Tuesday, February 16, 2010

آزمون 22 بهمن و پی آمدها
بررسی هرتجربه  نووهرگام تازه جنبش به مثابه برشی ازوضعیت عمومی،مسیرپیموده شده ومطالعه نقاط ضعف و قوت آن برای برداشتن آگاهانه گام های بعدی،  بی شک امری ضروری و مثبت است وباید ازآن استقبال کرد.چرا که بدون آن سخن گفتن ازیک جنبش خود آگاه بی معنا خواهد بود.
درپی برگزاری بزرگداشت روز22 بهمن اکنون بحث وانتقاد حول آن درمیان گرایشات گوناگون وسعت تازه ای یافته است. البته باتوجه به انتظاراتی که پیشاپیش پیرامون ابعاد اعتراض  و عرض اندام جنبش درچنین روزی برانگیخته شده بود ونگرفتن  پاسخی درخورآن، این انتقادها دامنه دارترهم شده است.صرفنظرازمثبت بودن نفس طرح این انتقادها ،اما درهمان حال باید توجه داشت که اززوایا وازمنظرگفتمان های  مختلف وباهدف های گوناگون صورت می گیرد والزاما درجهت تعمیق وگشودن راه پیشروی آن نیست .برعکس برخی ازآنها با هدف تأمین هژمونی  اصلاح طلبان مشروطه خواه  بر جنبش و نگرانی نسبت به خارج شدن آن ازچهارچوب  پلاتفرم مورد نظرشان ودرمقابله بافرایند تعمیق جنبش صورت می گیرد. غرض صید ماهی مطلوب ازآب گل آلود است و چنانکه خواهیم دید آشکارا باسودای کنترل جنبش و اعمال رهبری و متمرکزکردن آن همراه است. برخی دیگرخرده انتقادهائی ناظربر آشفتگی های درونی صفوف "سبز"و  جریانات متعلق به گفتمان اصلاح طلبی است( مثلا انتقادهای مربو ط به تاکتیک اسب تروای نبوی دراین چهارچوب قابل بررسی است). برخی دیگرمعطوف به عوامل ریشه ای تری هستند. واقعیت آن است که برخی نارسائی های مشهود ریشه های عمیق تری داشته و  بربسترچالش های بنیادی تری صورت می گیرد که مستلزم ریشه یابی آسیب پذیری ها  درسطح عمیق تری است.یک بررسی همه جانبه ازوضعیت مشخص-22بهمن- به مثابه برشی ازوضعیت یک دوره،نه فقط باید به آسیب شناسی های موضعی و مشخص بپردازد، بلکه هم چنین لازم است که با درنگ بروضعیت مشخص وخاص اما بامشاهده عام درخاص، ازآن  فراتربرود. به همین دلیل تلاش برای صورت بندی درست وحتی الامکان دقیق ترانتقادها برای تمایزخرده انتقاد ها ازکلان انتقادها وازمنظرهرکدام ازگفتمان های موجود دراین آشفته بازار لازم بنظرمی رسد.وگرنه بیم آن می رود که دوغ ودوشاب باهم قاطی شده وبرتردید وگیج سری بیافزاید  وموجب آشفتگی بیشتر درگام های بعدی بشود.بی شک دست یابی به خوداین مهم می تواند محصول نقدی  برآمده ازخردجمعی بخصوص ازسوی آنانی که دستی برآتش دارند و بطورمستقیم درصحنه پراتیک حضوردارند صورت گیرد.بنابراین این نوشته نمی تواند بیش از ادای سهمی ناچیزدراین امرضروری باشد.
درمطلبی حول 22بهمن، یک بسترو سه رؤیا به چالش بین این رؤیاها  پرداختم  ومهمترین ویژگی جنبش را روند عبورازحاکمیت،ازگفتمان اصلاح طلبی و حتی ازخود که ناظربرتعمیق وفراشد جنبش است مورد تأکید قراردادم . ویژگی ی که بدون درنظرگرفتن آن قادربه تبیین  بروزوماهیت چالش های کنونی که درظاهرازانتقادبه نارسائی هائی حضور در 22 بهمن برمی خزدولی درواقع  ریشه در چالش های پایه ای تری دارد نخواهیم شد.مثلا وقتی طرفداران اصلاح طلبان درداخل به پدیده عبورازموسوی حمله می کنند وآن را  بخاطر نادیده گرفتن راهبرد وی مبنی  بر"شرکت باهویت" درتظاهرات  مورد سرزنش قرارمی دهند، دارند همین فراروی را که من آن را اخگرسوزان جنبش نامیده ام مورد حمله قرارمی دهند. همانطورکه جناح حاکم نیزسرکوب همین اخگر را آماج اصلی خود قرارداده است.  درآن نوشته درباب رؤیای سوم آمده بود که درمیان آکتورهای سه گانه بازی این آکتورسوم است که تعیین کننده است وهمه چشم به نقش آفرینی  آن دوخته اند. والبته این مسأله هم مورد اشاره قرارگرفته بود که 22 بهمن گرچه درتحلیل نهائی تنها یک نقطه ازمنحنی صعودی مبارزه مردم است ومعادل بودونبود آن نیست،اما بسته به آن که تاچه حد بتواند حضورگسترده ومستقلانه خود را به نمایش بگذارد می تواند به  نقطه عطفی تازه درسیراین مبارزه تبدیل شود. ازاین رو تبدیل شدن آن به یک نقطه عطف مشروط به یک "اگر" مهم یعنی حضورمستقل وگسترده همراه بود.  اکنون اما باید نگاهی به بیلان آنچه که رخ داد وادعاهای هرکدام ازآن ها بپردازیم:
درمورد جناح حاکم تاحدود زیادی رئوس تاکتیک اصلی آن ازقبل روشن بود.یعنی ازیکسو بربهره گرفتن ازحداکثرتوان خود برای بسیج حداکثرنیروجهت برگزاری یک باصطلاح حماسه بزرگ استواربود  وازسوی دیگرمصمم به ممانعت  از عرض اندام جنبش درمقیاس کلان (ودرصورت شکل گیری پراکندن  و سرکوب آنها) بود .این هم روشن بودکه حاکمیت علیرغم چانه زنی ها و پادرمیانی ها ازهردوسو برای یک  راه پیمائی مشترک وبه مثابه یک آشتی ملی  باسبزهای طرفدارموسوی اجازه مشارکت باهویت مستقل درمتن یک صف مشترک و باهویت خود را نخواهد داد مگرآنکه این مشارکت منفعل،آمیخته با سکوت و قابل مصادره کردن باشد. ونتیجه ای جزاین هم البته مستلزم تشکیل صف مستقل و جداگانه درنقطه یانقاط دیگری بود که  تا باین حد قرق نشده باشد و البته با پی آمدهایش ویااگردرصف ومسیرمشترکی صورت می گرفت،مستلزم تحمیل هویت خود به حریف بود ازطریق مقابله با یکه تازی آنها وبازهم با پی آمدهایش. وگرنه جزمصادره وتبدیل شدن به سیاهی لشکر حاصلی نداشت. درهرحال تحقق این هردو شق نیازمند عزم ومبارزه ای بود که این طیف ازجنبش-لااقل درمورد 22 بهمن- خواهان آن نبود وازاساس با قصد وفراخوان آن ها برای بوجود آمدن یک صف واحد به مناسبت امرمشترک سی ویکمین سالگرد انقلاب حول استقلال،آزادی وجمهوری اسلامی  وتعلق آن به همه ملت منافات داشت. نیروی محرکه این رویکرد البته فقط ازفشارسنگین جناح حاکم برای مرزبندی با فتنه منشأ نمی گرفت،بلکه علاوه برآن  و مهمترازآن،از دغدغه روزافزون خودشان ازفراروی جنبش ازمحدوده های نظام کنونی نیز منشأمی گرفت. ضمن آن که باید به آن این نکته راهم اضافه کرد که درراستای پاسخ مثبت به تلاشی بود که ازمدتها قبل توسط طیف میانه اصول گرایان وهم چنین رفسنجانی برای تبدیل روز 22  بهمن به روزآشتی ملی ونقطه پایان گذاشتن به بحران بزرگی بود که کل موجودیت نظام را بزیرسوال برده بود. واین درشرایطی بودکه تمامی قرائن و شواهد وسخنان خامنه ای و تاکتیک های جناح حاکم حکایت ازقصد آنان برای باصطلاح پایان دادن به فتنه وکورکردن چشمان آن درحماسه 22 بهمن می داد ونشانه ای ازتمایل آنان برای آشتی ودادن امتیازی واقعی به حریف دیده نمی شد. درهرحال نتیجه 22 بهمن را نمی توان بدون درنظرگرفتن فعل وانفعالات فوق که خود پس ازبرآمد پرشورعاشورا صورت گرفت درنظرگرفت. فعل وانفعالاتی که منجربه به صدوربیانیه و نامه نگاری "رهبران نمادین" جنبش اعم ازموسوی وکروبی و خاتمی و مواضع جدید آنها مبنی بربرسمیت شناختن تلویحی ریاست جمهوری احمدی نژاد  وتمایل به گشوده شدن باب مذاکره گردید.
بیانیه خامنه ای وخصوط اصلی آن که بلافاصله پس ازبرگزاری مراسم 22بهمن انتشاریافت، وازجمله تعداد شرکت کنندگان این "گردهمائی خودجوش و حماسی" وخط ونشان کشیدنش مبنی برآن که اگردرمقابل خروش ملت همیشه درصحنه تسلیم نشوند ازسرراه برداشته خواهند شد، ازقبل تهیه شده بود ومحتوای آن دقیقا درادامه همان مشی قبلی وی بود.
یک پیروزی موهوم،یک حماسه تقلبی و دوپینک شده!
برگزاری بزرگداشت 22 بهمن درزیربمباران فشرده ای ازاقدامات تهدید آمیزوایجاد فضای رعب آمیزصورت گرفت.درشرایطی که رژیم با بسیج حداکثری از ِعده وعُده واعدام ها وآویختن شمشیراعدام های بیشتر برفرازسرمردم،گروگان گیری ازمردم با دستگیری های هزاران نفری وپخش تصاویر شرکت کنندگان درتظاهرات عاشورا و شوهای تلویزیونی و...انواع واقسام تهدیدها وهشدارهای خصوصی وعمومی به شهروندان وفعالین،بستن وفلج کردن همه مجاری اطلاعاتی –ارتباطی و حصارکشی های خیابانی وقرق کردن پیشاپیش میدان آزادی و خیابان انقلاب و مسدودکردن ورودی های فرعی،نصب بی شمار دوربین های کنترل و... عملا وضعیت را  درحالت  حکومت نظامی اعلام نشده قراربود. همه قرائن و شواهد حکایت از نگرانی شدید رژیم نسبت به شکل گیری تجمعات وپیوستن آن ها به یکدیگرو وتبدیل شدنشان به رودی خروشان، می  کرد. حمله به کروبی وخاتمی و موسوی درهمان نقطه ورود وقبل ازآن که به توانند وارد مسیراصلی بشوند  برای وادارکردن آنها به ترک تظاهرات، نیزبخشی ازتاکتیک آنها مبنی بر ممانعت ازشکل گیری هرنوع تجمعی بودکه می توانست گسترش پیداکرده و کنترلش ازدست آنها خارج شود. سخنا ن رادان دربی سیم مبنی بر برخورد قاطع وبیرحمانه با شکل گیری هرنوع تجمع وتحرکی دراین رابطه ناظربرهمین تاکتیک است. ازسوی دیگرمی دانیم واکنون بخوبی روشن شده است که رژیم تلاش وسیعی را بکارگرفته بود که بااستفاده ازامکانات عظیم دولتی، برای جبران فقر حمایت توده ای درپایتخت ،نیروی انسانی  وسیعی را ازنقاط دیگرکشوربه سوی پایتخت جابجاکند.کاروان عظیم اتوبوس ها که دراین دهکده جهانی ازدیدکسی پنهان نماند وعظمت آن  تنها ازطریق آسمان قابل رؤیت بود بخوبی مضحکه این تجمع حماسی  را به نمایش گذاشت. تعطیلات چند روزه وپذیرائی دست ودل بازانه برای نمایش پایگاه توده ای رژیم نیز ازچشم تیزبین مردم بدورنماند.اکنون مدتی است که طنز تظاهرات ساندیستی  وارد محاورات مردم و ادبیات سیاسی شده است. درهرحال ازقدیم گفته اند که گربه عاریتی موش نمی گیرد وبهمین دلیل عجیب نیست که شاهد لگدمال شدن تصاویر وتمثال های مقدس  خمینی و خامنه ای ، درزیرپای کسانی که درصف های پرجمعیت در مقابل غرفه های اطعمه واشربه مشغول نوشیدن وخوردن بودند، بودیم.وجالب آنکه که این باررژیم برای جلوگیری ازتکرارونمایش این گونه صحنه ها که درب"حماسه 9 دی" به وفور صورت گرفت، این بارلشکری ازنظافت چیان جاروبدست و حاضربه یراق را برای روبیدن این افتضاحات، به حالت آماده باش درآورده بود!. درهرحال نظامی که به فازفروپاشی  وانحطاط خود وارد شده است، وتنها شبحی ازاقتداروتوانائی گذشته خود را یدک می کشد،رژیمی که همه چیزش تقلبی ومصادره ووارونه نمائی است، ادعاهایش درمورد میتینگ های چند ده میلیونی،نیزجزتقلب ودروغ ازآب درنیامد ونتوانست حتی میدان آزادی را پرکند. تصاویروفیلم های مونتاژشده،چهارمیخ کردن خبرنگاران خارجی درنقطه معین ،مصادره  کردن جمعیتی که دربیرون ازمیدان قرارداشتند و درزیرکنترل وفشارهای نیروهای سرکوب امکانی برای حضوربا هویت خود پیدانمی کردند ولی حاضربه حضوردرپای سخنرانی احمدی نژادهم نبودند،گره ای ازکاررژیم نگشود. بااین وجود درهمان میدان نیمه خالی وسخت تحت کنترل هم،رژیم نتوانست ازتیررس شعارهای اعتراضی مخالفان وازجمه مرگ بردیکتاتور درامان بماند. ازهمین رواین سخنرانی به خاطر پخش شدن دستکاری ومونتاژ می شد. همه شاهد بودندکه احمدی نژاد حتا تاپایان مراسم هم نماند و شتابزده با هلی کوپتر میدان آزادی را ترک کرد. ادعاهای رژیم مبنی برحماسه ده ها میلیونی به سنگ خورد. مصادره مردم شرکت کننده که باهدف دیگری آمده بودند  ولی نتوانسته بودند حضورمستقلی بهم رسانند نیزبه مضحکه تبدیل شد. ولابد  شعار دروغ گوحماسه ات کو را نیزباید به  شعاردروغ گو63% کو افزود.  
ازسوی دیگرگرچه جنبش اعتراضی بهردلیل ، نتوانست در مسیراصلی راه پیمائی حضورمحسوس  وباهویت مشخص  داشته باشد،اما اگرنه خود جنبش ولی شبح آن آشکارا سایه سنگینی خود رادرهمه جا نشان می داد. نفس بسیج ده ها هزارنیروی نظامی برای برگزاری بزرگداشت خود،خودنشان بارزی از شبح فوق وترس رژیم ازآن بود. بعیداست جمعیتی هم که باهزاران طرفند وباهزینه کردن دست ودلبازانه صدها میلیاردتومان ازخزانه ملت،ازنقاط دوردست به میدان نیمه خالی آورده شدند ، بامشاهده این فضا ورفتارسبع آمیزحکومت واقتدارمتکی برسرکوب وسرنیزه تصویروخاطره مناسبی ازاقتدار رژیم باخود برده باشند. آنها بیش ازاقتداروایجاد حس اعتماد به توان رژیم، شکنندگی آن و فوق العاده بودن شرایط را به باخود برده اند. درهرحال رژیمی که زمانش سپری شده و حاضرنیست تن به خواست  مردم بدهد،با بسیج های سنگین و پرهزینه ای که قادربه تکرارهمه روزه آن نیست،کاری جزپرده برداری ازضعف خود وشتاب دادن به ریزش  بقایای پایه های توده ای خود انجام نمی دهد.
این که یک دولت قدر قدرت که حیات وممات و زندگی وسرنوشت میلیونها تن را بطورمستقیم درچنگ خود دارد وبا بسیج همه امکانات ونیروهای خودبتواند صدها هزارجمعیت را ازچهارگوشه کشورجمع آورد،ودرعین حال باتمامی توان ازتجمع نیروهای مخالف خود ممانعت به عمل آورد،ازهنرهای شناخته شده همه حکومت های استبدادی به شمارمی رود.
****
 همانطورکه اشاره شد تاکتیک رژیم دووجه داشت.وجه دوم ناظربرممانعت بهرقیمت  ازعرض اندام و قدرت نمائی جنبش اعتراضی درابعادکلان و میلیونی بود.تا آنجا که به این هدف برمی گردد،ارزیابی ها نشان دهنده آن است که رژیم در ممانعت ازنماش خیابانی اعتراض بزرگ  درمسیراصلی تاحد معینی موفق شد. دراینجا بطورفشرده  نگاهی داریم به علل وعوامل این پدیده که نقطه ثقل اکثرانتقادات را تشکیل می دهد:

دربررسی کلی علل می توان آن را به دودسته علل ناشی ازعوامل بیرونی یعنی فشارها واقدامات امنیتی وسیاسی حاکمیت درمقابله با جنبش وبطوراخص در22بهمن وعلل داخلی مربوط به چالش های موجود درصفوف جنبش ونارسائی های حاصل ازآن تقسیم کرد. البته هرکدام ازاین دودسته علل نیزدسته بندی های خود را دارند که مجال پرداختن به همه آنها دراین نوشته نیست.
دربازبینی علل نخست، تاآن جا که به رژیم حاکم برمی گردد فشارهای امنیتی و سرکوبگرانه  وهم چنین تلاش های تاکتیکی باهدف ایجاد تشتت درصفوف جنبش و دامن زدن به شکاف ها و بویژه زیرفشارقراردادن اصلاح طلبان برای مرزبندی بافتنه وتفکیک صفوف باصطلاح آشوبگران ازمردم عادی ومنتقد ازآن جمله  بودند. درآسیب شناسی جنبش،  این تلاش ها به عنوان عوامل بیرونی نسبت به جنبش، البته همانطورکه اشاره کردم تاحدی درممانعت ازبرگزاری تجمعات درمقیاس کلان، آنگونه که انتظارش می رفت وبرآورده نشد مؤثربود ولی فقط تاحد معینی. مهمترازآن عوامل درونی بودند.سؤالی که دراینجامطرح می شود این است که اگررژیم برگزارکننده مراسم  برای 22 بهمن تااین حد به آماده باش وتمرکزنیرو مبادرت کرده بود ومنطقه را تااین حد قرق کرده بود، درحدی که ازنقطه نظرقواعد ناظربرهرنبردی ابرازوجود میلیونی درآن نامحتمل بنظرمی رسید،چرا بجای تنها گذاشتن رژیم درنقطه تمرکزخود، واحیانا اقدام مستقل درنقطه ای دیگر، به تاکتیکی مبادرت شدکه حاصلش تاحدودی تبدیل گشتن جماعت به سیاهی لشکرشد؟
دراین رابطه نیزعوامل مختلفی دخیلندو تقلیل این گونه حرکت های پیچیده اجتماعی به یک علت نا درست است ولی این مسـأله نافی درنظرگرفتن نقش ووزن هرکدام ازآن ها نیست.دراین رابط است که  یکی ازمهم ترین چالش های درونی جنبش یعنی شکاف بین گفتمان اصلاح طلبی مدافع ولایت مشروط  با فرایند ساختارشکن جنبش رخ می نماید:
مشارکت باکدام هویت؟!
موسوی وحامیان وی ظاهرا درنقد وضعیت پیش آمده درپشت شعارشرکت "درتظاهرات مشترک اما باهویت خود" خود سنگرگرفته اند. ولی پرسش این است که با کدام هویت؟ دراینجا  مفهوم ویا عبارت تظاهرات مشترک کلیدی است و وجه مهمی از درونمایه آنچه را که درروز22 بهمن صورت گرفت توضیح می دهد.
واقعیت آن است که سؤال  فوق باهمه بداهتش برای سبزهای اصلاح طلب مطرح نبود و آن ها بادلایل قابل درکی ازمواجه شدن با آن گریزان بودند. درآستانه 22 بهمن بدلایلی شکاف درونی جنبش بیش ازهرزمانی وبیش ازآکسیون های قبلی فعال تر شده بود و تأثیرگذارتربود. درواقع این بار-درپی زلزله عاشورا-اصلاح طلبان بسیارجدی ترومصمم ترآمده بودند که نشان دهند با ساختارشکنان مرزبندی دارند و اجازه نخواهند داد جنبش ساختارشکن با شعارهای خود واردصحنه شودو ابتکارعمل را بدست گیرد.بهمین دلیل تمامی ذکروفکر آنها مصروف به کنترل جنبش بود که مبادا تبدیل به سپرپیشروی ساختارشکنان شوند. آن ها بسهم خود(چه موسوی وکروبی وخاتمی و...  و چه مجمع روحانیون و چه جبهه مشارکت ومجاهدین انقلاب اسلامی و...) درهمسوئی ودرتوافق با محافظه کاران میانه رو برآن بودندکه حرکت 22 بهمن را به روزی برای حرکت مشترک،فراجناحی  و  فراگیر برای همه نیروهای نظام وبه یک  آشتی باصطلاح ملی تبدیل کنند.ازنظرآن ها مقدمات این امربا صدوربیانیه ها و برسمیت شناختن دولت ومرزبندی با ساختارشکنان و خارجه نشین ها وبیگانگان و... وپادرمیانی نیروهای میانه روی جناح حاکم فراهم شده بود. شعارجمهوری اسلامی آری! به عنوان شعار و چتری مشترک برفراز آکسیون 22 بهمن سنگینی می کرد.خط راهنمای آن ها کلمه نابهنجارامر مشترک برگزاری 22بهمن بود واین  البته بالکل با قصد مردم برای استفاده ازاین مناسبت برای  تبدیل کردن آن به صحنه اعتراضات متفاوت بود. والتبه تعارفاتی هم چون ابرازهویت با عباراتی چون نه به خودکامگی دربرابرآن امرمشترک هیچ رنگی نداشت. آنها درعمل آمادگی داشتند که درصورت عدم وجود شرایط مناسب فتیله این گونه تمایزات  را پائین بکشند وآن را کمرنگ وکمرنگ ترکنند وحتی اگرلازم شد بالکل وانهند و بدون علامت ونشان وشعاردرتظاهرات شرکت نمایند. وتاحدی که به حیطه عمل آن ها مربوط می شود چنین نیزشد وتاکتیک شرکت همراه باسکوت باجراگذاشته شد.چرا که بزعم آنان حتی نفسِ تحمل آن ها توسط حریف ولو بدون بروزهرگونه  نشانه ای ازآنِ خود یک پیروزی محسوب می شد!. وهمه این ها درشرایطی بود که برکسی پوشیده نبودکه تمامی قرائن حاکی ازآن بود که حاکمیت کوچکترین وقعی به آنها نه نهاده وبه کمترازتسلیم کامل وسیاهی لشکرشدن راضی نخواهدبود.باین ترتیت بخشی ازصفوف جنش به دلیل سیاست های فوق به  حالت انفعالی کشیده شد. بخشی که بدلیل داشتن نقش سپربرای این گونه تظاهرات اعتراضی بویژه وقتی تظاهراتی باشد که متولی وسازماندهنده آن خود رژیم باشد،دارای تأثیری بیش ازکمیت ووزن واقعی آنها است.سؤالی که دراینجا مطرح می شود این است که  آیا براستی می توان مردمی را که درتظاهرات گوناگون و بزرگی هم چون عاشورا و یا تظاهرات قم باشعارمرگ برولایت فقیه شرکت کرده اند،راضی به شرکت درتظاهراتی با شعارجمهوری اسلامی آری! کشاند که این آقایان بفکرآن افتاده بودند؟! بی شک آن ها ازنظرمواضع خود همواره دارای چنین رویکردی بوده اد،اما آن چه که تازگی دارد تلاش های جدید آن ها برای تحمیل آن به جنشی است که ازآنان فراتررفته است. این همان چالش اصلی بود که در22 بهمن،بدلیل جمع شدن مجموعه ازعوامل ازجمله حالت فوق العاده حاکمیت ومانورآن حول این تضادها،ومسأله روند عبورجنبش ازموسوی وپی آمدهای زلزله عاشورا، خود را دراین مقطع زمانی به عریانی نشان داد. البته این که چرا بخش ساختارشکن جنبش خود دربرابرعملکرد این تضادها نتوانست واکنشی درخورنشان بدهادخود بحث دیگری است که دراین نوشته به جنبه هائی ازآن اشاره خواهدشد.تنها نکته ای که دراین جاباید مورد تأکیدقرارداد این است که مرزبندی قاطع وریشه ای با این شعارمشترک یعنی بااین ادعا "که انقلاب 22 بهمن با شعاراستقلال آزادی جمهوری اسلامی متعلق به همه ملت است" صورت گیرد.نگاه به انقلاب نه باروایت جمهوری اسلامی ازآن بلکه باید ازمنظریک انقلاب سقط شده ومرده به دنیاآمده انجام گیرد.که دراین صورت دیگرمجالی نمی ماند که  آن را به مثابه امرمشترک مردم ورژیم بشمارآورد.سرخم کردن دربرابرمفهوم کلی "انقلاب" وبزرگداشت و تبریک وتهنیت گفتن بدون روشن کردن ماهیت آن،حاصلی جزگل آلود کردن آب وریختن آب به آسیاب این رویکرد  نخواهد داشت. 
البته درکنارچالش اصلی فوق تاکتیک  مربوط به اسب تروای اتاق فکردر خارج کشوربه مثابه عقبه اصلاح طلبان طرفدارولایت مشروطه  نیزوجود داشت که به قصد فتح قلعه دشمن درمیدان آزادی رهنمودهای خود را ارائه می کرد.این رویکرد که بخود اجازه می دهد دربیرون ازصحنه عمل تاکتیک های صحنه عمل تاجزئی ترین زوایای آن نظیر تعیین مسیرهای راه پیمائی ومحل ونوع اقدام ونظائر آن را تعیین کند، آن هم بهمراه توصیه هائی هم چون همرنگ شدن با تیپ حزب اللهی ها  وشرکت بدون هویت مستقل، وتوصیه کردن به جوانان برای حضورمنفعل دریک راه پیمائی طولانی بشدت قرق شده،اکنون بقدرکافی مورد نقد قرارگرفته وخودِ طراح آن البته درجهت صحه گذاشتن برتاکتیک های موسوی ، به نادرستی آن اذعان کرده است. بخش دیگری ازرویکرد های خارج کشوربه جریان دیگری مربوط می شود که ضمن آن که خود را ازحامیان وهمراهان جنبش سبزمی داند ولی بابرخورداری ازرانت حمایتی رسانه های قدرت های بزرگ حضوری بیشترازوزن مخصوص واقعی خود دارد.آن ها بااستفاده ازخلاء سرکوب درداخل وبا تکیه به رانت فوق والبته درراستای تمایلات  قدرت های بزرگ حرکت می کنند وبسهم خود تأثیرگذاری معینی را برداخل دارند.رفتارسیاسی آن ها آمیزه ای است متناقض ازپل زدن بین اصلاح طلبان وتمایلات اخص خود وسواربرموج نارضایتی عمومی شدن.آن ها نیزبخود اجازه می دهند نه فقط ازدور تاکتیک های صحنه عملیات را تعیین کنند،بلکه با دامن زدن به آکسیونیزم واتلاق آکسیون نهائی به مراسم 22 بهمن وشبیه سازی شرایط آستانه 22 بهمن با سرنگونی چائشسکو،برانتظارات غیرواقعی دامن بزنند.ازیکسو درادعای همراهی با موسوی وکروبی  حرکت می کنند و ازسوی دیگردرسودای تبدیل کردن 22بهمن به یک آکسیون سرنوشت سازهستند.برای آن ها که درهماهنگی با مواضع ومنافع سرمایه جهانی حرکت می کنند بهترین حالت نه تعمیق آگاهی آرایش جنبش براساس منافع ومطالبات واقعی وپایه ای خود،گسترش پایگاه اجتماعی جنبش به سمت اقشارفرودست، وسازمان یابی مستقل وداشتن صدای مستقل، بلکه تصرف ضربتی قدرت و دست بدست شدن آن ازدست فراکسیونی ازطبقه بورژوازی واپس گرا و ناهمخوان با سرمایه جهانی به دست فراکسیونی همخوان با آن است.اگراصلاح طلبان حامی ولایت مشروط خواهان بالانس ویاچرخش  قدرت اجرائی  درچهارچوب نظام کنونی بین خود وفراکسیون سنت گرایان هستند،اما آن ها خواهان جا بجائی قدرت درمیان طبقه بورژوازی به سود لایه های بخش مدرن تر وهمسوتربا نظم  حاکم برجهان هستند.آنها ازانقلاب به معنی واقعی خود یعنی خودحکومتی استثمارشوندگان و کلیه مزدوحقوق بگیران هراسانند و درعوض تغییر قدرت دربالا با هدف تبدیل کردن جنبش توده ای به اهرم فشاربرای تحقق آن را دنبال می کنند.
جالب است که وجود همین چالش ها و رقابت های درونی سبب شده است که موسوی وحامیان وی با فرافکنی و سرپوش نهادن به  نقش اساسی خود درایجاد نارسائی ها وضعف های 22 بهمن وبا عنوان کردن این ادعا که گویا نادیده گرفتن رهنمود موسوی درمورد"شرکت باهویت خود"موجب حضورمنفعلانه درتظاهرات 22بهمن شده است، به زدن نعل وارونه ویا به سخن امروزی به دادن آدرس غلط پرداخته اند. دراین رابطه درسایت ندای راه سبز وسایت جرس و...،مجموعه مطالبی درج شده است که خطوط اصلی آنها را  چنین می خوانیم: "به خاطر سعی و خطاهای عده‌ای فعال دنیای مجازی و دور از فضای واقعی جامعه ایران جمعیت سبزپوش میلیونی دیروز در میان سایر راهپیمایان جذب شد و به چشم نیامد و فرصت سوء استفاده از این ماجرا را برای رسانه‌های حامی کودتا فراهم کرد.آن ها بازدن تیترهائی همچون لزوم متمرکزکردن رهبری، جنبش بی سرنیست، وباید حمایت ازموسوی وکروبی وخاتمی هم کف وسقف  باشد.باید باشعارعبورازموسوی(همانند شعارعبورازخاتمی که چوبش را قبلا خورده ایم) مقابله شود. تبعیت از سه رهبر اصلی جنبش که با در نظر گرفتن ظرفیت‌های کشور، اعلام موضع می‌کنند به تداوم و بقای هدفمند جنبش کمک می‌کند، در این مرحله حساس در حیات جنبش همگی ما سبزها وظیفه داریم به رهبری موسوی، خاتمی و کروبی تا زمانی که خواست‌های واقعی جنبش سبز را دنبال می‌کنند گردن نهیم، ما سبزها از این پس تنها رهبری موسوی، کروبی و خاتمی را به رسمیت می‌شناسیم "
همانطورکه از نقل قول های بالا وبرگرفته  از نقدهای آن ها نسبت به 22 بهمن برمی آید، تلاش دارند که با فراربه جلووسرشکن کردن اشکالات به عوامل فرعی وثانوی، نه فقط نقش خود را پوشیده نگهدارند بلکه ازآن به مثابه سکوئی برای مقابله با ساختارشکنی وتحمیل پلاتفرم سازشکارانه خویش برجنبش بهره بگیرند.دراین روایت دوعبارت مهم وجود داردکه حامل کالای قاچاق است:عبارت "هویت مستقل"به مثابه راهبردموسوی و دیگری درنظرگرفتن "ظرفیت های کشور"است که اسم شبی است برای مبارزه درچهارچوب قانون اساسی بی تنازل و حضوربی نشانه وسکوت آمیز درمراسم بهمن و...  . مطابق این روایت گوئی شعارهای ساختارشکنی هم چون مرگ برولایت فقیه یک شعاروارداتی والقاء شده ازدنیای مجازی وتوسط عناصردورازصحنه وخارج کشوری وازسوی قدرت های بیگانه است و نه برآمده ازتجربه زنده مردم درجریان مبارزه وشناخت عمیق ازماهیت نظام حاکم.
آن ها  دراستدلال های خود هم چنین به یک برهان غلط اندازدیگری دراین رابطه استناد می کنند وآن این که هزینه مبارزه را نباید بالابرد و باید برای شرکت گسترده وهرچه بیشتر مردم  پائین هم آورد!این استدلال زدن شیپورازسر گشاد آن است ودرکنه خود جزسازش وتسلیم پیامی ندارد. چرا که اولا درشرایط استبدادبی مهارودربرابرقلدری که کوچکترین اعتراض مردم را بااعدام وزندان وشکنجه وسرکوب پاسخ می گوید،بناچاروباهزاران افسوس هزینه ای که برای بدست آوردن گوهر آزادی باید پرداخت گرانترمی شود. همین آگاهی وآمادگی برای  پرداختن هزینه بیشتر برای رهائی وآزادی بود که مردم را قادرساخت که جسورانه ترعمل کنند و ازباتلاق تسلیم وخاموشی پا به وادی مبارزه ای چنین گسترده وافتخارآفرین به نهند.اما درک این واقعیت مسلما کوفتن برطبل تاکتیک های ماجراجویانه وتازاندن آن وتحمیل خشونت ورزی و هزینه های غیرضروری برجنبش نیست.چرا که اشکال مبارزه باید متناسب با ظرفیت های واقعی،ولی درحال انکشاف جنبش وتوده های مردم ازیکسو وتاکتیک های دشمن مقابل ازسوی دیگر به پیش برده شود.اما اگرازاین راهبرد بخواهیم  که نتیجه بگیریم  پس باید مردم مطالبات خود را برای عدم تحریک دشمن و ندادن بهانه بدست  حاکمیت تنزل بدهند و محدودبه چهارچوبه نظام بکنند،درواقع بازهم مشغول زدن نعل وارونه وپاشیدن خاک برچشم مردم هستیم. ودرعمل ازآن جاکه رژیمی با ماهیت کنونی بهرحال هزینه مبارزه ولودرسطح مطالبات اصلاح طلبانه راهم بالامی برد،حتا بطوراجتناب ناپذیر مبارزه برای اینگونه مطالبات  نیزبه زیر سؤال می رود! آری آن ها لازم است  این درس تاریخ را که گاهی حتی برای رفرم درنظام های استبدادی هم باید جنگید خوب فرابگیرند!آن چه  از درنظرگرفتن "ظرفیت های واقعی" دراین ادعا مراد است،همانگونه که اشاره شد دربهترین حالت درشعارهای جنبش سبزبرای 22 بهمن مشاهده می شود: "جمهوری اسلامی آری! حكومت خود كامگان نه!"، "نه شرقی، نه غربی، دولت سبز ملی!". شعارهائی که حتی نتوانستند  و یاجرئت نکردند حول آن هاهم خودی نشان بدهند. جبهه مشارکت دربیانیه خود نسبت به  به چگونگی برگزاری 22 بهمن  چنین  نویسد: قریب به اتفاق راهپیمایان سبز به درخواست رهبران جنبش، مسالمت را سرلوحه کار خویش قرار داده و جایی که احتمال بروز درگیری می دادند حتی از ابراز نماد سبز خویش اجتناب کردند
واما رؤیای سوم!.
اشتباه بزرگی است که رفتارجنبش اعتراضی را درسالگردانقلاب سقط شده 22 بهمن ،فقط درتصویربالا مشاهد کنیم. آن فقط بخشی ازتصویراست ونه همه آن. برعکس جنبش اعتراضی مردم در22 بهمن چهره دیگری هم داشت. یعنی همان چهره ای که ازپیش همه نگاه ها  به آن دوخته شده بود.گرچه بدلیل چالش های برشمرده این رؤیای سوم هم نتوانست درابعاد گسترده وبزرگی به عرض اندام بپردازد اما علیرغم کاستی ها توانست درقالب تظاهرات مستقل وپراکنده درنقاط گوناگون حضورقاطع وساختارشکن خود را به همه جهان مخابره کند. آن ها باشعارها واقدامات ساختارشکنی همچون مرگ برخامنه ای و بردیکتاتور،پاره کردن ولگدمال نمودن تصاویرخامنه ای و خمینی ودادن شعاررفراندوم وجنگ وگریزبا بسیج وسپاه، ادعاهای حاکمیت را درکنترل اوضاع وپایان دادن به "فتته" بباد دادند.آن چه که ازسیمای رزمنده 22 بهمن درذهن ها ثبت گردید، تصویری را که رژیم سعی می کرد به مثابه تنها تصویراین روزبه جهان رله کند؛تحت الشعاع خود قرارداد. تصویری متعلق به همین جریان ساختارشکن که بویژه درکنارانفعال صفوف سبزهای وابسته به اصلاح طلبان جلوه بیشتری یافت. جالب است که حتا اصلاح طلبان ورسانه های آن ها،که شرمگین ازحضوربی نشانه وسکوت آمیزومصادره شده خود بودند، آن چه  که ازفیلم ها وشعارها مخابره کردند، متعلق به همین جریان ساختارشکن است. واین یعنی سرخ کردن چهره خود با پراتیک ساختارشکنان، بدون آن که کارشکنی خود دربرابرآن  را  به روی مبارک  بیاورند. این تجربه البته  نشان دهنده آن است که مردم می توانند نه فقط ازاصلاح طلبان عبورکنند، بلکه می توانند درعین حال  آن ها را  وادارسازند که به مثابه تریبون آن ها نیزعمل کنند. تعمیم همین تجربه نشان می دهدکه چگونه می توان ازطریق ادامه دادن به  اقدامات وتاکتیک های مستقل و اعمال فشارازپائین،رویکرد جدید اصلاح طلبان علیه روندساختارشکنانه درون جنبش را که به یک معنا به عنوان بازوی کمکی جناح حاکم درصفوف جنبش عمل می کنند ،خنثی کرد. آن چه که بخصوص به این مهم-مقابله باچالش اصلی دراین لحظه وقراردادن آن بسود گسترش کمی وکیفی جنبش- کمک می کند همانا یکدندگی جناح حاکم منبی برامتناع ازسهیم کردن حریف درقدرت سیاسی وراندن اجباری آن ها به صفوف اپوزیسیون ازیکسو و فشارحامیان این جریان ازپائین نسبت به اتخاذ این گونه تاکتیک ها ازسوی دیگراست. مسأله مهم آن است که بدانیم پس ازبرآمد پرشکوه عاشورا،ولوله ای درصفوف اصلاح طلبان درمورد خطرساختارشکنی وعبور از موسوی و.. افتاده است که سبب دسیت یازیدن آن ها به تلاش ها واقداماتای شده  که مرکزثقل آن رامی توان سودای ایجادیک رهبری فشرده برای اعمال هژمونی  برجنبش دانست.بهمین دلیل آن ها که تادیروزازشعارهرنفریک ستاد وازابتکارعمل شبکه ها و خودجوش بودن بسیاری ازتظاهرات وآکسیون ها باافتخارسخن می گفتند ،اکنون با رمانتیک خواندن آن ها، ازضرورت تعبیه سربرای بدنه و جبنش سخن به میان می آورند که آشکارا نقش خودجوش وابتکاری شبکه ها و خصلت پلورالیستی ورنگین کمان بودن جنبش ومهمترازآن خاموش کردن آن اخگرسوزان آن را هدف قرارداده است. بی شک درچنین شرایطی تقویت حرکت های مستقل ومتکی به ابتکارات شبکه ها ازیکسو و تشدید فشاربه اصلاح طلبان برای فاصله گرفتن ازسیاست نزدیک شدن به جناح حاکم وانکار خصلت پلورالیستی جنبش اهمیت زیادی دارد. باچنین رویکردی است که می توان تا آن جا که ممکن باشد ازاصلاح طلبان به مثابه سپرپیشروی دربرابرتهاجم حاکمیت سود جست بدون آنکه اجازه داد که آن ها خود و مطالبات اخته شده خود را به جنبش تحمیل کنند و به بازوی سرکوب حاکمیت درجنبش تبدیل شوند. وگرنه تداوم این وضعیت حاصلی جزآشفته کردن صفوف جنبش-هم چون مراسم 22 بهمن - نخواهد داشت.
*****
تااین جا به یک مورد مهم ازچالش های پایه ای که همانا روند عبورجنبش ازاصلاح طلبان بود، یعنی تضاد بین رویکرد ساختارشکنانه و رویکرد اصلاح طلبانه پرداختیم.اما این چالش ها ونقاط آسیب پذیرعرصه ها ووجوه دیگری هم دارد که تجمیع آن ها دربروزنارسائی های مربوط به نحوه حضور جنبش در22 بهمن ودرقیاس با ظرفیت های آن  وانتظاری که برانگیخته بود بی تأثیرنبوده اند. دراین جا نگاهی به مهمترین آن ها می افکنیم:
1- محدودیت های تاکتیکی آکسیون های  معطوف  به مراسم ومناسبات رسمی. همانطورکه بارها مطرح شده،تکیه یک جانبه به این نوع تاکتیک ها درذات خود هم به لحاظ نادیده گرفتن اصل غافلگیری دشمن  درزمان ها ومکان های بی شمارودادن فرصت  لازم به وی برای  تدارک لازم جهت مقابله وسرکوب  وحتی فراترازآن مبادرت به  اقدامات پیشگیرانه وفلج کننده بااستفاده ازجمع بندی های گذشته، ازجمله معایب این نوع تاکتیک ها به شمارمی روند. امری که به نهایت در22 بهمن صورت گرفت. ضمن آن که مصادره واستفاده ازآن ها عموما به استفاده از سپر نیروهای قانونی وسازشکار نیازمند است که نحوه استفاده ازآن را  با دشواری های روزافزونی مواجه می کند.
  علاوه برآن،این گونه آکسیون ها ریتم مبارزه را نه تابعی ازپتانسیل جنبش وضعف دشمن بلکه به تابعی از ریتم مناسبت ها واگذارمی کند.وبالأخره آنکه ازنظرمحتوائی هم  قید وبندهای معین سیاسی وایدئولوژیکی دست وپاگیری را برجنبش تحمیل می نماید.البته استفاده گسترده ازاین تاکتیک ها بخصوص دراوائل پاگیری جنبش قابل درک بود واجتناب ناپذیرو مفید.اما بشرط آن که راه گذاربه سوی سایرتاکتیک ها ابتکاری ومستقل را هموارکند و خود تبدیل به بخشی ازمجموعه  تاکتیک های متنوع بشود وگرنه تکیه یک جانبه به آن ها موجب آسیب پذیری و اختلال درفرایند رشد وتکامل جنبش می گردد. نگاهی به تجارب صورت گرفته نشان می دهدکه موارد دیگری ازمناسبت ها وموضوع ها و فرصت ها وجود دارندو یا بوجودمی آیندکه فعالین جنبش درصورت توجه به آن ها می توانند ریل های موازی درعرصه های گوناگون تاکتیکی را بگشایند. مثلا به موازات روزهای رسمی رژیم، روزهای مستقل 16 آذر،8مارس، 18تیر،اول ماه مه،قتل عام ده شهریور ویا مناسبت مهم های دانش آموزی وبسیاری مناسبت های مبارزاتی ومستقل تاریخی وبسیج کننده وجود دارند ویاحتی از قِبل حوادث مهم مربوط به خود جنبش بوجود می آیند که هرکدام می توانند اقدام اعتراضی مستقلی را شکل بدهند .حسن این مناسبت ها این است که طبعا برخی معایب  مناسبات های فوق رانداشته ورژیم هم قادرنیست مثل مناسبت های مهم متعلق به خود حالت آماده باش وسیع بخود بدهد وحامیانش را بسیج کند. ضمن آن که  گسترش دامنه عرصه ها ومناسبت ها برفشاربه رژیم می افزاید.مناسبت های جدیدهم کم نیستند. مثل کهریزک و بزرگداشت های متعلق به  جان باختگان و مسائل مربوط به زندانیان سیاسی واعدام ها و... وهم چنین اعتراضات جنبش های اجتماعی حول حول مطالبات زنان وکارگری و... همه وهمه می توانند هدف آکسیون ها باشند . درهرحال مهم گذرازتکیه یک جانبه به مراسم رسمی،  به مناسبت ها و فرصت های دیگراست. ازجنبه ای  دیگرضرورت ترکیب نبردهای موضعی با مبارزات سراسری ضرورتی مهم است.بی شک بهره گیری ازاین نوع نبردهای موضعی بربستر انواع اعتراضات خودجوش و انواع نافرمانی های اجتماعی موجب گسترش زمان ومکان حمله به رژیم و مستأصل ساختن آن ،تقویت رزمندگی و همبستگی صفوف جنبش می شود.  این جورمناسبات هم درشرایط اشباع نارضایتی عمومی وعملکرد های رژیم دایما بوجودمی آیند وبهره گرفتن ازاین فرصت ها توسط فعالین وتبدیل کردنشان به آکسیو ن های اعتراضی  یکی ازعرصه های مهم مبارزاتی می باشد. این واقعیتی است که تمرکزصرف حول اعتراضات سراسری آن هم اکثرا درچهارچوب مناسبت های رژیم، مانع ازتوجه لازم به این سطح ازنبردهای موضعی وفرساینده برای رژیم ونیروهای سرکوب وگشاینده برای جنبش اعتراضی، شده است،نبردهائی که  درمقایسه با حرکت های بزرگ و سراسری،درآن طرح شعارها واقدام های ساختارشکن- ازجمله بدلیل نیازکمترشان به سپراصلاح طلبان- دارای زمینه بیشتری است وبه مثابه مکتبی برای آموزش وتدارک برای نبردهای بزرگترعمل می کند.
   2-ضرورت گسترش هرچه بیشتر پایگاه اجتماعی  جنبش به سایراقشارزحمتکش ومورد استثمار وجلب مشارکت فعال وآگاهانه آن ها درجنبش سراسری وگستراندن دامنه آن درسراسرکشوروکاستن ازفشاربرپایتخت.واقعیت آن است که ما همزمان بایک بحران همه جانبه شامل استبداددینی-سیاسی،  سلطه طبقاتی- اقتصادی وسایروجوه ستم  مثل ستم جنسیتی و ملی مواجهیم. پیوند بین نان و آزادی وعدالت وبرابری اجتماعی با مسأله آزادی های سیاسی ومبارزه ضداستبدادی وسایرمطالبات پایه ای اجتماعی، درعین حال به معنی گره زدن مبارزات خیابانی با مطالبات و مبارزات سایرجنبش های اجتماعی یعنی با جنبش مطالباتی  وبا اعتصابات درحوزه های تولیدو خدمات و با جنبش اقشارزحمتکش وحاشیه نشین  که بویژه با سیاست های خانه خراب کن آزادسازی قیمت ها وحذف یارانه ها باخامت بیشتری مواجه هستند می باشد.چنین پیوندهائی نه فقط برای تقویت پایگان اجتماعی جنبش و خصلت پلورالیستی آن، بلکه هم چنین  برای درهم شکستن ماشین سرکوب اهمیت حیاتی دارد.
3-ضرورت گسترش ریل های موازی ارتباطی واطلاع رسانی در شبکه های اجتماعی،درکنارشبکه های مجازی که دارای اهمیت ویژه خود است، باوظایف و اهداف متنوع  اکنون ازاهمیت روزافزونی برخورداراست. تقلیل این شبکه ها به شبکه های مجازی حاوی دواشکال اساسی است: چنان که دررابطه با 22 بهمن شاهد بودیم با اقدامات یک رژیم مستبد وتمامیت گراکه به هیچ حدومرزی گردن نمی گذارد، می تواند موقتا هم شده مسدود وفلج گردد.ازنظرامنیتی هم باعبورخطوط ارتباطی ازشبکه های علنی، دشمن ازبسیاری طرح ها وتاکتیک ها و ازآن چه که به اقتضای قواعد تداوم مبارزه نباید ازآن مطلع بشود،پیشاپیش مطلع می شود و ازاین طریق می تواند آسیب های جدی برجنبش  وارد کند.این مسأله ازجنبه سومی هم دارای اهمیت است : گسترش عمقی وعرضی جنبش نیازمند به تقویت این نوع شبکه های حقیقی است.چرا که می دانیم  تنها بخشی ازمردم به این نوع شبکه های مجازی دسترسی دارند واکثرآن ها هنوزهم ازآن محرومند.ازاین رو گسترش پایگاه اجتماعی جنبش نیازمند تقویت شبکه های اجتماعی واقعی  درکناراین نوع شبکه های مجاری است. بنابراین  هم به لحاظ فنی-امنیتی وهم به لحاظ ضرورت گسترش دامنه جنبش به میان وسیع ترین توده های اعماق نیازمند تقویت وگسترش  شبکه های حقیقی به محیط های طبیعی خانه وفامیل ومحله وکارخانه ومحل کار وشهرک های حاشیه و... هستیم.
4-تنظیم مناسبات درست واصولی بین  جنبش داخل وخارج کشور بدون آن که خارج تبدیل به مرکزوستاد فرماندهی شود.برای اینکار علاوه بروظایف همبستگی و دفاع ازجنبش درحیطه های  گوناگون ومهم شناخته شده ،ازنظرفکری وسیاسی  هم درتعامل ودیالوگ واقعی و سازنده با داخل باشند . دراین رابطه اشاره به دونکته لازم است.همانطورکه درداخل گسترش شبکه های اطلاع رسانی درشرایط سرکوب واختناق وبرای بسط پایگاه توده ای و روحیه رزمندگی دارای اهمیت زیادی است،درخارج نیزتمرکزحول یک صدای مستقل وپلورالیستی  برای بازتابانیدن صدای جنبش و گفتمان سوم که فقدان آن محسوس است دارای اهمیت است. دیگرآن که درجهان گلوبال کنونی پایگان اقتدارحکومت ها فقط درچهارچوب مرزهای ملی قرارنداردبلکه ریشه های مهمی  درخارج هم دارد و ازآن تغذیه می کند.  امری که بدلیل قرارگرفتن آن ها دربیرون ازقلمروسلطه رژیم آسیب پذیراست.این پهنه دورنمای گسترده ای ازمبارزه درخارج را به نمایش می گذارد که می تواند درکنارانبوهی ازوظایف روتین وشناخته شده دیگر، درتقویت جنبش و تضعیف دشمن مردم مؤثرباشد.                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                           
2010-02-16-  تقی روزبه

No comments: