Thursday, March 07, 2013

به بهانه 8 مارس



به بهانه 8 مارس
این روزها مطالب بسیاری پیرامون 8 مارس و از جنبه های گوناگون و نگاه های متفاوت نگاشته شده و می شود. قصد تکرار آن ها را ندارم. به بهانه فرارسیدن روزجهانی زن و ضمن شادباش گفتن آن، اجمالا به سه نکته اشاره می کنم:
 این درست است که  تبعیض و استثمار مبتنی برجنس اساسا ریشه در استثمارنیروی کار و شیوع فرهنگ استثمار و سلطه دارد، اما مکانیزم آنجام آن مستلزم درک جامعی به مقوله طبفه و مبارزه طبقاتی است:
نخست آن که در نگاه یک دست و تک بعدی سنتی از طبقه و مبارزه طبقاتی* جای شایسته ای برای کانونی شدن این تبعیضات درمیان صفوف استثمارشوندگان وجود ندارد. بورژوازی و بطور کلی طبقات مسلط تاریخا با استفاده ازاختلافات و تمایزات موجود در صفوف متکثر و گسترده طبقه های تحت ستم اعم از جنس و زبان و قوم و ملت و مذهب و...، برای ایجاد شکاف بین لایه ها و بخش های گوناگون آن و درونی کردن فرهنگ سلطه و از جمله مردسالاری و سلسه مراتب و ایجاد آگاهی کاذب در مورد توانائی و ظرفیت های انسان ها و ممانعت از دوقطبی و شفاف شدن نقسیم جامعه انسانی به طبقات و طبقه اصلی سلطه گر و اکثریت استثمارشونده و مردم تحت سلطه سود جسته است. باین ترتیب مبارزه طبقاتی جاری بین دوقطب اصلی جامعه در درون طبقه تحت استثمار و سلطه نیز جاری و برقراراست. نگاه یکدست به طبقه با نادیده گرفتن  این تبعیضات درونی طبقه، حل این مشکل را به حل نهائی تضاد طبقاتی حواله می دهد. بدون آن که درنظربگیرد که بدون مبارزه با این نوع تبعیضات، انسجام ووحدت آزاد و آگاهانه لایه های گوناگون طبفه علیه بورژوازی بدست نخواهد آمد و بدون مبارزه پیوسته با این نوع تبعیضات به عنوان بخشی از مبارزه طبقاتی همواره موقعیت طبفه مسلط بازتولید خواهد شد. مبارزه علیه مردسالاری درهمه سطوح اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی بخش لایتجزائی  از مبارزه طبقاتی بشمارمی رود.
- دوم آن که استثمارمضاعف و مبتنی برجنس نه فقط درشکل دستمزد کمترنسبت به مرد، و نه فقط درسرکوب و تبعیض بیشتر درحوزه های فرهنگی و اجتماعی صورت می گیرد، بلکه اساسا در عرصه خدمات زن به  مرد، یعنی به شوهر و فرزندان و در واقع بازتولید نیروی اجتماعی، چه پرورش نیروی کار و چه خدمت به مرد یعنی به نیروی کارموجود، بدون دستمزد صورت می گیرد. باین ترتیب بیگاری دراشکال مدرن خود هم چنان به حیات خود ادامه می دهد و بخش مهمی از زیست نظام های طبقاتی را تشکیل می دهد. چنین خدماتی در نظام سرمایه داری با هدف ایجاد کارارزان و مفت، هیچ گاه –درحد استثمارکارمزدی- برسمیت شناخته نشده است.  

-سوم آن که این درست است که این نوع تبعیضات  تامناسبات سرمایه داری و مبتنی براستثمارانسان از انسان از بین نرود دوام خواهند داشت، اما این به معنای نادیده گرفتن بسترعزیمت  و حرکت برای نیل به نقطه ایده آل نیست. برعکس مبارزه همیشه بربستر مبارزه با تبعیض ها و مطالبات مشخص، بسج کننده و هم اکنون موجود شکل گرفته و با آزاد کردن ظرفیت ها و فضاهای تازه تنفسی جلوترمی رود (همیشه جنبش ها از فریاد به وضعیت و آن چه که پذیرفتنی نیستند آغازمی شوند). بنابراین درگیرشدن با تبعیض های مشخص آن بستری است که فرایند تغییرجهان و همراه با آن تغییرانسان و رهاشدن ازسلطه مناسبات تبعیض آمیزاقتصادی و فرهنگی و اجتماعی ازدل آن می گذرد.

*-محور 9 از مقاله جنبش های جدید حامل چه پارادایمی هستند؟:
- درک چند وچند وجهی  ازمبارزات طبقاتی،جایگزین درک تک بعدی گذشته ازآن  شده است. چنانکه  مبارزه ریشه ای برای حفظ محیط زیست،مبارزه برای صلح (علیه جنگ، تجارت اسلحه، میلتاریسم،تسلیحات هسته ای...)،مبارزه ریشه ای برای برقراری برابری جنسیتی ویا مقابله با بحران مهاجرت وتبعیض های ملی ونژادی و.... جدا ازمبارزه طبقاتی علیه سلطه سرمایه داری وعلیه سودمحوری وتبدیل شدن آنها به کالابرای فروش وسودبیشتر،وعلیه بیکارسازی و.... نبوده وهمه آنها وجوهی ازانکشاف مبارزه طبقاتی پیچیده وچندوجهی را تشکیل می دهند.نباید فراموش کنیم که با انتگره شدن سرمایه با جوامع بشری وهمه حوزها وجوانب گوناگون آن وتسلط مطلق فرماسیون سرمایه داری برجهان وجوامع امروزین،رابطه تنگاتنگی بین منافع وسلطه سرمایه با انواع تبعیضات کهنه وجدید جوامع بشری بوجود آمده است که مبارزه علیه این تبعیضات اگربخواهد ازاصلاح جزئی دراین یا آن مورد فراتربرود، وریشه ای تربا معضل برخورد کند، بدون مبارزه  با سلطه سرمایه  وازجمله با وجوه درونی شده فرهنگ وارزشهای بورژوائی درصفوف زحمتکشان ودریک کلام یک مبارزه طبقاتی چندوجهی ومرکب ناممکن است.

No comments: