداد و برای آزادی وبرابری درکناردفاع ازحرمت دانشگاه مستقل پای خواهد فشرد.

2007-10-11-19-07-1385
www.taghi-roozbeh.blogspot.com

No comments: